• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3607 -
  • ۱۳۹۵ سه شنبه ۲ شهريور

نگاهي به «لانتوري» رضا درميشيان

سمفوني وحشت و جنون

محمدرضا مقدسيان

رضا درميشيان در «لانتوري» هم به سياق دو اثر پيشينش به نمايش ماجراي شكل‌گيري، بروز و عواقب بروز خشونت ميان شخصيت‌ها و اتمسفري كه در آن زندگي مي‌كنند، پرداخته است. نگاه او به مقولات اجتماعي اما نگاه مولف و نظريه‌پردازانه نيست. ماجرا ساده است، درميشيان ايده و داستان قابل لمس و باورپذير و البته تاثيرگذار مي‌خواهد و اجتماع اطراف بهترين خوراك را براي اين نگاه فراهم مي‌كند.
درميشيان نشان داده بيش از آنكه بخواهد (يا بتواند) سراغ ريشه‌هاي خشونت برود و بي‌آنكه مدعي بررسي موشكافانه و زيربنايي آسيب‌هاي اجتماعي باشد، در قامت يك نگاه دغدغه‌مند تلاش مي‌كند در قالب سينما و با تكيه بر داستان‌گويي، روابط علي و معلولي پيش برنده درامش را از دل رخدادهاي دراماتيك جامعه اطرافش بيابد و در آن ميان نيمچه نقدي هم بر وضع موجود داشته باشد. به بيان بهتر درميشيان با رويكرد طرح مساله و نه حل مساله به ساخت اثرش مي‌پردازد و اينگونه مي‌نماياند كه سراغ گرفتن از آسيب‌هاي اجتماعي امري ثانويه و اولويت روايت سينمايي و جذابيت‌هاي آن براي جذب مخاطب است.
درميشيان با شناخت دقيقش از كاركرد تيتر، گزارش خبري و هر نوع رفتار ژورناليستي براي تلنگر زدن به مخاطب و جلب نظر او به فيلمسازي مي‌پردازد. واقع شدت و حدت پرداختن به موضوعات، انتخاب زاويه نگاه به ماجرا، ميزان عمق يافتگي و دروني شدن مساله و شيوه تبليغات و مدل فروش آثار درميشيان همگي نشان از نوعي نگاه ژورناليستي دارد كه در كمترين زمان ممكن، دنبال بيان بهترين دغدغه است و زمان زيادي را صرف ته نشين شدن موضوع و گشايش لايه‌هاي تو در توي معضل محل بحثش نمي‌دهد. گويي فيلم به مثابه يك مطلب بايد به شماره آخر نشريه برسد و فردا روي دكه‌هاي روزنامه فروشي باشد و البته كه بايد تيتر يك خوبي هم داشته باشد كه مخاطب تمايل به خريد روزنامه و مطالعه آن داشته باشد. لانتوري تمام اين ويژگي‌ها را يكجا دارد. از تمام جوانب ماجراي خشونت و اسيدپاشي و تفاوت‌هاي فكري و دوپارگي اجتماع ايراني و... مي‌گويد، اما در حد تيتر و طرح موضوع و چندان فرصتي براي تعمق بيشتر بر اين موضوعات نمي‌يابد. تيتر فيلم اما جذاب است. هم خود عنوان لانتوري كه در قدم اول سوال برانگيز است كه به چه معناست. هم ماجراي زورگيري و اسيد پاشي كه از مهم‌ترين تيترهاي اجتماعي چند سال اخير ايران است.
رويكرد ژورناليستي درميشيان در آثارش به تيغي دو لبه بدل شده كه در كوتاه‌مدت و در لايه‌هاي بيروني موجب جلب نظر تماشاگران مي‌شود اما در لايه‌هاي دروني‌تر وقتي تب تند هيجانات مواجهه با اثر مي‌خوابد و منطق و رفتار بالغانه پا به عرصه مي‌گذارد، خلل و فرج بسياري در دل كار او يافت مي‌شود. اما آيا اين همه ويژگي مثبتي تلقي مي‌شود يا منفي؟
