كتابهايي كه مامان باباها بايد براي بچههايشان بخوانند
انتشارات پرتقال قصد دارد با چاپ كتابهايي كه حجم نوشتار كم و داستان ساده و تصويرگري سرگرمكننده دارد، كودكاني كه هنوز به سن خواندن نرسيدهاند را بهسمت كتابخواني به كمك پدرها و مادرها سوق بدهد. به همين دليل يك سلسله از كتابهايش را به پدر و مادرها توصيه ميكند تا براي بچههايشان بخوانند.
«بچهها از كجا ميآيند؟»
يكي از سوالاتي كه هميشه ذهن كودك را درگير خود ميكند اين است كه چگونه به وجود آمده و به طور كل آدمها چگونه و از كجا آمدهاند. اين پرسش غالبا وقتي براي كودك طرح ميشود كه يكي از نزديكانش را، مثلا مادر يا خاله و... باردار ميبيند و به او ميگويند قرار است به زودي يك نيني كوچولو وارد خانواده شود. طبيعي است كه براي كودك پرسش پيش بيايد كه «نيني از كجا ميآيد؟» بيشك بايد به پرسش او درستترين پاسخ را بدهند. بدهيم. شبيه پاسخي كه پدر و مادر پسربچه داستان ما، در «بچهها از كجا ميآيند»، به او ميدهند و به درك و شعور كودكشان احترام ميگذارند. اين كتاب را سوفي بلكال نوشته و تصوير كرده و شبنم حيدريپور آن را به فارسي ترجمه كرده است.
شيطونيهاي من و خواهرم
كتاب اول«خوشگل نشدم؟»
«خوشگل نشدم؟» از دسته كتابهاي خانوادگي است كه در آن با خانوادهاي شاد و خوشحال طرف هستيم كه در صفا و آرامش زندگيشان را ميكنند. اما دو دختربچه اين داستان يعني سدي و ايوا كه خواهران دوستداشتنياي هستند ظاهرا خيلي حوصله آرامش ندارند. كدام بچه دارد؟ بنابراين ماجراهايي خلق ميكنند كه هرچند ممكن است باعث شود پدر و مادر شاخ دربياورند اما ميتوانند با ماجراجوييهاي خود خوش بگذرانند. پدر و مادر هم بالاخره با اين شيطنتهاي ملايم و بيآزار دخترانشان كه ظاهرا چندان هم خطرساز نيست و نهايتش به يك مو قيچي كردن ختم ميشود، كنار ميآيند. اين كتاب به پدرمادرهايي توصيه ميشود كه بچههاي شيطان و بازيگوشي دارند. مطمئنا راهكارهايي براي راه آمدن با اين بچهها به آنها ميدهد. در ضمن موقع خواندن اين داستان براي بچههايشان ميتوانند خودشان هم كلي از خواندن ماجراهاي سدي و ايوا لذت ببرند و البته شوكه شوند.
اين كتاب را جف كوهن نوشته و اليانا آلن تصويرگري كرده است. عطيه الحسيني نيز آن را به فارسي برگردانده.
اژدهاها
شايد هيچ موجودي به اندازه اژدهاها عادات غذايي عجيب و غريب نداشته باشد. از يك طرف عاشق غذاهاي فستفودي مثل تاكوي مكزيكي هستند كه خود به خود پر از فلفل است. اصلا غذاي مكزيكي تندش خوب است. از طرف ديگر همين كه اژدهايي ذرهاي فلفل روي زبانش بريزد چنان از كوره در ميرود و چنان آتش بازياي راه مياندازد كه آن سرش ناپيدا. حالا فكر كنيد با كلي اژدهاي پرنده و چرنده طرف باشي و همه هم عشق تاكو باشند و بعد يكي اشتباهي تاكوي فلفلي به آنها بدهد. تصور كنيد چه بلوايي ميشود؟ جهنمي از آتش راه ميافتد. اگر يك اژدها خانهاي را به آتش ميكشد يك گله اژدها حتما ميتوانند شهري را تخريب كنند. البته خيلي نگران نباشيد. اژدهاها در كنار آتش افروزي خيلي هم اهل ساخت و ساز و سازندگي هستند. بنابراين خودشان شهري را كه خراب كردهاند دوباره از نو ميسازند. حتي بهتر از روز اولش. فقط مراقب باشيد اينبار ديگر تو تاكوي آنها فلفل نريزيد. در ضمن بد نيست تاكو را در كنار سمبوسه خودمان به عنوان يك غذاي سبك و راحت و لقمهاي جا بيندازيم. اينطوري شايد اژدهاها به شهر ما هم بيايند. «اژدهاها» را آدام روبين نوشته و دانيل سالميري تصويرگري كرده است. عطيه الحسيني هم آن را ترجمه كرده.