نگاهي به فيلم دراكولا ساخته رضا عطاران
محمد تقيزاده
سومين فيلم رضا عطاران در مقام كارگردان بعد از خوابم مياد 1390 و رد كارپت 1392 رضا عطارانيترين فيلمي است كه او تا به حال ساخته است! كاراكتر رضا عطاران با آن ويژگيهاي خاص خودش كه بيريا و بيخيال و تاحدي پوچگراست شمايلي تكراري ولي جذاب براي تماشاگر ايراني است كه حاضر است به خاطر ديدن اين چهره تكراري با ويژگيهاي ذكر شده فيلم هر كارگرداني را ببيند تا از وجود و هنرنمايي رضا عطاران لذت ببرد. به عبارتي رضا عطاران را ميتوان سوپراستار سينماي ايران در دهه 90 خورشيدي ناميد كه فيلمها صرف حضور او ميفروشد و مردم هم اغلب ناراضي نيستند. ولي چرا اين فيلم رضا عطاراني است ؟ دليلش همين تشابه زياد ساختار و روايت فيلم به شخصيت فيلمساز در فيلمهايش هست، يعني همان طور كه رضا عطاران در نقشهايش خيلي ساده و پوچگرا و بيخاصيت است فيلم دراكولا هم از نظر سينمايي بيمحتوا، ابزورد (از نوع ايرانياش) و فاقد هرگونه داستانگويي و شخصيتسازي است و مانند فيلم قبلي فيلمساز تنها با يك ايده ساده كه ذكرش خيلي مفيد و موثر نيست آغاز و تا آخر با همين ايده و طرح اوليه ادامه و پايان مييابد.
فرق دراكولا با ديگر فيلمهاي كمدي امسال چيست؟
اگر از كليات فيلم و عدم داستانگويي و شخصيتپردازي درست فيلمساز بگذريم دراكولا فيلمي خلاقانه و البته كمدي است كه لحظات زيادي تماشاگر را ميخنداند و از سينما آمدن پشيمانش نميكند. رضا عطاران به عنوان يكي از خلاقترين و جذابترين شخصيتهاي سينماي ايران، سبك خاصي در طنزپردازي دارد كه هم در ايده و هم در اجرا موفق است و آن استفاده از كمدي موقعيت بجاي لودگي و كمديهاي كلامي و سطحي است كه در اغلب فيلمهاي كمدي اخير از آن استفاده ميشود. عطاران در دراكولا به خوبي و با هوش و استعداد بالاي ذاتياش در طنز، موقعيتهاي كميك فراواني را طراحي و خودش به عنوان بازيگر-كارگردان آنها را به خندهدارترين نحو اجرا ميكند. به عبارتي دراكولا پازلي ناقص از مجموعه موقعيتهاي طنز است كه عطاران آن را در ميزانسن مورد نظرش طراحي ميكند ولي به خاطر نداشتن سر و ته و داستان درست و دقيق از رسيدن به موفقيت كامل باز ميماند.
البته يك فرض ديگر كه در ابتدا هم مطرح شد وجود دارد و آن اين است كه عطاران سينما را از نگاه خودش ميبيند و خيلي كاري به قواعد فيلمسازي و داستانگويي ندارد و تنها به قصد سرگرم كردن تماشاگرش (كه البته تماشاگر روشنفكر هم ميتواند نباشد) همه توانش را براي جذاب كردن فيلمش ميكند و تماشاگر عادي هم كار عطاران فيلمساز و عطاران بازيگر را ميپسندد. چنان كه مثلا تمهيدات عطاران در فيلم براي ترسناك كردن و استفاده از دراكولا و خون آشام در عمل كاركرد چنداني ندارد و نه تماشاگر را ميترساند نه به خوبي قواعد ژانر وحشت و ابزارهايش را تدارك ميبيند و رعايت ميكند و تنها استفاده از اين عنوان براي فيلم و طراحي عكسها و حتي برخي جلوههاي ويژه بصري براي شخصيت لوون هفتوان و همسرش ويشكا آسايش كاركرد عملي براي ترساندن مخاطب ندارد و تنها يك تنوع در سينماي ايران و ابزاري براي رسيدن فيلمساز به موقعيتهاي ذهني و انجامش را دارا ست.
معضل اعتياد يكي از آشناترين موقعيتهايي است كه هم پتانسيل بسياري در ايجاد موقعيتهاي كميك دارد و هم عطاران در نقش آفرينيها و در سريالهايي كه كارگرداني كرده مانند بزنگاه 1387 از آن استفاده كرده است و در دراكولا هم طرح اصلي برپايه همين اعتياد جواد، با بازي عطاران و ترفندهايش براي معاش و رفتار با همسرش و برخوردش با شخصيت هفتوان است كه دستمايه موقعيتهاي كميك و جذابي شده كه خوب طراحي و اجرا شده ولي ساختار و قاعده ندارد. از اين روست كه وقتي به دقيقه هشتاد و چندم فيلم ميرسيم و دراكولا قصد خوردن جواد را ميكند و بعد از آن اقدام به گرفتن سلفي و پاسخ مرد آژانسي با بازي سيامك انصاري ميكند و سپس تيتراژ فيلم روي پرده ميرود تماشاگر شوكه ميشود و از خود ميپرسد آيا فيلم تمام شد؟ و اگر جواب آري است چرا بدين شكل و سياق؟
از اين روست كه با وجود اينكه عطاران از جمله خلاقترين هنرمندان و بازيگران ايراني است بايد بداند كه سينما هم مانند هر كار و حرفهاي قواعد و اساس خودش را دارد و تنها برپايه طرح و ايده و ايجاد موقعيتهاي جذاب نميتوان موفق به ساخت فيلم شد و وجود داستان و فيلمنامه محكم ميتواند در كنار هنرنمايي و خلاقيتهاي فراوان شخص رضا عطاران به كمك او بيايد و آينده حرفهاي او را در مقام فيلمسازي تضمين كند چراكه فروشهاي ميلياردي اين روزها نبايد ضمانتي براي ماندگاري و هنرآفريني افراد بااستعدادي چون رضا عطاران باشد.