محمدابراهيم ترقينژاد/ در هفته گذشته باراك اوباما، رييسجمهور امريكا در نشست خبري با آنگلا مركل، صدراعظم آلمان بيان كرد كه مذاكرات هستهاي از بخش فني و حقوقي عبور كرده است و ايران بايد تصميم سياسي بگيرد. مقامات كشورمان هم همواره از ضرورت وجود اراده سياسي از سوي طرف مقابل براي رسيدن به توافق سخن گفتهاند. اميرعلي ابوالفتح در گفتوگو با «اعتماد» معتقد است كه اراده سياسي در تهران بيش از واشنگتن در دسترس است و ايران نسبت به امريكا راحتتر ميتواند در اين خصوص تصميمگيري كند. اين كارشناس مسائل امريكا بيان ميكند كه صحبتهاي رييسجمهوري امريكا در هفتههاي اخير در راستاي ادامه پيدا كردن روند ديپلماتيكي است كه از دو سال پيش آغاز شده است. وي مساله تحريمها را همچنان مهمترين بخش دشوار مذاكرات توصيف ميكند اما تاكيد دارد كه اگر در بازه زماني پيشرو نيز طرفين به نتيجه نرسند، نميتوان از پايان ديپلماسي و مذاكرات سخن گفت. مشروح گفتوگوي «اعتماد» با اميرعلي ابوالفتح در ادامه ميآيد:
رييسجمهور امريكا در نشست خبري با آنگلا مركل، صدراعظم آلمان نسبت به رسيدن به توافق ابراز اميدواري كرده است. آيا اين سخنان ميتواند به معناي رسيدن به توافق سياسي در روزهاي آتي باشد؟
صحبتهاي اخير باراك اوباما شامل حرف جديدي نميشود؛ به عبارتي، امريكاييها مسيري را از حدود دو سال پيش آغاز كردهاند و آن مسير اين است كه اعتقاد دارند براي حل پرونده هستهاي ايران كه از آن با نام بحران اتمي ايران ياد ميكنند و اينكه كشورمان وادار به فعاليت هستهاي صلحآميز شفاف شود، به ديپلماسي و مذاكره روي بياورند. در حال حاضر نيز اين مذاكرات در جريان است و اطلاعات موجود و تحليلهاي مبتني بر آن نشان ميدهد كه مذاكرات رو به جلو است و قدمهاي بزرگي برداشته شده هرچند كه جزييات اين قدمها هنوز مشخص نيست. بنا براين ميتوان گفت كه صحبتهاي رييسجمهور امريكا در راستاي اميدبخش توصيف كردن مسير ديپلماسي است و براي همين است كه مدام از اين صحبت ميشود كه مذاكرات ميتواند منجر به نتيجه شود البته رييسجمهور امريكا همچون مقامات ايراني تاكيد دارد كه نبايد انتظارات را بالا برد و در صحبتهايشان به گونهاي صحبت نميكنند كه توافق قطعي شده و به آن نزديك شدهايم و براي خودشان يك راه بازگشت در نظر ميگيرند تا اگر توافقي صورت نگرفت، متحمل هزينههاي سياسي نشوند. در مجموع ميتوان گفت كه صحبتهاي رييسجمهور امريكا رويكرد خاص و جديدي را شامل نميشود و در ادامه همان روند دو سال گذشته است.
