• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3792 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۷ ارديبهشت

روزشمار ايراني معنادار

شروين وكيلي

تاريخ مانند هر دانش ديگري در دو لايه و در دو روايت گوناگون در جامعه جريان مي‌يابد و به چرخش مي‌افتد. از يك طرف تاريخ دانشي تخصصي است كه روش‌شناسي سختگيرانه و منبع‌شناسي گسترده و نظريه‌ها و سرمشق‌ها و چارچوب‌هاي خاص خود را دارد. از طرف ديگر، تاريخ امري عمومي و فراگير و توده‌اي نيز هست. درست همان‌طور كه لايه‌اي از علم فيزيك خارج از كلاس‌هاي دانشگاه و كتاب‌هاي مرجع و مقاله‌هاي تخصصي، به بخشي از دانش عمومي مردم تبديل مي‌شود و زيست - جهان معنايي‌شان را برمي‌سازد، تاريخ نيز چنين است. يعني توده مردم فارغ از آنكه به بحث‌هاي تخصصي علاقه‌اي داشته باشند يا نداشته باشند و مستقل از آنكه روش‌شناسي و فلسفه تاريخ را بدانند يا ندانند، داده‌هاي تاريخي را در مي‌گيرند و جذب مي‌كنند و به چرخش در مي‌آورند. تاريخ در اين معنا بخشي از فضاي معنايي جامعه و بستري از عقل سليم را بر مي‌سازد كه خرد عمومي مردمان با تكيه بر آن شكل مي‌گيرد و استوار مي‌شود. تاريخ تفاوتي با دانش‌هاي تجربي دارد و آن هم از پيوند استوارش با هويت بر مي‌خيزد. تاريخ «ما» به‌طور مستقيم با زندگينامه «من»ها گره مي‌خورد. از اين‌رو برداشتي كه مردم از تاريخ‌شان دارند، شيوه‌اي است كه گذشته مشترك‌شان را به ياد مي‌آورند. برخي جوامع حافظه‌اي تيز و چالاك دارند كه گذشته‌هاي دور را با دقت به ياد مي‌آورند و برخي ديگر به آلزايمري فرهنگي مبتلا هستند. ايرانيان از ديرباز با تاريخ پيوندي ويژه و استوار برقرار مي‌كرده‌اند. اين را مي‌توان از حجم به نسبت چشمگيري از داده‌هاي تاريخي دريافت كه در حافظه جمعي تود‌ه مردم وجود دارد و همچنين از انباشت داده‌هاي تاريخي كه در متون ادبي و زبانزدها و قصه‌هاي عاميانه‌مان رسوب كرده است. اين نكته نامنتظره هم نيست. چرا كه ايرانيان ديرپاترين تاريخ پيوسته اين كره‌ را دارند و كهنسال‌ترين تمدن زنده زمين هستند. با اين همه حافظه تاريخي ايرانيان دستخوش اختلال‌ها و بيماري‌هايي است كه بايد هرچه زودتر چاره‌اي براي‌شان انديشيد. سرمشق‌ها و چارچوب‌هاي نظري‌اي كه بسياري از داده‌هاي تاريخي عاميانه از آن تراوش مي‌كنند، منسوخ و قديمي و گاه نادرست و ايدئولوژيك و فريبكارانه هستند. به بيان ديگر ايرانيان به وارثاني مي‌مانند كه گنجينه‌اي بزرگ را از خانداني كهنسال به ارث برده‌اند و بعد جاي پنهان كردن‌اش در گنجه‌ خانه‌شان را فراموش كرده باشند. تاريخ عمومي امري است كه بايد با صرف نيرو و هزينه جمعي بازآفريني شود. در جوامع مدرن اين كار با ساختن فيلم و سريال و نوشتن داستان و رمان تاريخي و گنجاندن مواد درسي تاريخ در آموزش عمومي كودكان ممكن مي‌شود. يعني راهبردهايي كه انگار در سرزمين ما نه تنها غفلتي، كه گويي عنادي هم درباره‌اش وجود دارد. يعني عمدي هست كه فرآورده‌هاي فرهنگي درست و كارساز و زيبا و جذابي كه تاريخ خودمان را روايت كند، تا حد امكان ساخته نشود، يا بد ساخته شود. نمودي ديگر از اين نابهره‌مندي از تاريخي چنين ديرپا و ارجمند، گسستگي در تقويم روزشمار ما است. در تاريخي مانند ايران زمين كه پنج هزار سال سند نوشته شده و بيست‌و‌شش قرن تاريخ كشوري منسجم را شامل مي‌شود، در هر روز از سال هزاران رخداد جالب و صدها اتفاق مهم و ده‌ها حادثه برجسته رخ داده كه مي‌تواند روزهاي سال را براي مردمان معنادار كند. يعني چرخش سال خورشيدي كه كهن‌ترين صورتبندي علمي و دقيقش به دست خود ايرانيان انجام گرفته، اين امكان را مي‌دهد كه كل تاريخ در چرخه‌اي سالانه بازخواني و بازبيني و يادآوري شود. اصولا كاركرد آيين‌ها و جشن‌هاي ديرينه ايراني نيز چنين بوده است. خواه نوروز و مهرگان كه رخدادهايي هستي‌شناختي در تاريخ طبيعت را گوشزد مي‌كنند يا اعياد و مراسم و آيين‌هاي ديگر كه رخدادهايي در تاريخ يا اساطير را مورد اشاره قرار مي‌دهند. حقيقت آن است كه امروز اين «روزشمار ايراني معنادار» كه به فشردگي با سرواژه «رام» بدان اشاره مي‌كنم، هنوز خام و نارس و ناپخته است. سه اختلال اصلي‌اي كه از دستيابي‌مان به يك روزشمار درست و كارساز جلوگيري كرده و زندگي روزمره توده مردم را از معنايابي در بستري تاريخي بازداشته، عبارتند از: نخست: ناهمترازي مقايسه‌اي تاريخي بين تقويم خورشيدي و قمري و ميلادي. دوم: كمبود دانش و قحطي منابع دانايي كه رخدادهاي تاريخي مهم و برجسته را به درستي بر روزهايي كه سالگردشان محسوب مي‌شوند، بنشانند. ناگفته نماند كه تلاش‌هاي ارجمندي طي سال‌هاي اخير از سوي خود مردم و خبرنگاران و نويسندگان انجام شده كه با همت فردي و انگيزه‌هاي شخصي گام‌هاي مناسبي در اين راستا برداشته‌اند. سوم: اغتشاش در مفهوم گاه‌شماري ايراني مدرن كه تا حدودي از برخورد تاريخ‌نگاري مدرن و افول همزمان تاريخ‌نگاري سنتي ايراني نتيجه شده است. در نتيجه مناسبت‌هايي بي‌ربط بر روزهاي نامربوط نشانده شده كه طبعا از پذيرش جمعي بي‌بهره مي‌ماند. راه درمان اين عارضه، بازخواني تاريخ و بازنشاندن رخدادهاي تاريخي بر روزشمار سالانه خورشيدي است. به شكلي كه تراكم رخدادهاي مهم بر روزها و تقارن حوادث همسان در سالگردها مردمان را به معناي يك روز خاص راهنمايي كند. به اين ترتيب در نهايت بازخواني و فهم مجدد آنچه بر سرگذشت تاريخي‌مان گذشته كليدي خواهد بود كه نسبت روزهاي پياپي و چيزها و معناها را بازسازي خواهد كرد؛ تنها در اين هنگام است كه روزهاي يكنواخت و تكراري و معنازدوده امروزين‌ ما، «رام» خواهد شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون