• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3574 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۲۴ تير

نگاهي به فيلم مرگ ماهي

فيلمي به دنبال هيچ

سروش واحد

مرگ ماهي به عنوان آخرين ساخته روح‌الله حجازي يك درام كند و آرام خانوادگي است كه همانند بسياري از آثار باب شده اين روز‌ها روابط بين اهالي يك خانواده را به تصوير مي‌كشد و به پردازش و بررسي عقايد، رفتار، كنش‌ها و واكنش‌هاي يك خانواده تقريبا شلوغ مي‌پردازد.
نخستين نكته‌اي كه در اين فيلم جلب‌توجه مي‌كند، حضور بيش از حد چند تن از بازيگران صاحب نام و درجه يك سينماست كه هر كدام به نوبه خود برندي معتبر محسوب شده و تك تك آنها قابليت جذب مخاطب را دارند. ريسك بالاي حضور تمامي اين برند‌ها در كنار هم، در ‌‌نهايت اثري در خور توجه و ايده‌آل را خلق مي‌كند كه نمونه آن را كمتر در سينما شاهد بوده‌ايم يا در اغلب موارد فيلمي كند، ضعيف و كسل‌كننده همانند مرگ ماهي را پديد مي‌آورد. به دنبال آثار قبلي حجازي با توجه به كمبود كاراكتر در آنها انتظار ساخت يك فيلم شلوغ و كمي متفاوت از اين كارگردان مي‌رفت اما نوع نگرش و پيشبرد خط روايي داستان و پرداختن به جزييات فيلمنامه با توجه به معمايي كردن و ايجاد گره و ابهام در ذهن مخاطب، كاري است كه همچنان از دست حجازي برآمده تا يكنواختي سبك فيلمسازي اين كارگردان در تمامي آثارش به‌خوبي نمايان شود. البته به غير از روح‌الله حجازي، بهرام توكلي هم به خوبي از پس اين كار برمي‌آيد. وجود تعداد زياد كاراكتر كه اغلب هم در طول فيلم پررنگ هستند، از‌‌ همان ابتدا درهم ريختگي فضا و پراكندگي در فيلمنامه را به خوبي نشان مي‌دهد. پس مشكل مرگ ماهي قبل از كارگرداني اثر، فيلمنامه سرد و بي‌روح، شلوغ و نامرتب آن است. عدم نگارش ديـالوگ‌هاي دقيـق و حساب شده براي كاراكتر‌ها و كنترل نكردن بازي‌ها باعث شده كه بازي حرفه‌اي تك‌تك اين بازيگران روي يكديگر سايه بيندازد و در نتيجه فيلم بيش از حد شلوغ شود و مخاطب احساس رخوت كند. اساس فيلمنامه مرگ ماهي به عنوان يك نريشن در معرفي كاراكتر‌ها، عنوان كردن داستان اصلي فيلم و پرداختن و تفسير اين موضوع نيست؛ بلكه از‌‌ همان ابتدا به دنبال خاص بودن و منحصر به فرد بودن است و اين طبيعي است كه يك بازيگر با دردست داشتن ديالوگ‌هاي خاص به دنبال خلق بهترين بازي‌اش باشد، پس با پيشرفت اين روند و كنترل نكردن بازيگر، آرام آرام از فضا و فرم داستان فاصله گرفته و هركدام در پي به رخ كشيدن توانايي‌هاي‌شان برمي‌آيند. در نتيجه اين مخاطب است كه به دنبال يافتن هويت كاراكتر‌ها و نسبت‌شان و برطرف كردن گره‌هاي ايجاد شده در ذهنش در نيم ساعت اول فيلم را از دست داده و در ادامه از تماشاي فيلم احساس خستگي كند. اما خوب با ادامه فيلم كم كم اين مشكل مرتفع شده و فيلم لايه‌هاي خود را به كندي براي تماشاگر باز مي‌كند. همه شخصيت‌هاي مرگ ماهي داراي مشكلات روحي و رواني خاص خود هستند و در برخورد با يكديگر قادر به كنترل خود نبوده و گاهي با هم درگير هم مي‌شوند. از شخصيت پرخاشگر، عصبي و بداخلاق نقش بابك كريمي گرفته تا شخصيت كمي سنتي و خودراي و برون‌گراي تهمينه با بازي نيكي كريمي و شخصيت افسرده و درمانده و درون‌گراي فريده با بازي طناز طباطبايي و... همگي داراي گرفتاري‌هاي شخصي هستند و گويي هر كدام در درون‌شان رازي نهفته دارند كه هيچ كدام از ديگري خبري ندارد و وقتي به هم مي‌رسند قادر به تصميم‌گيري واحد و رسيدن به يك اجماع نظر صحيح نيستند. پس، مرگ ماهي بيش از آنكه فيلم قصه گو و موضوعي، مخصوص كارگردانش باشد فيلم بازيگران آن است.
