دعايي، غرضي، بختياري و دروديان
از شهريور 59 گفتند
ارتش، حمله عراق را پيشبيني كرده بود
ناهيد مولوي| 37 سال از آغاز حمله عراق به ايران كه جنگي 8 ساله را رقم زد ميگذرد، با گذشت 37 سال چقدر حرف ناگفته از آغاز جنگ باقي مانده است؟ اين سوالي است كه هر سال در مواجهه با برنامههاي متعدد درباره جنگ و علل و ريشههاي آن ميتوانيم از خود بپرسيم. شرايط سياسي ايران در آغاز جنگ شرايط پيچيدهاي بود، انقلابي بزرگ به معناي واقعي كلمه نظام سياسي ايران را دگرگون كرده بود و بسياري از سازمانها و نهادهاي امنيتي مختل بودند و اين به معناي كوتاه بودن نظام جديد سياسي ايران از دانستن اتفاقاتي بود كه در عراق در حال وقوع بود. در آن سوي ميدان اما عراق هم پيچيدگيهاي سياسي خاص خودش را داشت. صدام با كودتا حسن البكر را كنار زد تا آخرين سد داخلي براي حمله به ايران را از پيش پايش بردارد. انجمن قلم و انديشه ديروز برنامهاي را با عنوان «ناگفتههاي از آغاز جنگ» برگزار كرد. اين برنامه با حضور سيد محمود دعايي سفير وقت ايران در عراق، مسعود بختياري از فرماندهان ارتش در دوران دفاع مقدس، محمد غرضي استاندار وقت خوزستان و محمد دروديان نويسنده و پژوهشگر جنگ با حاشيههاي خاص خودش همراه بود. محمود دعايي كه سخنرانياش آغاز شد به قدري صحبتهايش گل انداخت كه تقريبا تمام وقت برنامه را گرفت تا جايي كه صداي انتقاد يكي از مهمانان را به همراه داشت اما دعايي اصرار داشت تا حتما حرفهايش را بيان كند. محمود دعايي به دليل اينكه در دوران پهلوي و تبعيد امام به عراق يكي از همراهان او بوده ريشههاي آغاز جنگ ميان ايران و عراق را در سالهاي دورتري ميديد، دعايي نگاهش به آغاز جنگ سياسي و تحليلگرانه بود. مسعود بختياري به مثابه يك فرمانده كاركشته ارتش زواياي جنگ را ميكاويد و از قابل پيشبيني بودن حمله عراق به ايران سخن گفت. محمد دروديان هم با نگاه پژوهشگرانه از اسنادي ميگفت كه چگونه حمله عراق به ايران براي امريكا مسجل شده بود.
حمله انتقامي صدام از قرارداد الجزاير
سيد محمود دعايي به عنوان نخستين سخنران تقريبا تمام وقت برنامه را به خود اختصاص داد. او ريشههاي آغاز جنگ را در پيشينه رابطه ايران و عراق ميدانست و از همين رو صحبتهايش بسيار طولاني شد و زمان زيادي را طلبيد. دعايي به تحليل رابطه ميان ايران و عراق در دوران پهلوي پرداخت. به باور او روابط ميان ايران و عراق از همان ابتدا به دليل ادعاهاي عراق بر شط العرب و بخشي از خاك ايران، روابطي كجدار و مريز بوده و از همين رو دو دولت همواره از مخالفين يكديگر حمايت ميكردند. شاه جريان بارزاني را در كردستان عراق مورد حمايت خود قرار داد و صدام هم در عراق پذيراي مخالفين شاه از جريانات چپ و راست تا روحانيون بود. با اين تحليل دعايي مشخص ميشود كه چرا عراق پذيراي امام خميني به عنوان يكي از مهمترين مخالفين رژيم سياسي ايران شد. اما اين موضع بعد از قرارداد الجزاير تغيير كرد. دعايي در ادامه صحبتهايش به تغيير روابط ميان ايران و عراق پس از قرارداد الجزاير اشاره كرد و شرايط عراق را در جريان اين قرارداد و پس از آن شرح داد. به باور مدير مسوول روزنامه اطلاعات صدام در جريان قرارداد الجزاير بهطور كامل تحقير شد و از تمام مواضع خود در قبال شطالعرب و خليج فارس عقب نشست و پيروز اين ميدان ايران نام گرفت. دعايي همچنين بهبندي از آن قرارداد اشاره كرد مبني بر اينكه دو طرف دست از حمايت از مخالفين يكديگر بردارند و بر همين اساس وقتي كه امام خميني تصميم به ترك عراق گرفت حكومت اين كشور از رفتن امام استقبال كردند و به زماني كه هواپيماي امام آماده پرواز به پاريس بود پيغامي از حكومت عراق به فرزند امام داده شد مبني بر اينكه اگر به هر دليلي پاريس پذيراي شما نشد ديگر به عراق بازنگرديد. با وجود اينكه قرارداد الجزاير يك آرامش نسبي را ميان ايران و عراق حاكم كرده بود در آن سوي مرز ايران اما اوضاع براي صدام چندان خوش آيند نبود. دعايي ميگويد صدام با ادعا و سرو صداي زيادي راهي الجزاير شد اما همهچيز را واگذار كرد و از تمام ادعاهايش دست كشيد و همين امر سبب شد تا در حزب بعث و در ميان مردم خودش مورد شماتت قرار گيرد كه همين امر نطفه حمله به ايران را در دل صدام بست. دعايي در پايان صحبتهايش گفت: آغاز جنگ ايران و عراق در واقع آبان 57 بود، يعني زماني كه حكومت شاه ترك برداشت و سقوطش حتمي شد و صدام براي انتقام الجزاير منتظر بود تا نظام سياسي ايران انسجام خود را از دست بدهد و به ايران حمله كند كه در آخرين روز شهريور 59 رقم خورد.
