بمپور؛ سكوتي ژرف، چشماندازي وسيع
بلوچستان هم مثل سيستان چنته پرو پيماني از روايتهاي تاريخي دارد. شهر بمپور را كه تا «باغ خالصه» پشت سر بگذاري، قلعهاي خود نمايي ميكند، قلعهاي كه سكوتش پناه كودكان آرام شهر بمپور است كه روي حصار نيمه مخروبهاش بنشينند و با عمق خاصي به دور دستها خيره شوند. بمپور شناخته شدهترين قلعه بلوچستان است. باستانشناسان آثاري در قلعه به دست آوردهاند و اعلام كردهاند قدمتش به دوره ساساني بر ميگردد، اما اوج شكوفايي و رونق آن زماني بود كه حكومت به دست سلجوقيان افتاده بود. «پاتينجر» جهانگرد اروپايي در سال 1810 از قلعه بمپور بازديد كرده و در سفرنامهاش در مورد قلعه بمپور و محل احداث آن نوشته: «افسانه و روايت عاميانهاي ميان مردم بلوچستان حاكي است كه فرمانده ارتش عظيم، هنگام عبور از اين راه به سواران خود دستور داد تا توبره اسبان را از خاك و گل پر كنند و روي هم بريزند. تعداد سواران آنچنان زياد بود كه وقتي خاكها را روي هم انباشتند، تپهاي بر جاي ماند» هر چند با مطالعه موقعيت قرارگيري قلعه و كاربرد نظامياش ميشود از اين روايت تنها با عنوان افسانه ياد كرد، چرا كه مطالعات نشان داده است بمپور از اهميت نظامي ويژهاي برخوردار و قرارگيرياش بر بلندي مانع تجاوز به حريمش بوده. حالا قلعه پر ابهت ساسانيها بدون هيچ محافظ و حصاري تن به آفتاب و باد بلوچستان سپرده، حالا كودكان بمپور در ميان ديوارهاي خاكي و تن پر قصهاي كه با هر باران مقدار زيادي سفال براي عابران رو ميكند، خاطرات كودكي، ميسازند. و شايد روزي پرده افسانهها را در سكوتشان كنار بزنند و بتوانند نتيجه تحقيقات كاوشگراني كه گوش به قصه بمپور سپردهاند را در كتابهايشان بخوانند.