• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3576 -
  • ۱۳۹۵ يکشنبه ۲۷ تير

روايت عكاس ايراني از تحولات تركيه

تماشاي يك كودتا از نزديك

آرش عاشوري‌نيا عكاس

كودتا در تركيه اتفاقي ناگهاني بود، به يك‌باره آغاز و شعله‌اش خيلي زود خاموش شد. ديدن ظهور و افول كوتاه‌مدت اين كودتا براي ناظران تجربه‌اي است جدا از آنچه رسانه‌ها روايت مي‌كنند، بيشتر از اينكه خبر باشد از جنس حس و حال شاهدي است كه يك‌باره متوجه مي‌شود درست در وسط ماجرايي است كه نظر بزرگ‌ترين رسانه‌هاي جهان را متوجه خود كرده است. آرش عاشوري‌نيا، عكاس يكي از همين ناظران است كه شب كودتا را تا صبح در استانبول گذرانده و ماجراي اين يك شب را براي «اعتماد» روايت مي‌كند.
ساعت 9 شب ميدان تقسيم بودم، دم غروب بود و پرواز هلي‌كوپتري در همان نزديكي به نظر عجيب مي‌آمد. يك ساعت بعد وسط خيابان استقلال اينترنت گوشي را روشن كردم و آنجا بود كه فهميدم پل بسفر توسط ارتش بسته شده و حدود ساعت 10:30 بود كه توي كافه، خبر كودتا را شنيديم، صاحب كافه و كارمندانش با كمك گرفتن از گوگل ترنسليت به توريست‌ها فهماندند كه اوضاع از چه قرار است و از ما خواستند كه به سمت هتل‌ها برويم. جمعه شب يكي از شلوغ‌ترين شب‌هاي خيابان استقلال بود، نيم ساعت بعد از خبر كودتا خيابان خالي شد و همه سرها در موبايل‌ها بود تا خبرها را دنبال كنند. قبل از رسيدن به ميدان تقسيم صداي تيراندازي هوايي آمد، جايي پناه گرفتيم و بعد كه آرام شد به راهمان ادامه داديم، به ميدان تقسيم كه رسيديم ديگر مشخص بود ارتش خيابان‌ها را گرفته است.
 هيچ كدام از اينها البته به معناي رعب و وحشت نبود. جوري كه سربازهاي ارتش ايستاده بودند و با رهگذران انگار خوش و بش مي‌كردند شبيه به يك دورهمي بزرگ بود. بعد شنيدم كه برخي سربازان كودتاگر گفته‌اند ما را براي مانور به خيابان آورده بودند؛ اين حرف با تصويري كه من از آنها ديدم خيلي هم‌خواني داشت، سربازاني كه ميدان تقسيم را گرفته بودند نه شبيه به كساني بودند كه قصد كودتا دارند و نه حركتي مبني براي تلاش براي تيراندازي از خود نشان مي‌دادند. حالت مردم هم به نظر آرام بود، مثل كساني كه انگار انتظار چنين اتفاقي را داشته‌اند. در بخش توريستي شهر يعني خيابان استقلال و ميدان تقسيم آن حالت اضطرابي كه انتظارش را داريد حاكم نبود. من و همراهانم هم مثل بقيه اخبار را از تلويزيون و سايت‌هاي خبري دنبال كرديم، همه‌چيز آرام بود تا اينكه پيام تلفني اردوغان از شبكه سي‌ان‌ان تركي پخش شد، كمي بعد از آن جمعيت به خيابان‌ها آمد، صداي پخش قرآن و تكرار برخي جملات تركي از بلندگوهاي مساجد آغاز شد و هواپيماهاي جنگنده در ارتفاع پايين شروع به پرواز بر فراز شهر كردند و چند بار ديوار صوتي را شكستند كه صدايي شبيه انفجار را به دنبال داشت. ساعت 5 صبح مشخص بود كه ديگر كار كودتا تمام است. اردوغان مردم را به خيابان كشانده بود، خودش هم به استانبول آمد و بازي را تمام كرد. آن سربازاني كه من در استانبول ديدم براي چنين اتفاقي آمادگي نداشتند، فقط به خيابان آمدند و خيلي زود هم خيابان را خالي كردند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون