• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3107 -
  • ۱۳۹۳ شنبه ۲۴ آبان

تنزيه زباني، واجب‌تر از نان شب

  سيدعلي ميرفتاح/  اگر دو، سه روز پيش توي مسقط ايران و قدرت‌هاي جهاني توافق تمام‌عيار مي‌كردند و همه تحريم‌ها يكباره برداشته مي‌شد و ايران تا هرجا كه دلش مي‌خواست غني‌سازي مي‌كرد و دلار آنقدر ارزان مي‌شد كه زير دست و پا مي‌ريخت و همه‌چيز ختم به خير مي‌شد و هسته‌يي و غير هسته‌يي حل و فصل مي‌شد، چه مي‌شد؟ اگر فرض كنيم داعش و غيرداعش سر عقل مي‌آمدند و مي‌رفتند دنبال زندگي‌شان و دست از سر مردم بيچاره كرد و عراقي و سوري برمي‌داشتند چه مي‌شد؟ اگر ابولا اين همه سريع و تند و خشن نبود و از سرعت تحقيقات و آزمايش‌ها جلو نمي‌افتاد، چه مي‌شد؟ اگر اين دستگاه تحقيقاتي كه سراغ ستاره‌هاي دنباله‌دار فرستادند زير سايه يك سنگ بزرگ از تابش خورشيد محروم نمي‌ماند و شارژش اين همه زود تمام نمي‌شد، به كجا برمي‌خورد؟ اگر... ظاهرا براي اينكه دنياي خوبي داشته باشيم با دو سه تا اگر و مگر كارمان راه نمي‌افتد. اين طور نيست كه با يك آرزو و دو آرزو كار دنيا سامان پيدا كند. راست گفته‌اند كه كار يك نفر و دو نفر و يك شب و دو شب نيست. دنيا گير و گرفتاري‌اش زياد است و حتي در عالم خيال هم كار سخت و دشواري است كه بتوان هموارش كرد. اما خوب كه فكر كنيم ريشه همه اين گرفتاري‌ها را با يكسري اگر و مگر جزيي و ساده مي‌شد خشكاند. يعني همان فرمايش سعدي در تمام اين موارد كه برشمردم مصداق دارد كه سرچشمه شايد گرفتن به بيل. مثلا اگر ما چند سال پيش يك دهم امروز به ديپلماسي اهميت مي‌داديم و قطعنامه‌ها را ورق‌پاره نمي‌خوانديم و اصرار نمي‌كرديم كه قطعنامه‌دان دنيا پاره شود، امروز كارمان راحت‌تر بود و چه بسا لازم نبود از آمدن جمهوريخواه‌ها انديشناك شويم يا 10 ملاحظه‌مان را 100، بلكه هزار كنيم. هركه گفته پيشگيري بهتر از درمان است گل گفته و دهانش را بايد طلا گرفت. پس ما فقط تاوان حرف‌هاي درشت‌مان را نمي‌پردازيم بلكه اين ما هستيم كه دنياي‌مان را مي‌سازيم و بعد نابودش مي‌كنيم. صبر كنيد توضيح بدهم. من نمي‌دانم دنيا را هيات‌مديره‌يي شرور و پليد اداره مي‌كنند يا نه. ضمن اينكه مطمئن نيستم تقديري قدرتمند راهش را از ميان عزايم شكست خورده ما باز مي‌كند و پيش مي‌رود و هيچ اراده‌يي را محترم نمي‌شمرد يا نه. براي هردو تصور دلايل عقلي و نقلي كم نيستند اما منكر اين حقيقت نيز نمي‌توان شد كه بخشي از دنياي موجود، صورت عيني همان حرف‌ها و كلماتي است كه به مناسبت و بي‌مناسبت از مغز و دل ما بيرون آمده‌اند. كلمات، شوخي نيستند و غلط است اگر بپنداريم كه مثل باد و سايه مي‌آيند و مي‌روند و جاي پايي و اثري به جا نمي‌گذارند. كلمات، قدرتمندتر از آن هستند كه در ظاهر به چشم مي‌آيند و شنيده مي‌شوند. دنياي امروز ما را حرف‌هاي ديروزمان ساخته و بي‌ترديد حرف‌هاي امروزمان دنياي فردايمان را خواهند ساخت. اگر روي حرف‌هايي كه مي‌گوييم و مي‌نويسيم دقت نكنيم و  مراقب كلمات خوب و بدمان نباشيم هيچ ضمانتي وجود ندارد كه دنياي فرداي‌مان خوب و عاري از خشونت و سرشار از صلح باشد. تنزيه زباني خيلي مهم است و براي نويسندگان و خطيبان مهم‌تر. واقعيت اين است كه ما تنزيه زباني نداريم و هر حرفي را بر زبان مي‌آوريم و باجا و بيجا خرجش مي‌كنيم. به خصوص آنها كه داراي نفوذ كلامند مسووليت‌شان هزار برابر بقيه است كه روي تك‌تك كلمات و تعابيرشان دقت كنند و حرف بي‌وجه نزنند. اگر حرف، باد هوا بود، بزرگ ما نمي‌فرمود كاش گردني به بلندي زرافه داشتم تا حرفم را در فاصله دل و زبان بيشتر مزمزه مي‌كردم و بهتر مي‌سنجيدم. حرف نسنجيده پيامد دارد و مثل سنگي است كه به چاهي مي‌افتد و صدتا عاقل را به چالش مي‌كشد براي درآوردنش. خيلي از كلمات به راحتي آب خوردن به جنگ مي‌رسند و بعضي‌هاي‌شان به قحطي و بدبختي. محض عبرت هم شده با دقت بيشتري به دور و برخود نگاه كنيم و با حساسيت بيشتري حرف بزنيم. از دل همين حرف‌هاست كه خشونت‌طلب، گستاخ و بدخواه بيرون مي‌آيد. نمي‌گويم به صرف تنزيه زباني آينده‌يي مملو از خيرخواهي، مهرباني، دوستي و خوش اخلاقي انتظارمان را مي‌كشد. خوش‌خيالي راه به جايي نمي‌برد و براي آينده خوب بايد زحمت كشيد و تلاش كرد. اما عرضم اين است كه اين آينده را با حرف‌هاي فكر نشده مسبوق به سابقه خراب نكنيم. روي سخنم با همه است اما خطبا و نويسندگان و آنها كه كلام‌شان نافذ است در اولويت هستند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها