با اين همه از سابقه نوميد مشو
سيدعليميرفتاح
هرچه بيشتر ظريف و دولت و رييسجمهور را بزنند، محبوبيت ظريف و دولت و رييسجمهور بيشتر ميشود. اسم نميآورم اما يك جاهايي هستند و يك بزرگواراني وجود دارند كه اگر بد يك نفر را و بد يك گروه سياسي را بگويند ناخواسته باعث ميشوند كه آن يك نفر و آن يك گروه عزيز شوند و قدرت نفوذشان افزايش فوقالعاده يابد. سياستمدارانهاش اين است كه طرفداران دولت يواشكي كاري كنند كه فلان روزنامه و بهمان نماينده و بيسار شبكه به ظريف حمله كنند. اين حمله همان سركهانگبيني است كه صفرا ميافزايد و همان روغني است كه خشكي مينمايد. شما به سابقه نگاه كنيد. اينها به هركه فحش دادهاند باعث شدهاند كه كار او رونق بگيرد و به هركس بد گفتهاند باعث شدهاند كه او محبوبالقلوب شود. عجيب اينكه از كار خود درس هم نميگيرند و حتي نسبت به شيوههاي خود ترديد هم نميكنند. يك مثال اقتصادي/ فرهنگي يادم افتاد كه حيف است نگويم. پيش از اينها در يكجايي تصميم گرفتند كه يكي از ناشرها را زمين بزنند و قدرت نفوذش را كم كنند. احتمالا در جلسات خود به اين نتيجه رسيده بودند كه به دلايل محتوايي بايد جلوي رونق فلان ناشر را بگيرند و تيغش را كند كنند. اين كار را خيليها در خيلي جاهاي دنيا ميكنند اما كمي هوشمندانه و زيركانه اين كار را ميكنند و چنان هنرمندانه انجام ميدهند كه زمينخوردهها نفهمند از كجا خوردهاند. اما در اينجا قضيه فرق ميكند. نه اينكه سياستمدار نباشند و نخواهند هوشمندانه رفتار كنند؛ نه. اتفاقا هم هوششان خوب است، هم سياست ميفهمند. مشكل اينجاست كه تصوير درستي از خود ندارند و چنانكه لازم است خود را نميشناسند. سهل است، حتي درباره خود متوهمند و تصوير غيرواقعي از خود و عملكرد خود دارند. اينها آمدند آن نشر را تعطيل كردند، كتابهايش را به محاق توقيف فرستادند و جلوي پايش سنگ انداختند. حاصل اين كار ميدانيد چه شد؟ ناخواسته باعث شدند كه كسب اين ناشر رونقي فوقالعاده پيدا كند، يك ريالش 10 ريال بلكه 10 تومان شود و اعتبارش جهشي فوقالعاده بيابد. حالا خيلي از نويسندگان توي صفند تا كتابشان را اين نشر منتشر كند و مردم عادي حتي كتاب درسيشان را از مغازه اين نشر ميخرند. يعني دوستان به دست خود 10 اين نشر را به صد و هزار رساندند در حالي كه نيتشان اين بود كه به صفر برسانند. آمدند قاتل جانش شوند اما قاتق نانش شدند. فكر نكنيد اين قضيه يك مورد يا دو مورد است. نه. تقريبا بايد عرض كنم خدمتتان كه تبديل به يك رويه شده كه هركس بخواهد پلههاي ترقي را درنوردد و در دل مردم محبوب شود راهش اين است كه ابتدا گروهي از دوستان كمر به هدم و ناكار كردنش ببندند. فلان مسوول سابق را دربارهاش هرچه كه بگوييد گفتند. اتفاقا در رسانههاي فراگير هم گفتند. سريالي هر شب بعد از اخبار گفتند. اما حاصلش اين شد كه قدرت نفوذ اين بنده خدا را بالا بردند و اگر در حالت عادي او روي هزارنفر قدرت نفوذ داشت كاري كردند كه حرفش روي يك ميليون نفر نافذ شود. خوب با توجه به اين سابقه آيا شما نگرانيد كه حمله به ظريف و دولت به ضرر دولت تمام شود؟ دولت كه براي خودش تبليغ نميكند. اصلا بلد نيست تبليغ كند. آدمش را هم ندارد. اگر اين چند نفر هم به او فحش ندهند و به او بد نگويند و با طعنه و تسخر با او حرف نزنند كه كلا محبوبيت دولت منتفي ميشود. اين مقدار محبوبيت دولت وامدار همين عزيزاني است كه ديپلماسي دولت را به توپ ميبندند و به رييسجمهور هرچه ميخواهند ميگويند. ما نه تنها نبايد جلوي آنها را بگيريم بلكه اتفاقا بايد از آنها خواهش كنيم تا هرچه ميتوانند پيازداغش را زياد كنند و همين طور يكريز به دولت و كابينه بد بگويند. سه شب فلان روزنامه و بهمان شبكه فلان خطيب و بهمان منتقد بد دولت را بگويند و برايش سند خيانت و جاسوسي و حقوق نجومي و همكاري با سوروس و از اين قبيل گرد بياورند آن وقت ميتوانيد خيالتان راحت باشد كه در انتخابات بعدي، روحاني با حداكثر آرا در همان دور نخست برنده ميشود و رييسجمهورياش ادامه مييابد. ميگويم حالا كه دوستان رسانهاي و تبليغاتي دولت كم كار ميكنند، بگذاريد منتقدين جبران كنند و محبوبيت به خطر افتاده دولت تدبير و اميد را باز بخرند. هر چه ميخواهيد به دولت بد بگوييد و ضعفهايش را آگرانديسمان كنيد. حاصلش به نفع جريان تدبير و اميد است.