گزارش «اعتماد» در يك سال تحصيلي ديگر
مديريت مدارس
نيازمند مديران حرفهاي و كارآمد
گروه مدرسه
سال تحصيلي ديگر با 107 هزار مدرسه در كشور پذيراي بيش از 13 ميليون دانشآموز است. 13 ميليون كودك و نوجوان در دو مقطع ابتدايي و متوسطه قرار است 9 ماه از عمر كودكي و نوجواني خود را در اختيار نظام آموزشي قرار دهند تا اين نظام، استعدادهاي آنها را در ابعاد مختلف كشف و شكوفا كند و آنها را براي بهتر زيستن در جامعه آماده سازد.
تمام سياستگذاريها و برنامهريزيها از بالاترين سطح تا پايينترين رده به اين منظور صورت ميگيرد تا در مدارس و كلاسهاي درس كه بيشترين زمان دانشآموزان و معلمان در آن سپري ميشود يك رويداد آموزشي و تربيتي مفيد و موثر روي دهد.
اسناد بالادستي از جمله برنامههاي توسعه و سند تحول بنيادين در آموزش و پرورش و نهادهاي سياستگذار از جمله شوراي عالي انقلاب فرهنگي و شوراي عالي آموزش و پرورش و دستگاههاي قانونگذار از جمله مجلس شوراي اسلامي و نهادهاي اجرايي به ويژه دولت و وزارت آموزش و پرورش، همه و همه در صورتي موفق خواهند بود كه رويكردهاي آنها با واقعيتهاي ميداني در مدارس و كلاسهاي درس و ارتباط بين معلمان و شاگردان قابل تطبيق باشد، در غير اين صورت سياستها در حد يك آرمان باقي خواهند ماند و برنامهها نيز در لابهلاي دستورالعملها و بخشنامهها و در مسير وزارتخانه تا مدارس همچون گلوله برف آب خواهند شد.
در راستاي تحقق اهداف آموزشي و تربيتي گذشته از پرهيز از تمركزگرايي و حركت به سمت مدرسهمحوري كه تجربه مثبت و قابل دفاع نظامهاي آموزشي موفق دنياست، در شرايط فعلي به نظر ميرسد در ميان عناصر مختلف در هر واحد آموزشي «مدير مدرسه» كليديترين عنصر آموزشي در يك واحد آموزشي است و بدون شك عملكرد يك مدرسه را ميتوان تا حد زيادي به توانمندي و ويژگيهاي فكري، رفتاري و مديريتي او نسبت داد. معلمان، دانشآموزان و اولياي يك مدرسه با محوريت مدير مدرسه با هم پيوند ميخورند و كم و كيف اين پيوند كه در عملكرد آموزشي و تربيتي نقش اصلي را ايفا ميكند، بستگي به نحوه مديريت مدير مدرسه دارد.
به همين دليل و در سال تحصيلي ديگري در گروه مدرسه «اعتماد» بر آن شديم از زواياي مختلف به اهميت و جايگاه مدير مدرسه و الزامهاي مديريت آموزشي و حرفهاي در مدارس بپردازيم و اميدوار باشيم تا همان گونه كه ثابت شده است بهرغم ناكارآمدي نظام آموزشي، مدارسي هستند كه با برخورداري از مديريت آموزشي حرفهاي موفق عمل كردهاند، شاهد انتخاب و انتصاب مديران حرفهاي در مدارس باشيم تا گامي در جهت سوق دادن قطار نظام آموزشي در مسير كارآمدي برداشته شود.
اجراي طرح تعالي مديريت مدارس در ۸ هزار مدرسه
عظيم محبي، مديركل دوره اول متوسطه وزارت آموزش و پرورش خرداد ماه گذشته از اجراي طرح تعالي مديريت مدارس در هشت هزار مدرسه كشور خبر داده و گفته بود: تعداد مدارس مجري اين طرح در سال تحصيلي جاري نسبت به سال گذشته حدود 36 درصد افزايش يافته است. اين طرح در سال تحصيلي گذشته در بيش از پنج هزار و 900 مدرسه كشور اجرايي شد و در سال جاري تحصيلي نيز اجراي آن با افزايشي 36 درصدي به هشت هزار مدرسه رسيده است. مدارس مجري طرح مديريت تعالي رتبهبندي ميشوند و اين مدارس در اجراي طرح تعالي مديريت يكي از چهار رتبه متعالي، ممتاز، پويا و موفق را كسب ميكنند. بيش از 13 هزار نفر در قالب گروههاي مشاور و ناظر در كشور در اجراي اين طرح همكاري ميكنند و كتابچه تدوين فعاليتهاي اجراي اين طرح ويژه مديران مدارس كشور نيز منتشر و توزيع شده است.
