امير محبيان:
موتور محركه جريان
ضد دولت روحاني
در عملكرد خود دولت است
«تكدورهاي شدن»؛ واژهاي كه شايد براي هر رييس دولتي آشنا باشد. پيش از اين اما محمود احمدينژاد بود كه بيش از هر رييسجمهوري در معرض اين واژه قرار گرفت، امروز اما اين كلمه تبديل به اهرم فشاري روي دولت روحاني شده است، مخالفان دولت بسيار اميد بستهاند تا دولت داعتدال را تبديل به دولتي تكدورهاي كنند اما نه كانديدايشان مشخص است و نه برنامهشان. در اين ميان در جبهه اصولگرايان هم وحدتي وجود ندارد كه بتوان توقع برنامهاي منسجم را از سوي آنها داشت و شايد همين امر سبب شده تا حاميان دولت تكدورهاي شدن دولت روحاني را تنها آرزوي مخالفان بدانند و احتمالاتشان عددهاي بسيار كوچكي را به آن اختصاص بدهند. امير محبيان اما نظر ديگري دارد. او معتقد است اشتباهات دولت در راهبردهاي رسانهاي ممكن است به تك دورهاي شدن روحاني بينجامد اما درصد تحقق آن معلوم نيست. از سوي ديگر او ميگويد: نتيجه انتخابات امريكا و واكنشهاي منتخب آنها در مورد برجام روي سرنوشت انتخابات ايران بيتاثير نيست. محبيان در بخشي از تحليلش با صراحت عملكرد خود دولت را موتور محرك مخالفانش ميداند و ميگويد: در اين شرايط بيجا نيست اگر موتور محركه جريان ضد دولت روحاني را در عملكرد خود دولت وي بدانيم. به گزارش اعتمادآنلاين اين تحليلگر مسائل سياسي با اشاره به روند انتخابها براي رياستجمهوري ميگويد: روندي كه تاكنون بر انتخابهاي رياستجمهوري غالب بوده، دو محور داشته است. نخست، انتخاب مجدد و ديگري تغيير مشي روساي جمهور در دور دوم نسبت به مشي دور نخست. حالا اگر اين دولت نتواند از اين ظرفيت بهره گيرد طبيعي است كه نبايد كسي را مقصر بداند. محبيان با طرح اين پرسش كه آيا محتمل است رياستجمهوري روحاني تكدورهاي و دولت اعتدال يكدورهاي باشد؟ گفت: طبق روال پيشين اساس بر رايآوري است اما اشتباهات دولت در راهبردهاي رسانهاي كه تاكنون ديدهايم ممكن است به چنين سرانجامي بينجامد اما درصد تحقق آن معلوم نيست. همين احتمال باعث فعال شدن بعضي جريانات شده تا خود را به عنوان آلترناتيو مطرح كنند. وي ادامه داد: در خصوص احمدينژاد، او رسما حضور خود را در انتخابات تاييد و اعلام نكرده و فقط تحليلهايي در اين زمينه وجود دارد كه مبتني بر دو واقعيت است. نخست آنكه او فعالتر شده و تيم و تشكيلات و هواداران او عمليات حساب شدهاي را آغاز كردهاند كه به نوعي خيز براي رياستجمهوري را نشان ميدهد و دستكم تست فضا است. دومين واقعيت آنست كه شعارهاي بهبود اقتصاد و معيشت براي مردم ملموس نشده يا حداقل دولت نتوانسته است به مردم انتقال دهد.