مهم‌ترين ويژگي لانتوري غلبه نگاه ژورناليستي در شيوه داستان‌گويي و حتي شمايل بصري آن است. لانتوري در مورد مجموعه‌اي از آسيب‌هاي اجتماعي اعم از اعتياد، زورگيري، بزهكاري، فقر فكري و فرهنگي و مالي، اسيدپاشي و از همه مهم‌تر بالا گرفتن ميل به خشونت و بروز خشم از يك سو و رفتارهاي رنگ به رنگ طيف‌هاي مختلف فكري و فرهنگي ايران از سوي ديگر سخن به ميان مي‌آورد. عناوين بسياري كه در عين اينكه نمي‌توان آنها را به هم بي‌ارتباط دانست اما پرداخت تيتروار و نه چندان قوام يافته به آنها هم يادآور نگاه ژورناليستي و نه چندان عميق و روزمره است. لانتوري بيشتر شبيه يك گزارش خبري تلويزيوني در مورد يك (در ظاهر) معضل مهم و اساسي است كه پاي تعداد زيادي از مشكلات و مصايب اجتماعي و اخلاقي را به ميان مي‌كشد و در عين اينكه اين به ميان آمدن موضوعات متعدد امري منطقي و مرتبط به نظر مي‌رسد، به دليل كمبود فضا براي اين همه نكته مهم، همه آنها در حد تيترهاي صفحه حوادث روزنامه باقي مي‌مانند و نتيجه‌اي در همين حد و اندازه بر مخاطب مي‌گذارند. طبيعي است كه مواجه شدن با تعداد زيادي تيتر با محوريت آسيب‌هاي سنگين اجتماعي آن در زماني فشرده نزديك به دو ساعت هر بيننده‌اي را تحت‌تاثير قرار مي‌دهد. اما آيا اين تاثيرگذاري كه البته دغدغه‌مند و ضروري است توانسته در قامت يك اثر سينمايي مطلوب ظاهر شود؟ چه ميزان از اقبال جاري به اين فيلم حاصل تب و تابي است كه حول و حوش موضوعات درون فيلم و جريانات تبليغي اطراف فيلم رخ داده است؟ آيا مي‌توان انتظار داشت كه از اين اثر در سال‌هاي آتي هم به عنوان اثري استاندارد و جريان‌ساز (به معناي الگو) ياد شود؟
به ظن اين قلم، نگاه ژورناليستي حاكم بر اين اثر همزمان هم به نفع كار تمام شده و به ضرر آن. از يك سو به نفع كار عمل كرده چرا كه باعث شده تا جنس بيان انرژيك معضلات به‌شدت تلخ و قابل درك فيلم كشش بسيار در مخاطب ايجاد كند و عرياني و بي‌واسطگي نمايش خشونت و نتايج خشونت محل انتقاد فيلم مجالي براي همراه نشدن و حبس نشدن نفس مخاطب حين تماشاي كار نگذارد. اين ويژگي در كوتاه‌مدت و در لحظه درگيري حسي (و نه منطقي) مخاطبي كه بر مبناي ناخودآگاهش با اثر روبه‌رو مي‌شود، باعث كشش و همراهي مي‌شود. پس اين نكته مثبتي در فيلم است كه حداقل به نفع انتقال دغدغه‌هاي فيلم و فروش بهتر آن در گيشه خواهد شد. اما لانتوري براي نگاه‌هاي تيزبين‌تر كه تنها درگير احساس شدن و در معرض اطلاعاتي كه با سرعت بالا و در قالبي پر پيچ و خم به مخاطب ارايه مي‌شود، قرار نمي‌گيرد و با شناخت بهتري فيلم را مي‌بينند، چيست؟ لانتوري براي اين مخاطبان اثري شريف اما متوسط تلقي مي‌شود؛ اثري كه ساخته شدنش از حيث دغدغه و بيان مساله‌اي به‌شدت جدي در اجتماع خشونت زده ايراني بسيار بسيار ضروري به نظر مي‌رسيد و مي‌رسد و از حيث فرم تلاش كرده تا خوش آب و رنگ از آب در بيايد و تاثيرگذار. اما از منظر فيلمنامه‌نويسي دچار مشكلاتي جدي است كه باعث شده تبديل شدن لانتوري به اثري ماندگار با استانداردهاي بالا امري نشدني تلقي شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون