پيامدهاي نزديكي دو دولت شبه اقتدارگرا
جهانگير كرمي
استاد دانشگاه تهران
سفر رجب طيب اردوغان، رييسجمهور تركيه به روسيه و ديدار با ولاديمير پوتين، رييسجمهور اين كشور در حالي صورت ميگيرد كه آنكارا و مسكو پس از سقوط جنگنده روسي توسط تركيه، روابط بسيار تنشآلودي را تجربه كردند. اما پس از ارسال پيامي توسط اردوغان براي كرملين كه در قالب يك عذرخواهي از آن نام برده ميشود، روابط ميان طرفين وارد مرحله جديدي از حيات خود شده است؛ به گونهاي ميتوان انتظار داشت كه تركيه و روسيه در شرايط كنوني از روابط بسيار نزديكتري نسبت به دوران پيشاتنش برخوردار شوند. با وجود آنكه بهبود روابط آنكارا و مسكو امري دوسويه بوده و هم تركيه و هم روسيه به از سرگيري روابط نياز داشتند اما بيش از هر چيز، عاديسازي روابط ميان طرفين را بايد يك ابتكارعمل از سوي اردوغان تلقي كرد. بهبيان ديگر، با وجود آنكه مسكو از تحريمهاي صورت گرفته توسط غرب متضرر شده و اين مساله فشارهايي را بر اقتصاد روسيه وارد كرد و با وجود آنكه آنكارا از تحريمهاي صورت گرفته پس از تنش با مسكو آسيب ديده و فشارهاي بسياري را متحمل شده است اما آن چيزي كه موجب شد تا اردوغان به پوتين پيامي را ارسال كند، به آن خاطر بود كه دولت تركيه برخلاف سالهاي گذشته، امروز از موقعيت سابق برخوردار نيست.
دولت تركيه در انتخابات پارلماني سال گذشته به سختي و با صرف هزينههاي هنگفت توانست اكثريت نسبي را كسب كند. تداوم بحران سوريه، دولت تركيه را تحت فشارهاي متعدد داخلي، منطقهاي و بينالمللي در عرصههاي اقتصادي، سياسي و امنيتي قرار داده است. همچنين عدم وجود چشماندازي روشن براي حل و فصل اين بحران سبب شده تا دولت تركيه همچنان فشارها و مشكلات ناشي از اين بحران را احساس كند. علاوه بر اين دولت تركيه با مشكلات كردها، افزايش درگيريها با پ.ك.ك و در نهايت وقوع يك كودتاي نافرجام و درگيري با نيروي مذهبي منتسب به فتحالله گولن در بعد داخلي روبه رو است. البته بحران داخلي در اين كشور و مساله كودتا كمك كرده است تا اردوغان با تكيه بر موج ناشي از احساسات مردمي يك نوع شبه اقتدارگرايي را در تركيه حاكم كند. با ايجاد اين شبه اقتدارگرايي، چالشهاي موجود داخلي در تركيه نيز فزوني يافته و از سوي ديگر، اختلافهاي دولتهاي غربي با آنكارا به خاطر مسائل حقوق بشري و عدم رعايت ارزشهاي دموكراتيك افزايش يافته است. همچنين موضوع نسلكشي ارامنه توسط دولت عثماني در جريان جنگ جهاني اول روز به روز در فضاي بينالمللي اهميت بيشتري يافته است و در ماههاي اخير نيز شاهد آن بودهايم كه اين مساله توسط برخي از كشورهاي اروپايي به شكلي جدي مورد پيگيري قرار گرفته است. در اين راستا، دولت تركيه براي خروج از اين بحرانهاي داخلي، منطقهاي و خارجي نيازمند ابتكارهايي براي كاهش هزينههاي كنونياش بود كه به همين خاطر عاديسازي روابط با اسراييل و سپس بهبود روابط با روسيه را در دستوركار خود قرار داد. در اين چارچوب، عاديسازي و بهبود روابط با روسيه از وزن و اهميت بسيار بيشتري براي آنكارا برخوردار است. روسيه در شرايط كنوني تحت فشارهاي اقتصادي و سياسي بينالمللي به ويژه از سوي امريكا است كه همين مساله، اقتصاد اين كشور را بيش از هر زمان ديگري مورد آسيب قرار داده است.
