• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3646 -
  • ۱۳۹۵ دوشنبه ۱۹ مهر

«جاستا»؛ شايد پاسخي به يك سوال 15ساله

حميد احمدي كارشناس مسائل بين‌المللي

از سال 1789 كه قانون اساسي امريكا به تصويب رسيد از مجموع حدود 1500 باري كه روساي جمهور اين كشور از حق وتو عليه مصوبات كنگره استفاده كردند، مجموعا 107 بار آن مورد مخالفت كنگره قرار گرفته و در واقع وتوي روساي جمهور رد شده است. 171 سال بعد از نخستين‌باري كه كنگره امريكا در سال 1845 وتوي رييس‌جمهور وقت اين كشور (جان تايلور) را رد كرد، اعضاي دو مجلس سنا و نمايندگان موسوم به «كنگره» در اكثريتي قاطع (348 راي در برابر 77 راي مخالف)، يك‌بار ديگر با رد وتوي رييس‌جمهور، يكي از جنجالي‌ترين قوانين مصوب در اين كشور مرتبط با حوزه سياست خارجي را به تصويب رساندند. اهميت «جاستا»
(Justice Against Sponsors of Terrorism Act (JASTA) از آنجا ناشي مي‌شود كه يكي از قديمي‌ترين و نزديك‌ترين متحدان اين كشور در خاورميانه و يكي از ستون‌هاي اصلي استقرار و تثبيت نظم امريكايي در خليج فارس را نشانه مي‌گيرد.
به نظر مي‌رسد «جاستا» بيش از آنكه تحت تاثير شواهد و قراين موجود دال بر در دست داشتن عربستان در حوادث يازده سپتامبر 2001 باشد، تحت تاثير «افكار عمومي» بسيار منفي امريكاييان نسبت به رياض شكل گرفت.
عربستان طي ماه‌هاي گذشته ميليون‌ها دلار هزينه كرده بود كه به هر نحو ممكن مانع به تصويب رسيدن اين قانون شود؛ لابي‌هاي مورد حمايت رياض با محوريت «سابراك» ابتدا نتوانستند مانع انتشار 28 صفحه از گزارش محرمانه كنگره در ارتباط با نقش و دخالت برخي مقامات دولت عربستان در حوادث يازده سپتامبر شوند و پس از آن تمام تلاش خود را روي اين متمركز كردند كه قانون «جاستا» در كنگره به تصويب نرسد يا حتي در مقطعي روي اين موضوع متمركز شدند كه محتوا و متن آن به گونه‌اي تنظيم شود كه «عربستان» هدف آن نباشد؛ حتي وتوي اوباما كه ناشي از تهديدات چندين باره برخي مقامات آل‌سعود در مورد اقدامات تلافي‌جويانه از جمله بيرون كشيدن سرمايه‌ها و دارايي‌هاي خود از بازارهاي مالي اين كشور بود نيز موثر واقع نشد؛ به تعبير برخي رسانه‌هاي امريكايي، در نهايت در جنگ بين «كاخ سفيد» و «افكار عمومي» امريكا، اين افكار عمومي بود كه توانست حرف خود را به كرسي بنشاند. با اينكه در متن اين قانون هيچ اشاره‌اي به كشور خاصي نشده است ولي اشاره آن به «حادثه يازده سپتامبر 2001»، انگشت اشاره افكار عمومي و قانونگذاران امريكايي را مستقيما به سوي عربستان نشانه گرفت. با وقوع حادثه يازده سپتامبر 2001، جامعه جهاني دوره جديدي از جنگ افروزي را در خاورميانه تجربه كرد كه در نتيجه آن در مدت كمتر از سه سال، اين منطقه از جهان شاهد وقوع دو جنگ در مقياس جهاني در «افغانستان» و «عراق» بود. 15 سال پس از حادثه يازده سپتامبر و با وجود صرف ميلياردها دلار هزينه‌هاي نظامي و غيرنظامي و لشكركشي‌هاي متعدد به بهانه جنگ موسوم به «جنگ جهاني عليه تروريسم»، نه تنها تروريسم از بين نرفت، بلكه تحولات 5سال گذشته در خاورميانه ثابت مي‌كند كه اين پديده، بيش از آنكه شكست خورده باشد، در اشكال و فرم‌هاي مختلف و جديدي در سرتاسر جهان بازتوليد و تكثير و تبديل به يكي از چالشي‌ترين تهديدات جوامع در عصر حاضر شده است. افكار عمومي جهان و به ويژه كشورهاي غربي همواره بايد خود را در مقابل اين سوال راهبردي قرار دهند كه چرا 15 سال «جنگ جهاني عليه تروريسم» نتيجه عكس داده و موفق به تحقق اهداف خود در برچيدن بساط تروريسم از جهان نشده است؟ چرا بعد از جنگي وسيع در مقياسي بين‌المللي عليه القاعده، خاورميانه همچنان جولانگاه تروريست‌هايي با نام و نشان‌هايي جديد است؟
پاسخ تمامي اين سوالات را مي‌توان در يك جمله ساده يافت و آن چيزي نيست جز «آدرس اشتباه دادن» در تمام 15 سال گذشته. در تمام سال‌هاي پس از يازده سپتامبر، رهبران و برخي محافل فكري غرب همواره براساس رويكردي ناعادلانه و كاملا سياسي كشوري مانند «ايران» را به ناحق، به عنوان متهم رديف اول تروريسم در منطقه و جهان معرفي مي‌كردند و همچنان نيز در مواردي بر اين رويه نادرست خود و خطاي خود اصرار دارند؛ كشوري كه بعد از حوادث يازده سپتامبر در «محور شرارت» قرار گرفت در حالي كه خود حداقل در 4 دهه گذشته قرباني شماره يك تروريسم و اقدامات و فعاليت‌هاي گروه‌هاي تروريستي ايراني و غيرايراني مورد حمايت برخي كشورهاي غربي و منطقه بوده است.
ترديدي نيست اگر بلافاصله بعد از حوادث يازده سپتامبر، جامعه جهاني و در راس آنها كشورهايي كه مدعي ايستادن در صف مقدم مبارزه با تروريسم هستند، مسير مبارزه با تروريسم را به درستي تشخيص مي‌دادند و گام‌هايي همانند آنچه در تصويب «جاستا» صورت گرفت، برمي‌داشتند و ريشه و مركز و آبشخور اصلي تروريسم تكفيري وهابيت را نشانه مي‌رفتند و با عبور از منافع راهبردي ساختگي و فريبنده خود و از سياسي‌كاري در مبارزه با تروريسم دست‌برمي‌داشتند، امروز جهان، شرايطي امن‌تر و ايمن‌تر مي‌داشت؛ اما، رهبران كشورهاي غربي در تمام اين سال‌ها، با فريب افكار عمومي خود و جهان، به نفع منافع راهبردي مصنوعي‌شان با متحدي همانند عربستان، به امنيت و آرامش جوامع خود نيز رحم نكردند و امروز شاهد نوعي از «پديده تروريسم» هستند كه شكست آن را نمي‌توانند به سادگي تصور كنند. عربستان بايد خوشحال باشد كه با وجود تصويب «جاستا»، هنوز در ليست دولت‌هاي «حامي تروريسم» قرار نگرفته است؛ با تصويب جاستا، مديريت روابط واشنگتن-رياض براي رييس‌جمهور جديد امريكا، يكي از چالشي‌ترين و آسيب‌پذيرترين موضوعات در حوزه سياست خارجي خواهد بود. «جاستا» ممكن است در نهايت به سرانجام مقصود آنگونه كه جامعه جهاني انتظار دارد، نرسد و حتي با انحرافي ماهوي، به جاي تروريسم وهابي، به ابزاري براي اعمال فشار بر ساير كشورها تبديل شود، ولي تا همين جاي كار را هم بايد به فال نيك گرفت، وقتي توانسته است تمام نگاه‌ها را متوجه پرورشگاه اصلي تروريسم در منطقه و جهان بكند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون