مديران خلاق و مدارس كارآمد
شهين دخت مياندشتي
مسوول گروه مدرسه اعتماد
در ميان نزديك به دو ميليون فرهنگي بازنشسته و شاغل شايد نزديك به 500 هزار نفر باشند كه تجربه مديريت مدارس را در كارنامه خود دارند و همين امسال هم 107 هزار مدير مدرسه از آموزش و پرورش ابلاغ مديريت دريافت كردهاند تا يك سال تحصيلي مسووليت اداره يك واحد آموزشي را برعهده بگيرند. نحوه انتخاب يا انتصاب مديران مدارس در اين نوشته مورد بحث نيست بلكه صرفنظر از اين مقوله كه در جاي خود نيازمند بحث و بررسي است، ميخواهيم به زواياي مديريت مدرسه از منظر كارآمدي بپردازيم به اين معنا كه چگونه در همين شرايط موجود و با همين ساختار سازماني و اداري و با همين امكانات و تجهيزات و نيروي انساني، برخي مدارس موفق بودهاند و نمره كارآمدي آنها بالا است.
«نظام آموزشي كارآمدي نداريم ولي مدارس كارآمد پيدا ميشود». اين گفته مشترك چند دانشآموزي بود كه سال گذشته در ميزگرد مدرسه اعتماد بر آن تاكيد داشتند. آنها كه تجربه تحصيل در مدارس عادي، نمونه و غيردولتي در هر سه مقطع و در دو نظام جديد و قديم را داشتند بر اين واقعيت گواهي دادند كه مدارسي موفق هستند كه با ابتكار و خلاقيت مديران و تا حدي مستقل از وزارتخانه اداره ميشوند. وقتي دو صفت «خلاقيت» و «كارآمدي» در كنار هم قرار ميگيرند در واقع تاييدي است بر اين واقعيت كه مديران غيرخلاق و متكي بر دستورالعملهاي وزارتخانه نميتوانند كارآمد باشند و معناي اين گزاره اين است كه اين دستورالعملها مطابق با واقعيتهاي متنوع و متكثر و شرايط گوناگون 107 هزار مدرسه نيست؛ واقعيتهايي كه بيش از هر كسي مدير يك مدرسه ميتواند آنها را درك و متناسب با آن برنامههاي آموزشي و تربيتي مدرسه خود را تدوين و اجرا كند. يك مدير مدرسه هر روز و هر لحظه در ارتباط با والدين، دانشآموزان ومعلمان و پرسنل مدرسه با دهها نكته جديد روبهرو ميشود كه خلاقانه براي هر كدام از آنها بايد راهكار متناسب ارايه دهد. او اگر براي هر راهكاري به سراغ دستورالعمل برود و منتظر نظر و ارايه طريق اداره آموزش و پرورش بماند، بيترديد موفق نخواهد شد. خلاقيت تضمينكننده يك مدير مدرسه در گرو دانش و مهارت و تجربهاي است كه او را واجد دانش مديريت آموزشي كه امروزه يك گرايش مهم در مجموعه علوم تربيتي است ميكند و به اتكاي اين علم او مهارتهاي ريز و درشت و الزامهاي مديريت در يك واحد آموزشي را ميآموزد و در هر روز از تجربه مديريت خود صاحب ديدگاه و توانمندياي ميشود كه او را نسبت به روزها و سالهاي گذشته براي ايفاي نقش مديريت شايستهتر ميسازد. از هر معلم كه بپرسيد بهترين سالهاي معلمي او چه سالي بوده است، بيشتر آنها زماني را ميگويند كه با يك مدير خلاق و كارآمد سپري كردهاند و اگر از دانشآموزان و والدين آنها نيز اين پرسش پرسيده شود باز هم همين پاسخ شنيده ميشود. خلاقيت تضمينكننده يك مدير مدرسه مادرزادي نيست او بايد تحصيلات آكادميك مديريت آموزشي را داشته باشد و سپس تجربه سطوح مختلف فرآيند آموزشي را كسب كرده باشد تا علاه بر اتكا برخلاقيتهاي ذاتي بتواند متكي بر دانش و مهارت و تجربه مديريت آموزشي، يك مدرسه را در مسير كارآمدي قرار دهد. حال پرسش اين است كه چنددرصد از مديران مدارس كشور اينگونهاند؟!