• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3149 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱۷ دي

زندگي ما آدم‌ها با «اتفاق» ادامه دارد

    سهيل   سراييان/  «اتفاق» در زندگي كارت را مي‌سازد. اين واژه به تنهايي معنا ندارد تا زماني كه شما آن را درك مي‌كنيد. وقتي در مراحل مختلف زندگي در حالت‌هاي گوناگون خودش را به شما نشان مي‌دهد، متوجه مي‌شويد كه اين واژه با هر واژه ديگري متفاوت است. گلي ترقي با ساده‌ترين قلم و به دور از هرتكنيك پيچيده داستان نويسي به نحوي اين كتاب را نوشته است كه فقط شما را متوجه «اتفاق» كند. شاه كليد يا رمز اصلي اين كتاب عبارت‌هاي تازه‌يي است كه در طول مسير داستان براي چند لحظه شما را متوقف مي‌كند. «آدم‌ها شبيه به اسم شان مي‌شوند» هر كدام از ما چه اندازه به اين عبارت فكر كرده‌ايم؟ شادي و نادر شخصيت‌هاي اصلي اين داستان هستند كه، شادي به معناي كلمه «شاد» است به همين خاطر نويسنده در ابتدا او را «شادبانو» خطاب مي‌كند و نادر از نظر عشق به خواهر دوقلوي خودش و ارتباط عجيب آنها از ايران تا امريكا، جدا «نادر» است. روايت زندگي دوقلوها به اندازه‌يي جذاب و گيراست كه شايد دوست نداشته باشيد اين كتاب تمام شود، اما ابتداي شيرين اين داستان زنگ خطري براي مخاطبان است، به اندازه‌يي فضا و اتفاقات خوب است كه هركسي دوست دارد اين كتاب ادامه داشته باشد اما كم‌كم كه اتفاقات اصلي روي مي‌دهد طعم شيرين غذاي شادبانو، تلخ مي‌شود. تقابل عشق‌هايي كه هرگز به هم نمي‌رسند در كنار عشق‌هايي كه به هم مي‌رسند اما دوامي ندارند، قلب خواننده را در ابتدا گرم و سپس به درد مي‌آورد. اينكه انسان‌ها هميشه در حال تجربه كردن هستند و لزوما همه اين تجربه‌ها خوب و شيرين نخواهد بود از مهم‌ترين نكات اين كتاب است. همان اندازه كه نثر كتاب استوار و محكم است، نادر و شادي هم محكم هستند. نادر از 17 سالگي براي تحصيل به امريكا مي‌رود تا هم درس بخواند هم با دوري‌اش مرهمي براي قلب شكست خورده و عشق جواني‌اش داشته باشد اما شادي با اميد به اينكه يك سال بعد از نادر به امريكا سفر مي‌كند، روز و شب خود را مي‌گذراند اما اين «اتفاق» لعنتي نمي‌گذارد آنها به همديگر برسند. نادر و شادي 38 سال دور از هم زندگي مي‌كنند و هر سال را با اتفاقات زيادي پشت سر مي‌گذارند. هر مردي اگر خودش را جاي نادر بگذارد و هر زني خودش را جاي شادي، قطعا اين اندازه صبر در مقابل اتفاقات نخواهد داشت. رمز همين است. «صبر». تنها پادزهري كه اتفاقات را از بين مي‌برد همين صبر است. اتفاق يا خوب است يا بد. اينكه چه زماني خوب‌ها نوبت‌مان مي‌شود مهم است، شايد در كل زندگي به تعداد انگشتان دست، اما اتفاقات بد تا دلتان بخواهد حضور دارد. سريع مي‌آيد و سخت مي‌رود. نويسنده در چند خط ناگهان چند سال جلو مي‌رود و شما مي‌بينيد كه اين يك صفحه، يك سال بود كه از مقابل چشمان‌تان عبور كرد، مثل همين زندگي خودمان، واقعي و به دور از واژه‌ها. در آخر مي‌توان گفت كه «اتفاق» به برنامه‌ريزي‌ها نگاه نمي‌كند، خودش را به دست سرنوشت گره مي‌زند و وارد زندگي شما مي‌شود. «تقدير» همان «اتفاق»‌هايي است كه ما از آنها خبر نداريم، شايد همين الان كه اين يادداشت يا كتاب را مي‌خوانيد، تلفن‌تان زنگ بخورد و خبر از اتفاقي بدهد يا هر چيز ديگري. زندگي ما آدم‌ها با «اتفاق‌ها» ادامه و معنا دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون