دولت مقصر اتفاقات امروز است
مديريت حاكم در ورزش و فوتبال ايران بدون ترديد انتخاب دولتمردان مختلف در دورههاي مختلف بوده است. پس وقتي همه قبول داريم كه فوتبال ايران امروز با چنين مشكلات و عقبماندگيهاي عجيب مواجه هست، بايد دولت را مقصر اين اتفاقات بدانيم؟ طبيعتا دولت اگر درست برنامهريزي ميكرد و نظارت اصولي وجود داشت، ما تعداد قابل توجهي از مديراني را كه در تمام سالهاي گذشته در راس فوتبال و ورزش كشور حضور داشتهاند در اين مسووليتها نميديديم.
دقيقا همينطور است. البته وقتي ميآيند به بنده مسووليتي پيشنهاد ميدهند اول پيش خودم بايد بررسي كنم ببينم علم و برنامه لازم براي قبول اين مسووليت را دارم يا خير. وقتي شرايط لازم را ندارم نبايد قبول كنم. ولي ما در تمام سالهاي گذشته ديدهايم كه هم دولت انتخاب اشتباه داشته است و هم مديراني كه انتخاب شدهاند بدون توجه به اينكه توانايي لازم براي قبول پست مورد نظر را دارند شروع به كار كردهاند. تلفيق اين دو اتفاق، شرايط وخيم امروز فوتبال و رزش ايران را به وجود آورده است.
حالا در شرايط فعلي به نظر شما دولت بايد چه كاري انجام دهد؟
تنها راه اين است كه وزارت ورزش و جوانان منحل شود. شما نميتوانيد با بودجه دولت به اسم ورزش بهطور مثال به فدراسيون دووميداني بگوييد كه شما دو هزار تومان دووميداني بكنيد. يا فدراسيون بسكتبال شما با اين پنج هزار تومان بسكتبال بازي كن. ما براي ورزش كردن بودجه مشخص نبايد داشته باشيم. سالهاي سال است فدراسيونها در ظاهر برنامههاي خود را بر اساس بودجه دريافتي تدوين ميكنند. درحالي كه براي اعتلاي يك ورزش اول بايد ساختارها مشخص شود و به حد استاندارد برسد و بعد بر اساس استعدادها و پتانسيلهاي موجود برنامهريزي صورت بگيرد و بر اساس اين برنامهريزي كار اقتصادي انجام شود. زماني كه بحث انتخاب وزير ورزش در دولت جديد مطرح بود برخي همكاران رسانهاي شما از بنده سوال ميكردند كه چه كساني براي حضور در راس ورزش ايران مناسب هستند. من همان موقع هم گفتم كه اگر من نوعي هم گزينه باشم اصلا نبايد انتخاب شوم. چون اين وزارت ورزش بايد به كل منحل شود.
از صحبتهاي شما به خوبي مشخص است كه معتقد هستيد فوتبال و ورزش نبايد دولتي اداره شوند. اما اگر وزارت ورزش منحل شود راهحل بعدي چه خواهد بود؟
دولت بايد كميته يا مجموعهاي را مامور كند براي سياستگذاري و نظارت بر مسائل راس ورزش ايران. ورزش و حتي فوتبال هيچوقت نميتوانند با بودجه دولت پيشرفت كنند. پس وقتي چنين شرايطي در ايران حكمفرماست بدون هيچ ترديدي بايد گفت كه دولت مقصر است. من اين پيشنهاد را حتي ارايه دادم. تاكيد كردم كه در همين حوزه فوتبال دولت بايد بيايد كمك كند در يك پروسه 5 ساله فوتبال ايران به صورت كامل خصوصي شود. مثل همان كاري كه تركيه انجام داد. دولت تركيه آمد به باشگاهها از طريق بانك براي ساخت استاديومهايش وام داد. كاري كه ايران در آزادراهها بيست سال پيش انجام داد. ما آمديم با مشاركت بخش خصوصي آزادراهها را ساختيم و از عوارض و درآمدها و سود حاصله پول ساخت اين آزادراهها برگشت داده شد. آن موقع ما پيشنهاد كرديم كه اگر استاديوم ورزشي هم با اين برنامه بسازيم و پرسپوليس و استقلال از خودشان استاديوم داشته باشند، از خودشان يك مجموعه بزرگ براي برگزاري ميتينگ و جشن داشته باشند، از خودشان موزه و فروشگاه و امكانات كامل و حرفهاي داشته باشند به راحتي ميتوان اين باشگاهها را به بخش خصوصي واگذار كرد. چون اين دو تيم برندهايي خواهند بود كه همهچيز از خودشان دارند.
كشورهاي آسيايي به ويژه شرقيها به راحتي اين مشكلات را كه ما الان با آن مواجه هستيم در سالهاي قبل حل كردند و الان شرايط بسيار خوبي دارند.
من زماني كه در هاروارد درس ميخواندم تحقيقات يكي از استادان روي كشورهاي توسعه نيافته جهان سوم بود كه آنها چگونه ميتوانند پيشرفت كنند. ايشان مثال كره جنوبي را زد. كرهايها آمدند يك خودرو كوچك به اسم پوني را مونتاژ و به دوو تبديل كردند. دوو بعدا تبديل به يك ابر قدرت در خودروسازي دنيا شد. اما ما هشت سال قبل از كرهايها كارخانه ايرانناسيونال را داشتيم و پيكان توليد ميكرديم. حالا ببينيد كرهايها در صنعت خودرو كجا هستند و ما كجا هستيم. نخستين دليل اين مشكلات و عقب ماندگيها اين است كه ما در انتخاب مديرانمان بدون در نظر گرفتن سادهترين ويژگيهايي كه يك مدير بايد داشته باشد عمل كرديم. در ورزش متاسفانه اين مشكل بيشتر از ساير حوزهها عموميت داشته است. ضمن اينكه كرهايها همين مدل كاري را كه در صنعت خودرو كردند با بالا بردن قدرت اقتصاديشان در حوزههاي ديگر هم انجام دادند و به اينجا رسيدند. در همه اين پروسه اما از افراد توانمند استفاده كردند.