تله برجامي ترامپ و هوشياري ما
علي شكوهي
ديروز گفتيم كه ترامپ و ديگر جمهوريخواهان امريكا با توافق هستهاي كشورهاي قدرتمند دنيا با ايران مخالفند و آن را «احمقانهترين توافق» معرفي كردهاند. اسراييل و كشورهاي عربي مخالف ايران هم با اين طيف از هيات حاكمه امريكا همسو هستند و از مقطع آغاز مذاكرات هستهاي تاكنون نظر مخالف خود را عليه برجام اظهار ميدارند. برخي از گروههاي مخالف نظام از جمله منافقين هم به اين جمعبندي رسيدهاند كه بايد روي خشنترين و دشمنترين نيروهاي سياسي و دولتهاي مخالف جمهوري اسلامي سرمايهگذاري كنند تا در صورت تشديد فشارها بر ايران، آنان اميد به رسيدن به قدرت داشته باشند والا آنان خوب ميدانند كه جز با توسل به بيگانه و دشمنان نظام نميتوانند به دستيابي به قدرت در ايران اميدوار باشند. با اين حساب مخالفت يكجاي اين همه نيروهاي سياسي مخالف جمهوري اسلامي با برجام ما را به يقين ميرساند كه مسير انتخاب شده در مذاكرات هستهاي بسيار درست انتخاب شده است.
نكتهاي كه براي همه پرسشبرانگيز است نوع مواجهه برخي از نيروهاي سياسي درون نظام و مدعيان انقلابيگري است كه در مخالفت با برجام، گوي سبقت را از امريكا و اسراييل و عربستان و منافقين ربودهاند و دستاوردهاي ايجابي و سلبي نظام از قبل اين توافق را انكار ميكنند. اينان بايد به يك سوال مهم پاسخ بدهند كه علت اين همسويي چيست؟ همچنين بايد توضيح بدهند كه اگر اين تفاهم به زيان جمهوري اسلامي است پس چرا ترامپ درصدد است با استفاده از هر ابزار و اهرمي آن را تضعيف كند و در مقابل چرا جمهوري اسلامي در كليت آن درصدد اجراي برجام است و از رهبري گرفته تا دولت و از مجلس تا شوراي عالي امنيت ملي از برجام در كليت آن دفاع ميكنند و گامي براي نقض يا لغو آن انجام نميدهند؟
واقعيت اين است كه ايران در مذاكرات برجام دست به يك تعامل زيركانه با كشورهاي ابرقدرت دنيا زد و آنان را سر ميز مذاكره نشاند و در حالي كه همه بسترها براي مواجهه جهاني با جمهوري اسلامي مساعد شده بود، اوضاع را كاملا معكوس كرد. ايران در جريان مذاكرات هستهاي اصل هستهاي شدن خودش را در نزد ديگران و نهادهاي جهاني تثبيت كرد، با ايجاد برخي تغييرات در روند تحقيق و توسعه صنعت هستهاي توانست اصل آن را حفظ كند و با كمك نهادها و دولتهاي پيشرفته در اين زمينه كارش را پيش ببرد، عملا صادرات و واردات اقلام هستهاي از جمله واردات كيك زرد و صادرات آبسنگين را به يك روال عادي تبديل كند، تضمينهاي جهاني براي استفاده صلحآميز از انرژي هستهاي را فراهم آورد، تحريمهاي كشورهاي مختلف عليه اقتصاد و سياست ايران را كمرنگ و در مواردي ملغي كند، چندين قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل را به تعليق درآورد و با گذشت زمان ملغي كند، راه برقراري ارتباط دوجانبه و چندجانبه با كشورهاي جهان از جمله اروپاييان را باز كند، صادرات نفت ايران به روال قبل از تحريم بازگردد، سرمايهگذاري شركتها و دولتهاي جهان با جمهوري اسلامي به يك مرحله جديدي وارد شود و خلاصه به دستاوردهايي رسيد كه پيشتر قابل تصور هم نبود. اين دستاوردها را امريكاييان و اسراييليها هم شاهدند و به همين دليل ناراحتند كه چرا به ايران اجازه داده شد تا از كنج رينگ حملات غرب خارج شود و به توافقي دست يابد كه داراي تضمين نهادهاي بينالمللي است و نميتوان آن را به آساني ملغي كرد.
اكنون در تعيين سياستهاي امريكا عليه برجام چند نكته مهم مورد توجه است:
اول اينكه ايران از فرصت برجام براي رهايي از شرايط تحميلي بهره گرفته و در حال خروج از شرايطي است كه براي تحميل آن بر ايران هم فشارها و هماهنگيهاي خارجي موثر بود و هم سوءتدبير و برخوردهاي غلط برخي مقامات ايران.
دوم اينكه برجام يك توافق دوجانبه نيست كه بشود آن را نقض كرد بلكه اروپا و چين و روسيه و حتي سازمان ملل و سازمان انرژي هستهاي ضامن امضا و اجراي آن هستند و بنابراين اگر امريكا بخواهد اين توافق را كنار بگذارد بايد همه اين دولتها و نهادهاي جهاني را با خود همراه كند كه راحت نيست.
سوم اينكه امريكا نميخواهد متهم به نقض برجام شود زيرا سازوكاري كه براي شكايت ايران و قضاوت ديگر كشورها در نظر گرفته شده است، به زيان امريكا تمام ميشود. در واقع هر كشوري كه ناقض رسمي برجام شود در دنيا منزوي خواهد شد و اين چيزي است كه امريكا راضي به آن نيست.
چهارم اينكه امريكا تلاش ميكند با اجراي سختگيرانه برجام و وضع تحريمهاي جديد و تحريك جمهوري اسلامي و تيز كردن مواضع دلواپسان داخل ايران، كاري كند كه ايران در نقض برجام پيشقدم شود و مسووليت شكست توافق برجام بر دوش ايران گذاشته شود. اين همان سياستي است كه سيدعباس عراقچي، معاون وزير امور خارجه از آن به «تله برجاميترامپ» ياد كرد و به مسوولان نظام هشدار داد كه متوجه باشند تا در اين تله نيفتند.
اكنون در آستانه انتخابات رياستجمهوري شاهديم كه مخالفان دولت روحاني در مقوله برجام مانند گذشته حرف نميزنند يعني اصرار ندارند كه مذاكرات هستهاي را خيانت و دستاوردهاي آن را «درحد هيچ» معرفي كنند. آنان دريافتند كه در اين موضوع اگر متمركز شوند، قطعا بازنده هستند و براي همين به سراغ موضوعات اقتصادي و معيشتي مردم رفتهاند و با دامن زدن به مطالبات مردم در اين مقوله ميخواهند دولت روحاني را تحت فشار قرار دهند و براي نامزدهاي خودشان مشتري درست كنند. آنان ميدانند كه حتي اگر يك نامزد اصولگرا هم راي بياورد چارهاي جز اين ندارد كه به برجام وفادار بماند و بر اجراي مفاد آن اصرار بورزد و در تله برجامي ترامپ گرفتار نشود.