انتخابات زير ذرهبين جامعهشناسي
شروين وكيلي
1- اين احتمالا بينالملليترين انتخابات ملي بود كه تا به حال برگزار شده است. بعيد ميدانم حتي در دوران امپراتوري بريتانيا هم كه آفتاب در قلمروي ملكه غروب نميكرد، انتخاباتي ملي در اين حد جهاني برگزار شده باشد. از گوانگجو تا برلين و از لسآنجلس تا توكيو استقبال ايرانيان كوچگرد از انتخابات حيرتانگيز بود. اين استقبال از سويي پيوند و اتصال استوار شخصي ايشان با مام ميهن را نشان ميداد و از سوي ديگر گواهي بود بر يگانگي و همهويتي ايرانيان پراكنده شده در سراسر جهان، كه جمعيتشان بين 7 تا 10 درصد جمعيت درون كشور است.
2- گفتمان تحريم – كه اخيرا در چند مصاحبه و يادداشت دلايل غيرمنطقي و نامعقول بودنش را توضيح دادهام- در عمل طي اين دوره انتخابات از ميان رفت. به ويژه مشاركت بالاي ايرانيان خارج از كشور نشان داد كه بيتوجهي به سرنوشت كشور و غلبه عواطف و هيجانها بر كردار سياسي مردم به لحاظ آماري پايان يافته است. پيوستن جريانهاي سياسي و تقريبا همه شخصيتهاي نامدار فرهنگي و علمي و سياسي به اين حركت را بايد در چارچوب فعال شدن فضاي مدني ايران و به حاشيه رانده شدن انفعال و راديكاليسم نامعقول تفسير كرد.
3- تحليل گفتمان مدارهاي قدرتي كه در جريان انتخابات فعال بود بسيار مهم و معنادار است. از سويي دروغهاي نمايان و شگفتانگيزترين وعدههاي ناممكن اقتصادي را داشتيم و از سوي ديگر در سطح نخبگان و نمايندگان رسمي جناحهاي رقيب، شديدترين و بيسابقهترين موج افشاگري و صراحت و نقد ريشهاي ساخت سياسي موجود و فساد نهادينه شده در آن را ديديم. اولي نشان از افول اعتبار و مشروعيت يك جريان داشت و دومي علامتي بود كه ارادهاي جدي براي دگرگون شدن و پوست انداختن در جرياني ديگر را نمايش ميداد.
4- يكي از نقاط برجسته انتخاباتي كه گذشت، عقلانيت حاكم بر گفتمان مردم بود. بدنه آماري آنچه ميان مردم رد و بدل ميشد، ساختاري مستدل و عقلاني داشت و با ارجاع به اعداد و ارقام و دادههايي مستند و تحليلهايي واقعبينانه پيشروي ميكرد و گشايش مييافت. اين بدنه مركزي كه تعيينكننده و سرنوشتساز هم بود، دو حاشيه غيرعقلاني داشت. يكي شايعهسازيها و دروغپردازيهايي كه از سوي يكي از جناحها انجام ميگرفت و با وعده علني به پرداخت پول و سه برابر كردن يارانهها درآميخته بود. ديگري همان گفتمان تحريميها كه بايد پذيرفت از نظر محتوا حتي از همان وعدهها و دروغها هم درونتهيتر و تنگتر بود و به اموري تخيلي و نامطلوب مانند مشروعيتزدايي از كل نظام سياسي يا طلب مداخله خارجي و شبيه اينها ارجاع ميداد. گذشته از اين دو حاشيه كه بخشي بسيار كوچك از گفتمان عمومي را به خود اختصاص ميداد، يك بستر فربه و بزرگ داشتيم كه در آن درباره نقاط قوت و ضعف نامزدها سخن گفته ميشد، ادعاها و سخنانشان به شكلي انتقادي و مستند محك ميخورد و سوگيريهايي كه منافع ملي را تامين كند با بيشترين خلاقيت و طنز صورتبندي ميشد. پيامهايي كه طي روند انتخابات رد و بدل ميشد و برانگيختن شهروندان به راي دادن را ممكن ميكرد و سامان ميداد هم به همين ترتيب بسيار مستدل و سنجيده بود و از دقتي رياضيوار برخوردار بود. طي ماههاي گذشته بارها در رسانههاي جهان راي مردم اسكانديناوي به «نگرفتن» يارانه ستوده شده بود. حقيقت آن است كه مردم ايران هم از نظر وضع اقتصادي موقعيتي وخيمتر دارند و هم وعدههاي رنگارنگي كه ميديدند به كلي با گزينه پيشاروي اروپاييان تفاوت داشت. راي مردم ايران در واقع راي« نه» به اقتصاد حمايتگر ناتوانپرور و راي «آري» به توسعه اقتصادي خردمندانه و ادامهدار بود.
5- بيشك يكي از عواملي كه استقرار راي مردم را رقم زد، بنيادي فناورانه داشت. رخدادي بسيار مهم كه به كلي توسط جامعهشناسان و صاحبنظران ناديده انگاشته شده، آن است كه در دوران آقاي روحاني فناوري گوشيهاي همراه اندرويد در ايران جايگير شد. اين بدان معناست كه كنترل شبكههاي اجتماعي از خدمات متمركز اينترنتي شبكه مخابرات استقلال يافته و با كاركردهاي روزمره گوشيهاي دست مردم ادغام شده است. هم بسيج افكار عمومي و رايزنيهاي پيش از انتخابات و هم «در جريان بودن» مردم از اخبار و دادههاي مربوط در اين رسانهها و به ويژه در تلگرام به جريان افتاد.
6- آقاي روحاني در شرايطي برنده انتخابات رياستجمهوري شد كه بيشك يكي از ناتوانترين و ناكارآمدترين تيمهاي رسانهاي را در اختيار داشته است. اصولا اينكه دولت پيشين تا اين اندازه در گردآوري افراد متخصص و سازماندهي كارشناسان مطبوعاتي و تبليغاتي كوتاهي به خرج داده، بسيار شگفتانگيز است. طوري كه بخش عمده دستاوردهاي ارزشمند اين دولت و كاميابيهايش در ترميم اوضاع آشفته كشور را مردم تازه در مناظرههاي پايان كار به شكل ناقص شنيدند. دور از انصاف نيست اگر بگوييم جنبش مردم براي آري گفتن يا نه گفتن در صندوقهاي راي جرياني خودسازمانده و خودبنياد و مستقل بود كه همچون سيلابي بر استخوانبندي نه چندان محكم سيستم تبليغاتي ستاد روحاني جريان يافت. شايد به همين خاطر با انفجاري از ايدههاي خلاقانه روبهرو بوديم كه از ساماندهي متمركز رفتارهاي جمعي بر نميآيد.
7- نيروي رها شده اجتماعي در جريان انتخابات دوازدهم اگر به درستي سازمان يابد و مجراهاي درست خود را بيابد، ميتواند همچون بستري زورمند و كارساز براي بازسازي كشور نقش ايفا كند. شبكه ارتباطي و موج اجتماعي ايجاد شده اگر تداوم پيدا كند، ميتواند همچون نيرويي ناظر و هشداردهنده و افشاگر درباره فسادهاي سازماني عمل كند و همچون جبههاي مردمي براي فشار به كانونهاي پوسيده قدرت عمل كند كه تجربه تتليتيوار اخير نشان داده چندان هم پايدار و محكم نيستند و در مقابل فشار، دگرگون خواهند شد.