روايت فيلمسازان جهان از دنياي نقاش سينماي ايران
دنيا فقير ميشود
با ناپديد شدن عباس كيارستمي
الهام نداف
سال گذشته همين روزها برگزاركنندگان جشنواره جهاني فيلم فجر اميدوار بودند به زودي دوره بيماري عباس كيارستمي سرآيد. دورهاي كه هيچ كس نفهميد از كجا شروع شد و چطور به اوج خود رسيد. حالا اين روزها سي و پنجمين جشنواره جهاني فجر در حالي برگزار ميشود كه پرديس چارسو محل برگزاري جشنواره به تصاوير اين فيلمساز جهاني مزين است و چارهاي نيست جز برگزاري مراسم بزرگداشت براي او. فيلمسازي كه زبان تازهاي را به سينماي دنيا اضافه كرد و سينماي ايران نتوانست به قدر كافي از حضور او سيراب شود. قرار بود جشنواره امسال بزرگداشتي در شأن اين فيلمساز بزرگ برگزار كند؛ اتفاقي كه به گفته رضا ميركريمي دبير جشنواره جهاني فجر، فرصت آن فراهم نشد: «ما خيلي خوشبين بوديم كه اين بيماري تمام خواهد شد و همان جا تصميم گرفتيم كه جشنواره سال بعد را به بزرگداشت او اختصاص دهيم و حتي پوستر آن را هم انتخاب كرديم. اما متاسفانه او امسال به ظاهر در كنار ما نيست.»
از همين رو اهالي و علاقهمندان سينما، سه روز متوالي از جشنواره جهاني فجر را به كيارستمي اختصاص دادند. از ميركريمي گرفته تا بهمن فرمانآرا، آيدين آغداشلو، عليرضا شجاع نوري، شهرام مكري، سيفالله صمديان و جمعي از هنرمندان خارجي حاضر در مراسم هيچ كدام تصور نميكردند امسال مراسمي براي كيارستمي بدون حضور او برگزار شود؛ مسالهاي كه شجاعنوري در ميان صحبتهايش به آن اشاره كرد: «هيچوقت فكر نميكردم روزي در بزرگداشت كيارستمي بخواهم حرف بزنم.» او از نخستين سفرهاي كيارستمي براي حضور در فستيوالها گفت، سفرهايي كه شجاع نوري او را همراهي ميكرد: «نخستين سفرش به زوريخ براي نمايش فيلم «خانه دوست كجاست» بود، بسيار شيفتهاش شدم و عشقم به او روز به روز بيشتر شد. تا آخرين باري كه در بستر بيماري ديدمش و او همچنان داشت كار ميكرد. يادم ميآيد شبكه تلويزيوني داشت به شكل زنده مراسم حراج كارهاي هنري را نمايش ميداد با اينكه او به لحاظ فيزيكي در شرايط خوبي قرار نداشت، اما همه نقاشيها و نقاشها را دنبال ميكرد و در مورد كارهايشان نظر ميداد.» شجاع نوري در ميان حرفهاي خود به علاقه كيارستمي به زندگي اشاره كرد: «او زيباييهاي زندگي را نشان ميداد و براي شادياش بايد هر چه بيشتر قدر زندگي را بدانيم.»
در بخش ديگري از اين مراسم پيام تصويري احمد، پسر عباس كيارستمي خطاب به مهمانان پخش شد. او خاطرهاي از 10 سال پيش و حضور كيارستمي در جشنواره فيلم مراكش گفت؛ خاطرهاي كه نشان ميداد وركشاپهاي اين فيلمساز تا چه اندازه ساده و صميمي برگزار ميشود، اتفاقي كه با وركشاپهاي مارتين اسكورسيزي در همان جشنواره قابل مقايسه نبود: «زماني كه اين مساله را با پدرم در ميان گذاشتم، او گفت اسكورسيزي همانطور كه فيلمهاي عظيم ميسازد، حضورش نيز عظيم است. من ساده و مثل خودم فيلم ميسازم. نه او ميتواند مانند من باشد و نه من ميتوانم مثل او كار كنم. موفقيت هر دوي ما به اين دليل است كه به واقعيت خود وفادار بودهايم و به مدل خودمان فيلم ساختهايم. اين مهمترين درسي بود كه از پدرم آموختم»
سخنران بعدي مراسم، ويكتور اريسه، كارگردان اسپانيايي بود. او بيش از هر چيز هيجان حضور در ايران را داشت، سرزميني كه زايش عباس كيارستمي را در خود ديده است، سرزميني كه به او عشق ميورزد: « براي من سخن گفتن درباره كيارستمي بسيار دشوار است. ما فيلمسازان در ابتدا همديگر را از طريق فيلمهايمان ميشناسيم. فراموش نميكنم وقتي براي نخستين بار فيلم «كلوزآپ» را در مادريد ديدم، هنگام خروج از سالن سينما بهشدت تحتتاثير قرار گرفته بودم. آنجا بود كه احساس كردم نگاهي تازه در سينماي جهان متولد شده است.»
