چرا كنسرتها بايد برگزار شوند؟
راه تعامل را پيدا كنيم
و نه تقابل
محمدمهدي حيدريان
مدير سينمايي سابق
دهكده جهاني ارتباطات، موضوعي بسيار جدي است و شوخي نيست؛ ما در روزگار بيمرزي زندگي ميكنيم. روزگاري كه اطلاعات چه بخواهيم و چه نخواهيم در دسترس مردم است؛ ديگر نميشود اطلاعات را محفوظ نگه داريم تا كسي متوجه نشود، نميتوانيم موضوعات خاصي را كتمان كنيم تا همگان از آن آگاه نباشند. نميتوانيم مقابل اتفاقها و وقايع فرهنگي بايستيم و بگوييم كه مردم به آن دسترسي پيدا نميكنند يا متوجه نميشوند. دهكده ارتباطات، هيچ مرزي ندارد.
ما در ميانه اين دوران ايستادهايم. دوراني كه تا همين چند سال پيش برخي باور نميكردند رخ دهد يا سرعتي اينچنين داشته باشد. اما حالا در چنين وضعيتي هستيم و در اين وضعيت بهترين راهحل ما حفظ حريم و مرزهاي فرهنگي است. مقابله كردن با اين دوران، ايستادگي و مقاومت يا انكار آن نهتنها باعث موفقيت نميشود كه حتي باعث فروپاشي و از دست رفتن فرهنگ
ما ميشود.
تسليم و واگذاري ميدان به اين جريان سريع هم درست نيست. در واقع ما بايد تلاش كنيم تا زبان اين دوران را درك كنيم و براي محافظت از فرهنگ خود براي مخاطبي كه آن بيرون نشسته و منتظر خوراك فرهنگي مناسب است، برنامهريزي كنيم. ما بايد بتوانيم به نيازهاي اين دوره پاسخهايي كامل و قانعكننده بدهيم و بدانيم كه فرهنگ، نقطه متصلكننده پيكره جامعه است؛ نقطهاي كه در معرض خطر بودنش حتي ميتواند باعث فروپاشي امنيتي و
سياسي ما باشد.
ما در سرزميني و با فرهنگي زندگي ميكنيم كه مزيت مهم نسبت به ديگر نقاط جهان دارد؛ ما وارث دين و مكتبي هستيم كه در عين تمامكنندگي، راضيكننده است. قرآن به ما ميآموزد كه بايد با زبان تعقل صحبت كنيم، به ما ياد ميدهد كه بايد در هر زمانهاي به نسبت زمانه معقول و سنجيده رفتار و تلاش كنيم در هر وضعيت معرفت و شناخت جامعه را
بالا ببريم.
ما وارثان چنين مكتبي، در چنين روزگاري بايد بيشتر از هر زمانه ديگري اين درس مهم را مرور كنيم و با درك ضرورت حفاظت از فرهنگ، وارد ميدان شويم. هر كسي در هر شرايطي بايد زمينه ارتباط با مردم و رودررويي با مردم را فراهم كند. با درك اين شرايط، مساله برگزاري كنسرت ديگر دغدغه ما نميشود و درك ميكنيم كه اين مردمي كه در دهكده جهاني زندگي ميكنند، با اين ارتباطات وسيع، اگر موسيقي بوميشده خود را نداشته باشند با دسترسي آزاد و سريع، به بستههاي فرهنگي سرزمينهاي ديگر روي ميآورند و بازنده اصلي ما هستيم.
به خصوص در شهرستانها كه امكانات كمتر باعث شده تا مردم بيشتر به ماهواره و اينترنت روي بياورند و اگر در پايتخت، مخاطب اين ابزارهاي تازه تاثيرپذيري كمتري دارند، در شهرهاي دور اين تاثيرپذيري هم بيشتر است و ممكن است 90درصد به خروجيهاي دهكده جهاني اطمينان كنند و تنها 10درصد سهم ما از تاثيرپذيري باشد.
راهحل منطقي و درستي كه در اين موقعيت وجود دارد؛ همراهي همگاني است و البته درك مديران. هنرمندان بايد بهدرستي اين فضا را بشناسند و خوراك فرهنگي متناسب را تهيه كنند. اما از هنرمندان مهمتر، مديران و سياستگذاران هستند. مديراني كه بايد اين فضا را بشناسند، اجازه دهند كه محصولات متنوع با هر سليقهاي و البته متناسب با فرهنگ ايراني توليد شود و از انتشار آن محافظت كنند.
همراهان ديگر هم بايد در خدمت اين سياستگذاريها باشند. نبايد به بهانه اينكه فرهنگ حوزهاي خودكارشناسپندار است و هركس ميتواند با توجه به سليقه خود در مورد آن اظهارنظر كند، رفتارهايي در جهت از دست رفتن زمان و عقب ماندن از سير سريع تحولات داشته باشيم. تعامل جدي با مديران براي رسيدن حرف فرهنگ خودي به تمام نقاط اين سرزمين، موضوع بسيار مهم و جدياي است. بايد اجازه دهيم كه در چنين زمانهاي، فرهنگ ما زبان خود را
پيدا كند و در دنيايي كه همه حرف ميزنند و حرفها به گوش همه ميرسد، فرهنگ ما هم راه خودش را براي اشاعه پيدا كند. ايستادن مقابل اين موج، انكار آن يا بيتفاوتي، تنها يك نتيجه دارد؛ مردم روزبهروز از فرهنگ ايراني دور ميشوند و با تاثيرپذيري از پيامهاي رسيده در دهكده جهاني، جامعه را به سمت فروپاشي
پيش ميبرند.
چنين وضعيتي نه خوشايند است و نه در شرايطي كه ميشود آن را پيشبيني كرد و با رفتارهايي منطقي و معقول مقابل آن ايستاد، همراه با آموزههاي ديني و فرهنگي ما. به هنرمندان و مديران اعتماد كنيم و همراه آنها براي حفاظت از فرهنگ كهنه و باارزش ايراني همراه شويم و مانع اين مسير كه سختيهاي خاص خودش را دارد و هر كوتاهي در آن منجر به زيان و سقوط ميشود را
جايز نشماريم.