چشمانداز برنامه تعالي مديريت مدرسه
برنامه «تعالي مديريت مدرسه» سعي دارد با تكيه بر سند تحول بنيادين و نگاهي تعالي بخش، مدرسه محور، مشاركت جو وكيفيت مدار ضمن تمركز بر فرآيندهاي مديريتي، شرايطي را فراهم آورد تا كليه عوامل موثر در مديريت مدرسه ضمن شناسايي ظرفيتها و تواناييهاي داخلي و پيراموني خود، با اتخاذ رويكرد برنامه محوري نسبت به تعيين اهداف و طراحي برنامه عملياتي مدرسه اقدام كنند و با نگاهي تيزبين و نقاد به صورت مستمر عملكرد مدرسه خود را نسبت به نقشه راه يا برنامه عملياتي و هدفهاي قصد شده، بسنجند همچنين براي جلوگيري از هرگونه اتلاف فرصت، با تشخيص خطاها و شكافهاي عملكردي، راههاي بهبود را شناسايي كنند و با برنامهريزي مناسب به اجراي راهكارهاي بهبود اقدام كنند تا از اين طريق كيفيت مديريت مدرسه را ارتقا بخشيده و افزايش بهرهوري را ممكن سازند.
مديريت مدارس و شوراها
در حال حاضر سه شوراي اصلي در هر مدرسه وجود دارد. شوراي دبيران، شوراي اوليا و مربيان و شوراي دانشآموزي؛ لذا مدير مدرسه در درجه نخست بايد تفكر مديريت شورايي داشته باشد تا بتواند از ظرفيت اين شوراها بهرهمند شود هر چند متاسفانه عملكرد اين شوراها متاثر از سيستم متمركز قابل رضايت نيست اما با وجود آن، هر جا مديران توانمند و خلاقي با تفكر مديريت شورا وجود داشته، توانستهاند از اين ظرفيت براي كارآمدي مدرسه استفاده كند.
مديران مدارس و گرفتاريهاي مالي
احمد شباني، معلم شاغل درمدارس بانه در يادداشتي از زاويه مسائل مالي به مديريت مدرسه مينگرد و مينويسد: چند سالي است مديريت مدارس كشور به لحاظ مالي به طرز غمناكي با جيب خالي و كمبودهاي ريالي دست و پنجه نرم ميكند، به گونهاي كه ميتوان گفت از اين لحاظ مدارس تقريبا به امان خدا و جيب انجمنهاي نحيف اوليا و نيز افراد خير خارج از اين انجمنها سپرده شدهاند. از سوي ديگر از بركات اين آشفته بازار مالي است كه دانش و علم مديريت در مدارس هيچ ارزشي ندارد و قريب به اتفاق مديران به جاي نشان دادن توانايي و اعمال مهارتهاي مديريت تنها حامل ابلاغ مديريت هستند. اينان در مدارس به جاي اينكه به مديريت بپردازند، بيشتر اوقات سرگرم كارپردازي، حسابداري، بوفهداري و فتح باب رابطه براي كسب و جذب ريالها و اسكناسهاي اولياي دانشآموزان هستند تا از شرم طلبكاران مدرسه رهايي يابند.