ارتش حمله عراق را پيشبيني كرد
مسعود بختياري دومين سخنران برنامه بود. يكي از فرماندهان ارتش در دوران جنگ هشت ساله. حتي لحن صحبتهايش هم خط كشي شده و با نظم خاصي بود و به خوبي ميشد يك ارتشي تمام عيار را مقابلت ببيني. بختياري ماجرا را از دريچه نظاميگري شرح داد و از همين رو معتقد بود حمله عراق به ايران كاملا قابل پيشبيني بود. او به تغيير آرايش نظامي ارتش عراق اشاره كرد و از شواهدي سخن گفت كه حمله عراق به ايران را كاملا مسجل كرده بود. بختياري به قراردادهاي نظامي عراق با كشورهاي مختلف در آن سالها و تاسيس پايگاه نظامي در بصره اشاره كرد. او حتي از فعاليتهاي ارتش در اين مورد نيز صحبت كرد و گفت: ارتش كاملا مطمئن بود كه عراق آماده حمله به ايران است و به همين خاطر گزارشي در اين مورد تنظيم كرد و به بالا ارائه داد و دو طرح دفاعي ابومسلم و ابوذر را براي دفاع از كشور در مقابل حمله عراق پيريزي كرد. بختياري در بخش ديگري از صحبتهايش اما از ارتش فاصله گرفت و زواياي سياسي آغاز جنگ را از نگاه ديگري مورد بررسي قرار داد. او در پاسخ به اين سوال كه آيا جنگ ميان ايران و عراق قابل پيشگيري بود، گفت: ما نميتوانيم به اين سوال پاسخ دهيم زيرا هيچ تلاشي براي پيشگيري از اين جنگ صورت نگرفت، پس مشخص نيست كه آيا ميشد سياستي را اتخاذ كرد كه جنگ رخ ندهد. بختياري براي شرح بيشتر اين موضوع به وضعيت ايران در آغاز جنگ اشاره كرد و اينكه سازمان اطلاعاتي حكومت پهلوي كه ساواك بود فرو ريخته بود و نظام جديد ايران هم هنوز سازمان اطلاعاتي منسجمي نداشت تا متوجه تحركات عراق شود. او همچنين به وزارت امورخارجه آن سالها اشاره كرد و آن را منفعلترين وزارتخانه ايران خواند و گفت: اگر ديپلماسي نتواند جلوي جنگ را بگيرد به هيچ دردي نميخورد. بهطور كلي بختياري بر اين باور است كه به دليل ضعف در سازمان اطلاعاتي و وزارت امور خارجه آن زمان ايران نتوانست برنامهاي را براي پيشگيري از جنگ دنبال كند و به همين دليل نميتوان به اين سوال پاسخ داد كه آيا ميشد از جنگ پيشگيري كرد يا نه زيرا ما اين موضوع را تست نكردهايم.
امريكا در تابستان 58 درمورد حمله عراق به دولت ايران هشدار داد
محمد دروديان صحبتهايش را با اين جمله آغاز كرد «اگر امروز بخواهم كتابي در مورد جنگ ميان ايران و عراق بنويسم قطعا اين جمله را كه جنگ ميان ايران و عراق اجتناب ناپذير بود را استفاده نخواهم كرد.» دروديان پژوهشگر است و استدلالهايش را به سند و مدرك سنجاق ميكند. او از تبادل اطلاعات ميان ايران و دولت موقت بازرگان در ارديبهشت 58 سخن گفت و بيان كرد: در ارديبهشت 58 امريكا جمعبندياش اين بود كه عراق به ايران حمله نخواهد كرد اما اين نظر در پايان مرداد 58 تغيير كرد. دروديان در ادامه صحبتهايش به يك موضوع مهم اشاره كرد، اينكه در شهريور 58 امريكا به دولت ايران طي نامهاي خبر داده كه بر اساس اطلاعاتي كه موصاد از بغداد جمعآوري كرده است صدام خود را آماده حمله به ايران كرده و زمان اين حمله آبان ماه 58 است اما دولت موقت معلوم نيست به چه دليلي موضوع اين نامه را به امام منتقل نكرد. در آبان 58 اما اتفاق ديگري در ايران رخ داد و سفارت امريكا در ايران توسط دانشجويان پيرو خط امام اشغال شد. دروديان هم با اشاره به همين مساله معتقد است اشغال سفارت امريكا زمان جنگ را تغيير داد.
واكنش غرضي به اظهارات يزدي
آخرين سخنران اين برنامه سيدمحمد غرضي بود كه در آغاز جنگ استاندار خوزستان بود. او گفت: ادعاي ابراهيم يزدي درباره عدم همكاري من بهعنوان استاندار خوزستان با شهيد چمران براي دفاع از خرمشهر را تكذيب ميكنم. اينها اظهاراتي براي كسب جايگاه سياسي است. وي همچنين افزود: من اگر امكانات جنگي داشتم خرمشهر سقوط نميكرد.