نگاهي به كتاب نقش برجستههاي نويافته ساساني نوشته ميرزا محمد حسني
آگاهيهاي تازه درباره ساسانيان
از تاريخ ايران باستان چه ميدانيم؟ عموم ايرانيان عادت كردهاند كه با افتخار درباره ميراث باشكوه اعصار كهن و چند هزار سال تاريخ داد سخن سر دهند و با دبدبه و كبكبه درباره عظمت و افتخار كورش كبير و انوشيروان دادگر قصهپردازي كنند، اما وقتي از هر كدام ايشان بخواهيد كه 10 دقيقه و نه بيشتر به طور مستدل و دقيق و خارج از افسانهپردازي و خيال پروري درباره هر يك از اين دورههاي قديمي سخني بگويند، در ميمانند و به شنيدههايي ناموثق و نادقيق پناه ميبرند. به عبارت ديگر كمتر سراغ داريم انسانهايي را كه
سختكوشانه در راستاي روشن كردن اين ميراث باستاني گام برداشته باشند و دشواري و سختي پژوهش در منابعي اندك ياب و خاموش را بر خود هموار كرده باشند. آنچه از آن دورانهاي كهنه باقي مانده جز گزارشهايي ناقص و سوگيرانه و سنگ نبشتههايي آسيب ديده و مسكوكاتي پراكنده مگر چيست؟ هر سال ميليونها ايراني به كنار آثار به جا مانده از هخامنشيان به تخت جمشيد ميروند و در كنار تخت سنگهايي ويران عكس يادگاري ميگيرند و در برابر نقش رستم و پرسپوليس ژست ميگيرند، اما به راستي چه كسي ميداند اين نقشهاي در حال ويراني از چه سخن ميگويند و ميكوشند خاطره كدام دورهها را در يادها زنده كنند؟ سابقه ايجاد نقوش برجسته صخرهيي در ايران باستان به هزاره سوم پيش از ميلاد برميگردد. پراكندگي نقوش برجسته صخرهيي ساسانيان گستره وسيعي از ايران (فارس، كرمانشاه و آذربايجان) را شامل ميشود. اما دامنه نفوذ و سبك هنري رايج ساسانيان در دوره مورد بحث به خارج از مرزهاي كنوني ايران و قلمرو انيراني نيز كشيده شده است. جاي بسي تاسف است كه مطالعات صورت گرفته درباره نقوش برجسته صخرهيي ايران در دوره ساساني بيشتر حاصل كار پژوهشگران عمدتا غربي است. با توجه به اهميت آثار اين پژوهشگران در شناخت بهتر نقوش، برخي از آنها به فارسي نيز ترجمه شدهاند. اما تاكنون اثري كامل و جامع به فارسي كه به معرفي تمامي نقوش برجسته دوره مورد بحث بپردازد، وجود ندارد. با اين همه آثار ارزشمند پژوهشگراني چون رومن گيرشمن، هوبرتوس فون گال، ولاديمير لوكونين، عليرضا شاپور شهبازي، روبرت گوبل و... رهگشاي ساير پژوهشگران در درك بهتر ماهيت اين نقوش بوده است. اما مشكل اساسي در مطالعات فارسيزبانان كماكان پابرجاست و آن فقدان اثري جامع است كه تمامي نظريات ارايه شده درباره اين نقوش را در برداشته باشد. البته ميرزا محمد حسني فارغالتحصيل دكتراي دانشگاه سوربن بيشك از محققاني است كه رنج تحقيقاتي ژرف را به جان پذيرفته و در آخرين اثرش «نقش برجستههاي نويافته ساساني» كه به تازگي توسط نشر ققنوس منتشر شده، در اين راه گام برداشته است. او در اين كتاب به معرفي هفده نقش برجسته نويافته ساساني كه بين سالهاي 1950 تا 2004 ميلادي در ايران و خارج از ايران توسط پژوهشگران ايراني و غربي كشف و معرفي شده است، پرداخته است. نقشهاي كشف شده در ايران گستره جغرافيايي ايالتهاي فارس، خوزستان، سيستان و خراسان را در بر ميگيرد. دامنه نفوذ هنر نقش برجسته تراشي ساساني با كشف سه نقش به تركيه، يمن و افغانستان نيز كشيده شده است. او در اين اثر نظرهاي مختلف مطرح شده درباره تعيين هويت پادشاهان و تاريخ ايجاد هر نقش را تحليل و بررسي كرده است.