انتخاب مديران مدارس بدون توجه به فرهنگ مشاركت جويانه
رضا مرادي، كارشناس مسائل آموزش و پرورش و فعال رسانهاي با طرح پرسشهايي از اين قبيل كه: چرا اتفاق اثربخش و شگرفي كه نقطه عطف و سنگ بنا و زيرساخت آموزش و پرورش كشورمان بوده و سبب بروز تحول و شكلگيري توسعه ماندگار و رو به تكامل در آن است به وقوع نپيوسته و روي نميدهد؟ چرا با همه تجارب گرانقدر و تحقيقات ارزشمند معلمان و محققان تواناي اين مرز و بوم درخصوص آموزش و پرورش دغدغهها و نگرانيها برطرف و پايان نيافته بلكه روز به روز بر دلواپسيها و غصهها افزوده ميشود؟
به سراغ پاسخ پرسشهاي خود ميرود و در يادداشتي مينويسد: به تحقيق از مناظر و ديدگاههاي متعدد ميتوان به پرسشهاي فوق پاسخ گفت و براي آنها دلايل مستدلي را مطرح كرد. به نظر حقير يكي ازنكاتي كه در اين راستا بايد به آن پرداخت و مورد امعان نظر داشت، نقش بسيار راهبردي و اثربخش مديران مدارس است. متاسفانه بايد اذعان كرد از آنجايي كه انتخاب مديران واحدهاي آموزشي ازسويي و نيز ادامه كار و خدمت ايشان از جهتي ديگر داراي ساز و كارهاي شايسته و مطلوب و در تراز جامعهاي به معني واقعي مردم نهاد و مبتني بر فرهنگ مشاركتجويانه دركشورمان عموما و در آموزش و پرورش خصوصا استوار نشده است، شاهد و ناظر مشكلات عديدهاي در اين خصوص هستيم، چنانچه ساز وكارها و قانونمنديها اصولي و مردمسالارانه بوده و مطابق آنها عمل شده و بشود هر آينه هيچ تزاحم و درگيري براي عزل يا نصب مديري به وجود نميآيد كه اين خود موضوعي مستقل بوده و بايد در جاي خود به واكاوي آن پرداخت.
مديران محافظهكار و كم تحرك
مرادي در اين يادداشت كه در سايت صداي معلم منتشر شده ميافزايد: اما بايد با توجه به واقعيات تلخ موجود در تعداد بسيار زياد و اكثر واحدهاي آموزشي به اين معنا اذعان و اعتراف كرد كه مديران محترم آنها از نشاط، چابكي، تحولخواهي و گريز از روزمرگي برخوردارنبوده و بعضا با گرايش و روحيهاي بسيار محافظهكارانه و بدون تحرك مناسب و لازم به اصطلاح مدرسه را مديريت كرده و ايام را سپري ميكنند. درنگاه و عمق فكر اين گروه ازمديران روي آوردن به خرد و عقل جمعي و مديريت مشاركتي و سهيم كردن معلمان معزز و خوش ايده و نظر و اوليا و افراد و دانشآموزان خوشفكر و خلاق در پرداختن به ماموريتها و امورمربوط به واحدهاي آموزشي جايگاهي ندارد. مدرسه بسان پادگاني است كه يك طرف آن مديري كه امرونهي ميكند – كه بعضا تهي از آيندهپردازي و نقشه راه صحيح است - و در طرف ديگر معلمان، دانشآموزان و اولياي آنان كه صرفا بايد بگويند چشم و اطاعتپذير باشند. درچنين فضا و مكاني هيچ تحول مثبتي صورت نگرفته بلكه بدآموزيهاي فراوان و بدرفتاريهاي متعدد شكل گرفته و بازخورد و نتيجه نامطلوب آن به جامعه و مردم و مناسبات اجتماعي در داخل حدود و ثغوركشور و حتي به پهنه و عرصه بينالملل نيز ورود كرده و خود را ظاهر ميسازد.
واقعيتهاي مديريت مدارس و دو پرسش اساسي
اين معلم فعال صنفي و رسانهاي با اين پرسشها يادداشت خود را به پايان ميرساند: به واقع در مدارسي با اينگونه مديران جايگاه معلمان و اشخاص صاحب راي و انديشه، اوليا و دانشآموزان در ارتباط با اداره بهينه و منطقي و اثربخش مدرسه و درون و برون داد آن چيست و كجاست ؟ و چه تحول و آفرينندگي اثر بخش و موثري را ميتوان ازآن انتظار داشت؟ آيا تبيين و توجيه كاركردها و ماموريتهاي آموزشگاه در اداره امور مدرسه چون: تنظيم برنامههاي آموزشي، پرورشي، اردوها، ورزش، ديدار و بازديدها، اجراي صبحگاه و محتواي آن و مناسبتهاي ملي و مذهبي و شكلگيري حس قلبي و ذهني دانشآموزان و تغييرنگرش آنان به اينكه مدرسه خانه و پناهگاه واقعي و پهنه صعود آنان به قلل سعادتمندي در دنيا و آخرت و نهادينه كردن تعهد و خدمت صادقانه در فكر و عمل آنان جز به دست مديراني شجاع، به روز و تحولخواه به منصه ظهوردرميآيد؟