از ديرباز، مسكو و آنكارا از روابط اقتصادي بسيار بالايي با يكديگر برخوردار بودهاند كه اين مساله موجب ميشود تا آنها در اين شرايط وخيم نتوانند اين سطح از مناسبات را ناديده بگيرند. از ديگر سو، روسيه طي سالهاي اخير از احساسات ضدغربي كشورها استقبال كرده و آنها را به اتخاذ سياستهاي تندتر تشويق ميكند تا در جبهه مقابله با غرب، تنها نباشد. تركيه پس از كودتا رويكردهاي غربستيزانه بيشتري را نسبت به گذشته اتخاذ كرده و اختلافات موجود ميان آنكارا و كشورهاي غربي نسبت به هر زمان ديگري افزايش يافته است. بيترديد در چنين شرايطي، روسها از نزديك شدن تركها به خود براي دور كردن آنها از غرب استقبال ميكنند. انتظار ميرود كه با سفر اردوغان به روسيه و ديدار او با پوتين، ائتلافي ميان روسيه و تركيه ايجاد شود كه اين مساله ميتواند پيامدهايي را در عرصه مناسبات منطقهاي و تحولات موجود داشته باشد. اين مساله براي ايران نيز از اهميت برخوردار است چرا كه ميتواند به تدريج موجب پيوستگي ژئوپولتيكي ميان تهران، مسكو و آنكارا شود و طيفي از همكاريها را از قفقاز تا خاورميانه شامل شود.
مهمترين تاثير احتمالي نزديكي ميان روسيه و آنكارا را بايد در خصوص سوريه جستوجو كرد. در شرايط كنوني، ايران و روسيه در بحران سوريه در يكسوي ميدان و تركيه در طرف مقابل آنها قرار دارد. در ماههاي اخير نيز روسيه در سوريه مواضعي را اتخاذ كرده كه براي تركها مشكلساز شده است از جمله آنكه روسيه در ماههاي گذشته بارها مواضع متحدان تركيه در سوريه مانند جبههالنصره و ارتش آزاد را بمباران كرده است. همچنين روسها به كردها به عنوان يك متحد نگاه ميكنند و نگاه مثبتي را به مساله فدراليسم در سوريه دارند. من فكر ميكنم در پي نزديكي تركيه و روسيه، شريانهاي ارتباطي موجود ميان جريانهاي تروريستي با تركيه قطع شده و تركها مواضع مثبتتري در قبال دولت سوريه اتخاذ كنند و از سوي ديگر، روسيه در قبال مساله فدراليسم اصرار كمتري كرده و همچنين مواضع نرمتري درباره كردها اتخاذ كند. نكته مهمي كه بايد به آن اشاره كنم اين است كه كودتاي نافرجام اخير تركيه به نقطه عطفي در روابط تركيه و روسيه تبديل شد. به عبارت ديگر، كودتاي نافرجام اخير از اين جهت بر مناسبات آنكارا و مسكو تاثير داشت كه روسيه از جمله نخستين دولتهايي بود كه در همان ساعات اوليه كودتا از دولت تركيه حمايت كرد و روي خوشي به كودتاچيان نشان نداد. همزمان نگراني آنكارا از غرب و ادعاي حمايت آنها از كودتا نيز موجب شد تا روابط موجود ميان تركيه و كشورهاي غربي روزبهروز تيرهتر شود و تركها به سمت روسها متمايل شوند. از سويي، كودتا موجب سوق دادن بيش از پيش اردوغان به نوعي شبه اقتدارگرايي شد و ما اين روزها مشاهده ميكنيم دولت تركيه در حال دستكاري در نهادها و تغيير در ساختارها و تعويض استانداردهايي است كه براي غرب خط قرمز محسوب ميشود. لذا با توجه به وضعيت فعلي ميتوانيم بگوييم كه با توجه به ساختار سياسي مشابهي كه در روسيه و تركيه به وجود آمده است، دو دولت شبهاقتدارگرا به يكديگر نزديك شدهاند كه از زبان و مفاهيم مشتركي نيز برخوردارند.