ارايه چشماندازي از آنچه كرملين ميخواهد
جنگ پوتين عليه غرب
مصطفي كريمي/ به جهان در چشمانداز پوتين نگاه كنيد، وي در حال برنده شدن است. با توجه به همه دسيسههايي كه براي دشمنانش چيد تاكنون به عنوان يكي از اساتيد بيچون و چراي كرملين در قدرت مانده است. او يك دريچه كوچك به سمت اوكراين باز نگه داشته و در تفاهمنامه شكننده كه اين هفته در مينسك امضا شد، نشان داد گوشه اميدي به آن دريچه دارد.
بايد پذيرفت كه سلطه بر اوكراين از طريق تاكتيك معمول تهديد و تطميع اولين اولويت پوتين بوده، اين تهاجم مزايا و منافع زيادي براي وي دربرداشته است. البته اين سلطه بر اوكراين با چاشني سرپيچي هزينههايي هم به روسها تحميل كرده است: او فكر ميكرد دولت اوكراين صرفا دست نشانده غرب است (بر پايه مفروضهاي ذهن بهشدت بدبين پوتين اثري از اراده مردم در اوكراين نبود و صحبت از اين اراده صرفا پوششي براي توطئه غربيها بود). جنگ داخلي به خوبي نشان داد كه آقاي رييس در حياط خلوت خودش فكر ميكرده، اما بهتر از همه اينكه دشمنان پوتين با وجود اختلافات در كنار اروپاييها و امريكا قرار گرفتند.
هدف فراگير پوتين انشعاب و خنثي كردن اين اتحاد است، شكستن رويكرد جمعي به امنيت و مقاومت و به عقب راندن آن نوعي پيشرفت محسوس براي پوتين محسوب ميشود.
از رفتار دوگانه نسبت به خاورميانه تا تهاجم به گرجستان و حوادث ناگوار اوكراين، آقاي پوتين نشان داده كه در مناقشات تصادفي، از ثبات رويكرد نسبت به غرب برخوردار نيست و عمدتا به وسيله ترس و بدبيني تصميم ميگيرد.
در حقيقت به نظر ميرسد با توجه به چشمانداز ولاديمير پوتين رويارويي اجتنابناپذير باشد. در حقيقت در اين مسابقه او اصرار دارد بيش از اين طفره نرود. اين بدبيني بر سر مساله اوكراين شروع نشده و در آنجا نيز پايان نخواهد يافت.
كرملين چه ميخواهد؟
سال گذشته آقاي پوتين كريمه را اشغال و نقشه اروپا را با [...] ترسيم كرد. جنگي كه متاثر از بدبيني ولاديمير پوتين بود، هزاران كشته بر جاي گذاشت. حتي آتشبس برنامهريزي شده براي 15 فوريه تا حدودي با توجه به آنچه پوتين ميخواست غيرمحتمل به نظر ميرسيد. بايد گفت اين تهاجمات يكي از آخرين شيوههايي است كه ولاديمير پوتين چه از طريق انرژي، تحريمهاي تجاري يا جنگ، براي به تسليم واداشتن كشورهاي اتحاد شوروي سابق از آن استفاده ميكند.
اتحاديه اروپا و ناتو اهداف نهايي آقاي پوتAين هستند. براي پوتين، نهادها و ارزشهاي غربي تهديدآميزتر از ارتش به حساب ميآيند. او ميخواهد آنها را از درون بپوساند يا در حاشيههاي شكنندهاش با غرب، الگوي نظام سياسي مد نظر خويش را جايگزين سازد. در مدل مد نظر وي، اتحاد ملت- دولت نسبتي نارواست، ايالات به وسيله نخبگان اداره ميشوند و نخبگان را هم ميشود خريد. بايد پذيرفت كه در اين نقطه وي موفقيتهاي چشمگيري داشته است.
از فرانسه تا يونان يا لهستان وي احزابي را وراي گرايشات حزبي راست و چپ پرورش داده كه براي منافع روسيه لابي كرده يا براي جدايي از اتحاديه اروپا فعاليتهاي حزبي در درون ساختار حاكميت آن كشورها، انجام بدهند. بزرگترين هدف روسيه اين است كه تعهد ناتو دفاع متقابل از خودش باشد
سياستهاي چند سويه آقاي پوتين در داخل روسيه هم بيانگر اين است كه وي براي اين كارزار در عرصه بينالمللي زمان به اندازه كافي در اختيار خواهد داشت.
