احمد سالك:
چهره كاريزماتيك جامعه روحانيت آسيب ديده است
سال 92 ميخواستيم از ولايتي حمايت كنيم
احمد سالك، عضو جامعه روحانيت مبارز و نماينده چند دوره مجلس شوراي اسلامي در گفتوگويي كه روز گذشته داشت به تحليل وضعيت فعلي اصولگرايان پرداخت. آنطور كه از گفتههاي سالك بر ميآيد آنها امروز دو مشكل اساسي دارند: ضربه خوردن وجهه كاريزماتيك جامعه روحانيت و حرفشنوي نداشتن شخصيتهاي اصولگرايي كه در مظان كانديداتوري هستند:
جايگاه جامعه روحانيت مبارز مقبول اقشار متدين، ارزشي و حتي عناصري است كه عرق ملي دارند. البته اين جايگاه ضربه خورده و ضعيف شده اما همچنان بر قدرت خود است. يكي از ضرباتي كه جامعه روحانيت ميخورد از دست دادن شخصيتهايش است. ما داريم شخصيتهاي بزرگوار را كه جايگاهي در نظام داشتند از دست ميدهيم.
اگر جامعه روحانيت مبارز بتواند اقتدار خودش را به نمايش بگذارد، اين مراجع (كانونهاي اصولگرايي) همه تسليم هستند. اين طور نيست كه آنها علاقهمند نباشند منتها جلوه بيروني جامعه روحانيت مبارز آني نيست كه بتواند در موضوعات مختلف تصميماتي بگيرد و هدايت كند.
چهره كاريزماتيك جامعه روحانيت مقداري ضربه خورده است، اين را بايد پذيرفت. جامعه روحانيت مبارز بايد هدايتگر باشد چون كارش پدري است. حزب و جناح نيست. بايد كار پدري انجام دهد كار پدري يعني هدايت. جامعه روحانيت در موضعگيري تاخير دارد.
شبكهسازي جامعه روحانيت
هر 15 روز جلسهاي تشكيل و اخباري گفته ميشود و سخنگو موظف ميشود كه اعلام كند. كهولت سن اعضاي جامعه روحانيت موثر است ولي كميسيون سياسياش پير نشده، اين كميسيون بايد به گوش باشد، البته آقايان هستند. كار دوم فرهنگي است. مناطق روحانيت در تهران حسب مناطق شهرداري است. در هر منطقهاي فرض شود 200 روحاني هستند 20 تا 200 تا ميشود 400 روحاني. اين 400 روحاني تغذيه فكري و به روز بودن ميخواهند. مطالب مهم را بايد آنلاين به گوش 400 نفر رساند.
بايد ساختار جامعه روحانيت را باز تعريف كنيم. هم فرهنگي ما، هم سياسي ما. اين دو بال قوي جامعه روحانيت هستند. ما بايد يك بازنگري در اساسنامه و مسائل ديگر متناسب با شرايط فضاي مجازي روز داشته باشيم. برويم به سمتي كه روحانيت را در تمام مناطق تهران به لحاظ فكري تغذيه كنيم.
چالش اصولگرايان
«اول پدريمان را ثابت كنيم بعدا ادعاي ارث كنيم.» الان ما در اصولگرايان چالش داريم. راهحلش چيست؟ چند راهحل دارد كه دارد پيش هم ميرود. نخست وحدت بين جامعتين است. بنا شد حدود 50 تشكل اصولگرايي را جمع كنند. سران جمع شوند با هم گفتوگو و چالشهاي هم را مطرح كنند تا به يك وحدت رويه برسند.
مشكل ما اين است كه سران جريانات اصولگرايي با هم همدل شوند، اگر اين اتفاق بيفتد تعيين مصاديق راحت است، يك ليستي ميدهند، اين طرف نيز شاخصها و معيارها را داريم در منشور اصولگرايي 12 بند است طبق آن انتخاب ميكنند بعد كه انتخاب شد سريع نبايد اعلام كرد چون نامزد را ميسوزانند بايد به قول معروف اول در تودههاي تاثيرگذار ميداني معرفي و بعد انشاءالله به موقع اعلام شود.
كسي مثل عسگر اولادي سراغ داريد؟
خدا آقاي عسگراولادي را رحمت كند. اگر يك شخصيتي مثل آقاي عسگراولادي را پيدا كنيم كه از وزن، اقتدار و مقبوليت نزد امام و رهبري برخوردار باشد، چرا نپذيريم. حرف آقاي عسگراولادي خيلي قاطع بود. ميآمد نظرش را به آيتالله مهدويكني و ديگران ميگفت: «اين كار شود مفيد است.» آقايان هم ميپذيرفتند چون او را صاحبنظر و شخصيت وزين ميدانستند. الان چنين كسي را ميشناسيد، معرفي كنيد.
كميته انتخابات جامعه روحانيت اعلام موجوديت كرد اما در سه ماه اخير هيچ بروندادي نداشت. اشكال همين است که بايد به نتيجه برسند. هر لحظه بخواهند درباره فعاليت كميته صحبت كنند فردا يك مطلبي پيش ميآيد كه شايد كل كارها به هم بخورد. بايد آخر كار حرف بزنند تا نخستين و آخرين مطلب باشد.
آقاي خاتمي به آقاي عارف گفت كنار برو. او هم كنار رفت. حالا ما به بچهها در انتخابات رياستجمهوري گفتيم كنار بروند. اينجا بود كه آيتالله مهدويكني فرمودند: «حرف من را گوش ندادند.» شش نفر كانديداي رياستجمهوري در محضر آيتالله مهدوي نشستند، قبول كردند هر چيزي ايشان بگويند، اما يكدفعه ميبينيم ميزنند زير حرفشان. اين خيلي بد است.
انشقاق يكي همين بود كه جامعه مدرسين به صراحت گفت آقاي هاشمي را در ليست خبرگان نميگذاريم. در جامعه روحانيت بحث كردند من و برخي دوستان در جلسه اول مخالفت كرديم، دلايلي هم داشتیم. بعضي استدلال ميكردند اگر اسم آقاي هاشمي را نگذاريم ايشان را از دست ميدهيم. ما بايد ايشان را حفظ كنيم. يعني بحث حفظ ايشان مطرح بود. من در آن جلسهاي كه اكثريت تصميمگيري كردند، نبودم. مصلحتانديشي يا نظر اكثريت، بالاخره اسم آقاي هاشمي در ليست قرار گرفت. ضربهاش را هم ديدند. اين اتفاق نميتواند سال 96 درباره آقاي روحاني اتفاق بيفتد چون مساله قابل توجهي است الان شرايط با آن موقع خيلي تفاوت كرده است.
ممكن است اصولگرايان چند كانديدا باشند ولي بعد نهايتا به يك كانديدا برسند. البته رقابت مفيد است حالا در شيوه رقابت بايد ديد، چند نفري باشد يا يك نفري الان نميتوانم بگويم. كساني كه تجربه دارند، موفقترند.