جشنهاي پرمعنا
محمد زينالي اُناري
پژوهشگر فرهنگ عامه
لباس خود را با رنگ بنفش ميآرايم و يك پرچم براق دستم ميگيرم تا براي شركت در جشن انتخاب رييسجمهوري كه منتخب من بود شركت كنم. از خانه بيرون ميروم و به همراه دوستان در اين جشن شركت ميكنم. گذشته از نوع و شيوه برگزاري اين جشن، يك موضوع مهم در حضور خود مييابم. اين موضوع ناشي از انتخاب و ديدگاههاي سياسي من به عنوان يك شهروند بوده و از پذيرش عمومي آن شادمان هستم. اما اينك چنين جشني متفاوت با جشن عروسي، تولد و... است، اين يك جشن عمومي بود كه آن روز من به عنوان يك شهروند مدعي برگزاري آن شده بودم.
يادم ميآيد در يك جشن عروسي روستايي كه مهمان رفته بوديم، همه رفته بودند پشت بام و حياط و هر جايي كه بتوانند به اتفاقي كه در حال افتادن بود نگاه كنند. زنها لباسهاي رنگارنگي ميپوشيدند و عاشيق آهنگ ميخواند و در ادامه گروهي از جوانان هم فلكلورهايي در راستاي عروس ستاندن و داماد دادن ميگفتند. جشن ديگرشان، هنگام برداشت گندم و ميوه بود، در حالي كه هيچ آهنگ و رسمي نداشتند، اما رفت و آمدها و سر و صداها نشان ميداد همه باز به يك پديده تازهاي نگاه ميكنند كه هر سال تكرار ميشده است. باز هم وانتي ميآمد و زنها پارچه ميگرفتند و نونوار ميشدند.
اگر جشنهاي قديمي و اسطورهاي را هم كه بيشتر در قالب اشعار و نغمههاي به جاي مانده است حساب كنيم، در مراسم باران، نوروز و... هم اتفاقاتي در روستا ميافتاد كه چهارشنبه سوري و شب يلدا يكي از آنها بود، اما ويژگي اينها اين بود كه بسته به خانوادهها يا قبيلههايي خاص بوده و در فضاي كوچكي رخ ميداده است. در شهرهاي قرنهاي اخير هم عمده جشنهاي مردمي مربوط به بزرگداشت يا استقبال از شاهان بود و اتفاقهاي داوطلبانه مردمي كه در شهر و روستا همه را به هم پيوند بدهد، وجود نداشت. مردم، به جز خوانين و بيگها نهايت قدرت و فرصت شان در فضاي خانهشان بود و ميدانها و عرصهها بيشتر تحت نظارت بزرگان قوم و محله بود.
در روزگاز ما، مردم قبضه فضاهاي عمومي را به خوبي به دست گرفته، به مالك شهر و حتي كشور تبديل ميشوند. يك سري تفاهمهاي نمادين وجود دارد كه همه را در اينچنين جشنهايي شريك كند. جشن انتخاب رييسجمهور، پيروزي تيم ملي و... همه از به منصه ظهور رسيدن فرد فرد مردم است. اغلب اين جشنها هماهنگكننده و تيم ناظر رسمي ندارد. خاستگاه اصلي آن، فرديت همه شهروندان و احساس نياز و هيجاني است كه در اين سالها طلب كردهاند تا مگر روزي متولياني از جنس خودشان براي برگزاري آن پيدا شود. گذار به جشنهاي شهري با تاخيري طولاني صورت گرفته و هم اينك نيز برخي مراسمها مانند چهارشنبه سوري چندان كه بايد به هماهنگي كامل دست پيدا نكرده است.
يكي از عناصر اين جشنها، موسيقي است كه خود به عنوان شاخص ديگري از فراغت و شادي جامعه جديد است. موسيقي از سر راه كوچها، برداشت محصول در مزرعهها، يا عروسيها و اعياد به سالنهاي اختصاصي موسيقي رفته و ويژگيهاي هنري پيچيدهاي پيدا كردهاند. اين نوع موسيقي متعالي بوده و برخاسته از درنگهاي فلسفي و عرفاني و شاديهاي ذوقي است نه شاديهاي ناشي از امور روزمرهاي چون ازدواج و برداشت محصول. موسيقيهايي كه در جشنهاي عمومي مانند چهارشنبه سوري و... اجرا ميشود، بيشتر به مسائل مشترك عموم مردم در طول زندگيشان مربوط شود.
موسيقيهاي سالنهاي اختصاصي ويژگيهاي عميق و نظر برانگيزتري دارند، اما موسيقي جشنهاي شهري بيشتر متكي بر مسائلي است كه فرديتها در زندگي روزمره و سياسي خود تجربه ميكنند، آن كمي بيشتر از موسيقي مربوط به بلوغ و ازدواج است. موسيقياي كه در اين عرصه به اجرا در ميآيد مربوط به بلوغ و حركتهاي اجتماعي است تا فرصتهاي عرفاني و فكري. به همين خاطر در جشنهاي شهري سرعت و حركت ناشي از حضور همه به ريتم اين موسيقيها ميانجامد.
اين جشنها و موسيقيهايشان بيشتر با تجربههاي قهرماني اسطورهاي انطباق دارد تا فرصتهاي تربيتي و عرفاني. آن چيزي كه در هنگام كوچ بلند بزرگ عشاير و آيينها و رسوم آن ميتوانستيم شاهد باشيم. وقتي مردم براي دموكراسي جشن ميگيرند، شايد يك بلوغ يا حركت بزرگ در جامعه رخ داده باشد كه در هر دورهاي موجب شكل گرفتن هيجانها و اشعار سياسي و بحثهاي فرهنگي و اقتصادي ميشود. در جشن قهرماني تيم ملي، اين بلوغ نه صرفا در يك اتفاق ساده ورزشي، كه ناشي از همبستگي، تجسم فردي يك حضور ملي در جهان و بازسازي قدرت در زندگي روزمره افراد است.
اتفاقهاي فرهنگي و سياسي موضوعي فراتر از فرد دارند و همين به پرمعنا شدن جشنها، آهنگها و جوانب ديگر آن ميانجامد. يكي از اين جشنها، اول مهر است كه نه يادآور مهرگان و اعتدال جوي كهن، كه آغازگر تحصيل در اين روز بسيار مهم است. همه جشنها گذشته از وجود و حضور مردم، يك سري برنامههاي اقتصادي هم دارند كه همين در جشن اول مهر به خوبي مشهود است. جشن تحصيلي مهر و نوروز كه آغاز بهاري جديد است، مناسك بسيار مهمي در خريد دارند كه اين جشنها را ميزيبد و ميآرايد. در گذشته همه در جشنهاي ساده و خانوادگي كوچك و بيشيله و پيلهشان، با اشعار ساده محلي حضور داشتند. اما در فضاي جديد، هر يك از جشنها، برنامههاي خريد، رنگ آميزي، آهنگ و هيجان و حتي گاه هزينههاي سرسامآور و نابرابر حضور در مكانهاي مخصوص به آن صورت ميگيرد.