چه بايد كرد؟
بايد اولين كار غرب، تشخيص مشكل باشد. باراك اوباما، رياست جمهور ايالات متحده، روسيه را به عنوان يك قدرت منطقهاي بيدست و پا، كه دچار اسپاسم و گرفتگي بعد از افول امپراتوري است در نظر گرفته بود. مورخان از آنچه در اوكراين شعلهور شده در تعجب خواهند بود، آيا روسيه از G8 بيرون خواهد رفت؟ به نقل از تروتسكي: ممكن است كه رهبران غربي مورد علاقه آقاي پوتين نباشند اما آقاي پوتين به زودي مورد علاقه رهبران اروپا خواهد بود.
گام بعدي اين است كه با مهارت و انعطاف به يورش آقاي پوتين پاسخ دهيم. بخشي مهمي از مشكل به اين دليل است كه آقاي پوتين با قوانين مختلف بازي ميكند: در واقع براي ولاديمير پوتين نه قوانين مقدس، نه ارزشهاي جهاني و نه حتي واقعيات و بديهيات آهنين (مانند سرنگوني پرواز MH17) قابل قبول نيستند.
ولاديمير پوتين فقط منافع را مد نظر قرار ميدهد.
او با مخالفان خود به هر قيمتي هم كه شده، پيچيده بازي ميكند و اين يكي از داراييهاي وي است: آمادگي براي به كارگيري روشهايي كه غرب نميتواند از آنها به هر قيمتي تقليد كند.
اما به روزترين مساله اكنون اين است كه آيا اگر آتشبس اوكراين به شكست بينجامد وي بازوي اوكراين خواهد شد يا خير. طرفداران فكر ميكنند استفاده از سلاحهاي دفاعي بيشتر آقاي پوتين را بازخواهد داشت. هر آن كس كه شك دارد در تحمل تلفات سنگين جنگ براي آقاي پوتين، بايد نبرد چچن را به ياد آورد. اگر واقعا اسلحه جلوي او را خواهد گرفت غرب بايد متحد شود براي تطبيق تشديد تسليحات در منطقه، به همراه پرسنل مورد نياز.
با وجود اين اتحاد دچار اختلافنظر است. آقاي پوتين جنگ را بهمنزله يك فتنهانگيزي غربي ترسيم ميكند: مسلحكردن اوكراين اين خيال او را به واقعيت بدل خواهد كرد و در عين حال به او امكان ميدهد كه محدوديتهاي اتحاد غرب و فقدان عزم راسخ در آن را نشان دهد- اين موارد نقاط قوتي هستند كه پوتين را آسودهخاطر ميكنند. اگر تجاوزي جديد از سوي روسيه اتحاد را ضربهناپذير كند، مسلحكردن اوكراين به تهديد جديتري بدل خواهد شد. تا فرارسيدن چنين موعدي، هر اقدامي نتيجه عكس خواهد داد.
بهترين استراتژي دوري كردن از روش پوتين و استفاده از نيروهاي دروني اوكراين است. با اينكه اين ايده اندكي در كنار تانكهاي آقاي پوتين سست به نظر ميرسد ولي بايد به ياد بياوريم اين بحران از زماني شروع شد كه اوكراينيها براي پيوستن به اتحاديه اروپا تمايل نشان دادند و پوتين سعي كرد آن را منحرف كند.
بهتر از اسلحه اين است كه غرب بايد به اوكراين به اندازهاي كمك بدهد كه براي ساخت يك دولت نياز است. صندوق بينالمللي پول در 12 فوريه اعلام كرده كه براي كمك به اوكراين توافق كرده است.
روسيه ميخواهد اوكراين از خطرات تكيه به غرب درس بگيرد. ما در اين برهه بايد به اوكراين براي نمونه پاداش بدهيم. بايد سريعا كشورهاي شوروي سابق كه به نهادهاي غربي پيوستهاند تقويت بشوند. اگر فرستادن تسليحات نظامي براي اوكراين در ميان كشورها محل ترديد است آقاي پوتين سعي ميكند با صداي بلند اعلام كند كه پايگاههاي ناتو در بالتيك از اين روند بهشدت فرسودهكننده، خسته شدهاند و ميلي براي دفاع از متحدانشان ندارند.
سران كشورهاي اروپايي بايد اين نكته را براي پوتين و مردم روسيه روشن كنند كه آنها از متحدانشان چه در مبارزه پنهان و چه در مبارزه آشكار دفاع ميكنند. و حتي اين دفاع براي متحداني كه ارزشهاي غربي را پذيرفتهاند، نيست.
توضيح:
انتشار اين ترجمه به معناي تاييد مطالب و محتواي تمام آن نيست و «اعتماد» فقط در راستاي اطلاعرساني آن را منتشر كرده است و قطعا مطالبي را كه در نقد اين موضوع نيز منتشر شود منعكس خواهد كرد.