به تعبير اريسه، سينماي كيارستمي در جايي فوران كرد كه سينماي اروپا خسته و از پا درآمده شده بود: «زماني رسيده بود كه گويي فيلمسازان صرفا براي ديگر فيلمسازان فيلم ميساختند و نويسندگان براي ديگر نويسندگان مينوشتند و نقاشان براي بقيه نقاشان نقاشي ميكردند. ولي هيچكدام از اين نشانهها در عباس كيارستمي وجود نداشت. او احساس و مفهوم «جمع» را در وجود خود داشت. ما در دنيايي زندگي ميكنيم كه آلودگي تصويري وجود دارد. اما چگونه ميتوان در اين فضا تصويري حقيقي ساخت؟ عباس كيارستمي پاسخ آن را داده است؛ تصوير حقيقي آنجا متولد ميشود كه معصوميت با حكمت گره ميخورد.»
اما فيلم «كلوزآپ»، نخستين مواجهه اريسه با كيارستمي بود. آنها چند سال بعد يكديگر را در سيسيل ملاقات كردند و همان جا متوجه شدند هر دو در يك سال و يك ماه و تنها با هشت روز اختلاف متولد شدهاند، اما هر كدام در دو كشور با جغرافياي متفاوت و منحصر به فرد: «آنجا احساس كرديم نه تنها از جنبه فيلمسازي، بلكه از بسياري جنبههاي ديگر نقطه اشتراك داريم. بين سالهاي ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ ده كارت ويديويي با هم مبادله كرديم و اين نامهنگاريها در پاريس، مادريد و ملبورن به نمايش در آمدند.»
كارگردان فيلم «روح كندوي عسل» لابهلاي حرفهاي خود به خاطرهاي رسيد كه جمع حاضر در سالن را تحت تاثير قرار داد: «روزي كنار هم در موزه پرادو مادريد قدم ميزديم و آنجا احساس كردم عباس بيشتر از موزه، به چيزهايي علاقه دارد كه خارج از ديوارهاي آن اتفاق ميافتد. آنجا بود كه متوجه اين حرف كيارستمي شدم كه ميگفت «تمام دنيا كارگاه من است.» دنيا فقير ميشود وقتي كسي مانند عباس كيارستمي ناپديد ميشود. اما كارهاي او باقي مانده است؛ آثاري كه اكنون جزو ميراث بشري محسوب ميشوند. در اين آثار شاهد يك تواضع عظيم انساني و يك نفس ابديت هستيم.»
فردريك تور فردريكسون يكي ديگر از مهمانان اين مراسم بود. او خودش و ديگر سينماگران دنيا را مديون كيارستمي دانست. كسي كه همزمان، فرهنگي بينالمللي و محلي داشت و جهان را با تصاوير خلاقانه با محيط اطراف خود آشنا ميكرد. انيس دويكتور فرانسوي، پژوهشگر سينماي ايران نيز، در بخش ديگر اين بزرگداشت، كيارستمي را نابغه توصيف كرد؛ فيلمسازي كه مبدع فرمهاي بصري، روايي و زباني بود. او همچنين در صحبتهاي خود به نمايش فيلم «باد ما را خواهد برد» براي دانشآموزان دوران دبيرستان در فرانسه اشاره كرد: «هزاران دانشآموز فرانسوي با اين فيلمها بزرگ شدند و آنها را ديدند. براي وزير هدف آموزش از سينما در مدرسهها اين نبود كه فيلمها را نشان دهند تا از مسائل اجتماعي صحبت كنند. اين هم نبود كه از آنها فيلمسازان معروفي بسازند. بلكه هدف شان اين است كه آدمهايي بسازند كه آزاده و مسوول هستند و فيلمهايي نظير فيلمهاي كيارستمي كه چنين مضموني داشته باشند، بسيار نادر است. اين فيلمها در دنيا بسيار شريف و ناياب هستند. اين فيلمها موقعيتي را فراهم ميكنند كه از لحاظ اخلاقي مسوول هستند و از لحاظ ذهني آزاد. بدون عباس كيارستمي و بدون فيلمهاي جديدش زندگي سختتر خواهد شد. » سميح كاپلاناوغلو، كارگردان تركيهاي هم از خاطره همراهي با كيارستمي گفت. همچنين جف اندرو، منتقد سينمايي انگليسي و دبورا يانگ، منتقد سينمايي هاليوود ريپورترز هم پيامهايي براي اين مراسم فرستاده بودند.
در پايان اين مراسم سيفالله صمديان از ديگر برنامههاي بزرگداشت عباس كيارستمي خبر داد. امروز چهارم ارديبهشت با حضور چهار همكار ژاپني كيارستمي در فيلم «مثل يك عاشق» و همينطور همكاران ايراني او در ساخت فيلم «بليت»، ويژگي متمايز فيلمسازي بررسي ميشود كه در صنعت سينما يكه سوار بود. دوشنبه چهارم ارديبهشت نيز، جشنواره جهاني فجر به آموزش فيلمسازي توسط عباس كيارستمي در داخل و خارج كشور ميپردازد و فيلمهايي كه دانشجويان او در كوبا، كلمبيا و اسپانيا ساختهاند به بحث گذاشته ميشود.