تسبيب نوشتاري و گفتاري
ابراهيم عمران
احضار مدير شبكه سه و تهيهكننده سريالي به دليل «تسبيب» و بدآموزياي كه «هزاران كيلومتر» از چنين بدآموزيها خواسته و ناخواسته در جامعه و به طريق اولي رسانههاي تصويري و شنيداري وجود دارد؛ كمي باور و شنيدنش سخت و «خرق عادتي» است بزرگ... اينكه بر حسب ادلههاي قضايي چنين احضاري صادر شود، موضوع اين نوشته نيست و آنچه اين چند خط، سببساز اين نوشته و به نوعي تسبيبي از نوع نوشتن شد؛ ما به ازاهايي است كه اگر اين حكم مرسوم شود، لامحاله در موارد ديگر نيز ميتوان بدان تمسك جست. حال اگر در رسانهاي چه نوشتاري و چه ديداري و شنيداري به عدهاي، بهتان و ناروا وارد شود و بر حسب چنين نگرهاي، مخاطبين هم در راه ناصوابي، ناخواسته، گارد گيرند؛ در پايان اين پروسه ناهموار كلامي يا نوشتاري، چه امري به دست ميآيد كه سود و ثمرهاي داشته باشد؟!
اگر كردار نوجوان از دست رفته به تاسي از رفتار شخصيت سريالي، سبب از دست دادن جان شده كه گويا چنين هم است؛ در برنامههاي فراواني كه از تلويزيون پخش ميشود كه با آبرو و حيثيت افراد بازي ميشود و طريقه دفاع، مهيا نيست، فرجام آنچه خواهد شد؟ مراد از اين قياس نه انگ زدن به تلويزيون و راديو و روزنامه كه برابرسازي چنين انگارهاي با موارد زيادي است كه بر اساس گفته يا نوشته افرادي، ديدگاههايمان تغيير مييابد و در اين ميان چون «متكلم وحده» بودنمان در بسياري از امور، از كفر ابليس هم مشهورتر است؛ ريسمان پيچ در پيچمان بيشتر از قبل، گرهاش، كورتر ميشود. و نگاهمان به فرد يا گروه و دستهاي دچار تغييرات ماهوي ميشود؛ بيآنكه خود دخالتي دراينباره داشته باشيم.
كردار قاضي و بازپرس اين پرونده، اگر از زاويه ديگري نگريسته شود، شايد براي آناني كه بيمحابا و بيتفكر به ديگران، وصلههايي ميچسبانند، اندكي سبب تفكر و تامل بيشتر شود. هر چند در اين موارد نميتوان مباشر كاري را به سبب گفته يا نوشتهاي، كه از ديگران شنيد يا خواند، و نظرگاهش، متغير شد؛ دادگاهي و احضار كرد ولي ميتوان اميد داشت كه چنين كنشي، اندك هراسي در افكار «پريشان گو» ايجاد كند و عموم جامعه معناي واقعي تسبيب را درك كنند كه ميتواند بار معنايي زيادي داشته باشد و گران تمام شود براي مسببان هر كردار ناموجهي؛ حال چه كلامي و چه نوشتاري... و نمونه تازه از اينگونه «واژگان» بيمحتواي اصولي، كلمه از معنا تهياي بود كه به «غيرت و حميت» بانوي ايراني، خدشه وارد كرد كه ميتواند براي شنوندگان و بينندگان، معاني فراواني در ذهن متبادر كند. دقت ضابطان قضايي در اين مورد نيك و ارزشمند است و ادله داشتند از براي تلويزيون كه چرا توصيههاي لازم براي سنين خاص را در نظر نداشتند كه اميد است چنين نگرهاي براي ساير برنامهها هم در نظر گرفته و از قبل به «پالايش» گفتار و نوشتار، اهميت وافر داده شود. هر چند به قول سعدي: درياي فراوان نشود
تيره به سنگ...