صرف‌نظر از ايراد فيلمنامه و كاراكتر‌ها و پراكندگي و گنگي موجود در فيلم، همان طور كه گفته شد مرگ ماهي موضوع خاصي را ارايه نمي‌كند پس اساسا مي‌توان مهم‌ترين مشكل فيلم را نداشتن نام و نشان مشخص، اصيل نبودن و بي‌هويتي دانست. فيلم پشت پرده بازي‌ها گم شده و با سردرگمي آشكاري عاجز از يافتن هويتي مشخص براي خودش است و نمي‌داند قرار است چه خروجي داشته باشد. داستان وصيت تقريبا عجيب يك مادر كه در دنياي واقعي كمتر پيش مي‌آيد، در ادامه فيلم اجرا شده و در آخر مادر به خاك سپرده مي‌شود و فيلم به پايان مي‌رسد و مخاطب را دست خالي روانه مي‌كند. با وصيت نه چندان منطقي مادر خانواده كه سند و مدرك درستي هم ندارد و تنها از زبان خدمتكار خانواده (ليلا) با بازي پانته‌آ بهرام بيان شده، در ابتدا به ياد فيلم برف روي شيرواني داغ مي‌افتيم. در ادامه با حضور همه فرزندان مادر در يك خانه، نوه‌ها و... مي‌شود يادي از فيلم مادر كرد و در انتها با ديدن افرادي كه براي مدت كوتاهي در كنار هم هستند و مشكل واحدي دارند و براي رفع اين مشكل هر كدام نظريه‌هاي خود را صادر مي‌كنند، ‌گاه با هم درگير مي‌شوند، ‌گاه مسائل قديمي را پيش مي‌كشند و در آخر هر كدام با ماشين‌هاي‌شان از يكديگر جدا مي‌شوند، مي‌توان اين گونه تصور كرد كه كارگردان از درباره الي هم در پرداخت فيلم خود بهره گرفته است. شباهت عجيب مرگ ماهي با اين سه اثر، هدفدار نبودن و پيروي نكردن از يك خط سير مشخص كه موضوع اصلي فيلم باشد و همان طور كه گفته شد پراكندگي فيلمنامه و كاراكتر‌هاي منحصر به فردش باعث مي‌شود تا فيلم حجازي نقطه و هدف مشخصي نداشته باشد و با شالوده و اساس متزلزل فاقد مركزيت قوي و مستحكمي باشد و اين نداشتن هويت مشخص نه تنها اثر را برجسته نمي‌سازد بلكه فرم خاص و فضاي آن را به هم ريخته و حاصل كار فيلمي شخصيت محور از كار درآمده كه نمي‌توان اصل و نسب درستي براي آن تعريف كرد. اما اگر از نقد كلي فيلم كمي خارج شويم و اندكي در آن ريز شويم با ابهامات و پرسش‌هايي در ذهن مواجه مي‌شويم كه تا انتها هم پاسخ قانع‌كننده‌اي براي علامت‌هاي سوال پيش آمده نمي‌يابيم. مثلا اينكه چرا فريده موضوع بارداري‌اش را از بقيه پنهان مي‌كند و از همسرش قول گرفته تا چيزي به كسي نگويد؟! يا لزوم انتخاب بهرنگ علوي براي نقش شوهر تهمينه چيست؟ اصلا چرا بايد تهمينه در فيلم ازدواج دوم داشته باشد و همسرش از خود او كوچك‌تر باشد و خيلي سوال‌هاي ديگر.در ‌‌نهايت مرگ ماهي تا به اينجا به عنوان سكته‌اي در كارنامه هنري روح‌الله حجازي محسوب مي‌شود كه از آثار قبلي اين كارگردان مخصوصاً زندگي خصوصي آقا و خانم ميم بسيار ضعيف‌تر بوده و نقطه مشتركش با فيلم زندگي مشترك آقاي محمودي و بانو در اين است كه در هر دو كارگردان كل فيلم را در يك فضاي بسته و در يك لوكيشن كه خانه‌اي تقريبا بزرگ است فيلمبرداري كرده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون