درباره نمايش «مسيح اجباري»
زماني براي بيداري وجدانها
سارا داروفروش ٭/
در زمانهاي كه جنگ و بيدادگري در همه جاي اين دنياي پهناور انسانها را در چنگال خود ميكشد، با كمال تئاتر هر روز بيشتر و بيشتر معني ظلم و جور را ميفهميم و درمييابيم كه جنگ اتفاق بدي است. خانمانبرانداز و ريشهكنكننده فرهنگ و عاطفه است. آنجا كه جنگ برميخيزد عاطفه از بين ميرود و روانها به هم ميريزد. جنگ و مصايب جنگ، نخست انسانها را رودرروي يكديگر و سپس رودرروي خود قرار ميدهند و آنگاه پس از ويرانههاي جنگ آدمي ميانديشد و درمييابد كه: آيا اين همه ارزشش را داشت كه انسانيت انسانياش را زير سوال ببرد؟ آيا جور ديگري نميتوان با همنوع خود به نتيجه رسيد و با يكديگر گفتوگو كرد؟ چرا با زبان جنگ و تعرض؟! هر روز ميشنويم در گوشه و كنار دنيا و شايد خيلي نزديك به ما افراد بيشماري مورد ظلم و تجاوز قرار ميگيرند و به ناحق و ظالمانه قرباني دسيسههاي جنگ و بازيهاي سياسي دولتمردان ميشوند و مورد تعرض و تجاوز و كشتار قرار ميگيرند. به راستي تا كي؟ تا كجا؟ و بالاخره اين همه جنگ و جدال و كشتار و قتل عام تا چه زمان قرار است انسانهاي بيگناه را مورد تهاجم و در كام مرگآور خود فرو بكشد؟! و البته نشانه هدفهاي پليد جنگآوران و جنگسازان اغلب زنها و كودكان و پيران هستند و صدالبته مخرب براي نسل آينده. آيا زمان آن نرسيده اندكي مكث كنيم و ابتدا به درون خويش، به چيزي كه شايد در نوع بشريت امروز رو به زوال و فراموشي رفته، رجوع كنيم؟ ديگر وقت آن نرسيده مرزهاي فكريمان را برداريم، عينكهاي بدبيني و بينش ناسيوناليستي رابرداريم و همه را به چشم همنوع و انساني مثل خودمان نگاه كنيم؟ حالا با هر اعتقاد و باور و از هر قوم و نژادي! كاش ميتوانستيم به انسانيت و حق زندگي و زندهبودن هم احترام بگذاريم! كاش زيادهخواهيها و به جبر، داشتن اختيارات بيشتر را به دست آوردن، منجر به آن نشود تا همديگر را از حق حيات و داشتن زندگي طبيعي محروم كنيم! «بكش تا كشته نشوي» قانون جنگل است! ما انسانيم، كاش بتوانيم معنا و محتواي زندگي و هدف زندهبودنمان را پيدا كنيم. به هويت انساني و معناي انسانيت برگرديم. كاش ميشد براي نجات نوع بشر از ظلم و ستم و سر و ساماندادن به اوضاع جهان در جهت صلح جهاني، وجدانهامان را بيدار كنيم و از خودمان شروع كنيم. بياييم از خودمان شروع كنيم. نمايش «مسيح اجباري» نوشته «رضا آشفته» را با تمام اين پرسشهاي ذهني و دغدغهها روي صحنه بردم و اميدوارم به زودي همه مردم دنيا در جهان صلح و نوعدوستي نفس بكشند.
٭كارگردان نمايش « مسيح اجباري»