شما از اميدبخش توصيف كردن فضاي مذاكرات از سوي اوباما سخن گفتيد. آيا ميتوان اين توصيف اميدبخش را در مقام پاسخگويي به اظهارات بنيامين نتانياهو، نخست وزير رژيم صهيونيستي و نمايندگان جمهوريخواه كنگره ارزيابي كرد؟
بي ترديد رييسجمهور امريكا در اظهاراتش تلاش ميكند مخاطبان مختلفي را هدف قرار دهد. بخشي از اين سخنان، خطاب به مقامات ايراني است. بخش ديگر، خوراك داخلي دارد و بيشتر متوجه طيف مخالفان روند مذاكرات است. حال اين طيف، شامل جمهوريخواهان، تعدادي از نمايندگان دموكرات كنگره كه همحزبيهاي آقاي اوباما هستند و لابيهاي حامي اسراييل و نتانياهو است كه خواستار توقف روند مذاكرات يا حداقل گرفتن امتياز بيش از حد انتظار از ايران هستند. در همين راستا نيز جان بوينر، رييس مجلس نمايندگان امريكا هم از بنيامين نتانياهو، نخست وزير رژيم صيهونيستي دعوت كرده است تا در ماه مارس در مجلس سخنراني كند و اين مساله بسيار جنجالبرانگيز شده و كاخ سفيد واكنش تندي به آن نشان داده است و به موازات يارگيري جريان ضدمذاكراتي، كاخ سفيد تلاش ميكند تا از تمام ابزارها و اهرمهايش استفاده بكند تا اين مذاكراتي كه در دولت اوباما شروع شده را نجات دهد و دستاوردي براي دولت دموكرات اوباما محسوب بشود.
با توجه به اين مساله كه دولت دموكرات اوباما نيازمند يك دستاورد چشمگير براي كارنامه كارياش است، فكر ميكنيد چقدر ايران و امريكا در مذاكرات نزديك شدهاند؟
ما از جزييات مذاكرات آگاه نيستيم و نميدانم كه طرفين چقدر به يكديگر نزديك شدهاند اما از بخشي از گفتههاي مقامات دو كشور ميتوان فهميد كه روند مذاكرات مثبت و رو به پيشرفت است. اگر مذاكرات پيشرفت نكرده بود، اصراري بر ادامه آن هم نبود و دو طرف با اقدامات متقابل روبهرو ميشدند و جنگ لفظي نيز افزايش ميگرفت اما صحبتهاي مقامات ايراني و امريكايي روي اين محور ميچرخد كه رسيدن به توافق امكانپذير است. نكته ديگر نيز كه بايد بيان كنم، آن است كه اينطوري هم كه گفته ميشود سياست خارجي اوباما دستاوردي نداشته، اشتباه است اگرچه انتقاداتي به سياست خارجي اوباما وجود دارد ولي در مجموع دولت اوباما دستاوردهايي در عرصه سياست خارجي داشته است. بهطور مثال، دولت اوباما يكي از دستاوردهاي خود را اين ميداند كه اين دولت باب گفتوگو با ايران را باز كرد. حالا نيز سعي ميكند كه از اين دستاورد خود صيانت و حفاظت كند و سعي ميكند تا توافق در اين دولت صورت بگيرد.
به نظر شما، مهمترين مسائلي كه ميتواند مذاكرات را از رسيدن به توافق دور كند، چيست؟ آيا همچنان دو موضوع غنيسازي و تحريمها مهمترين مسائل اختلافي است؟
بله. به نظر ميرسد همچنان اين دو مساله مهمترين عوامل اختلافي است. برداشت و تحليل من اين است كه بخش غنيسازي به اندازه مساله تحريمها چالشساز و اختلافبرانگيز نيست زيرا ايران نشان داده است كه صرف به رسميت شناخته شدن حق غنيسازي و فناوري هستهاي، حاضر است درباره چند و چون و ظرفيت غنيسازي و تعداد سانتريفيوژها به گفتوگو بنشيند. بخش دشوار مذاكرات، تحريمهاست كه بر دوش دولت امريكا نيست زيرا بخش عمده تحريمها توسط كنگره امريكا تصويب و اعمال شده است و بر اساس قانون اساسي اين كشور، كنگره هم بايد اين تحريمها را بردارد و ملغي اعلام كند، هرچند كه بر اساس همين قانون، رييسجمهور امريكا از حق تعليق تحريمها برخوردار است ولي ايران به صراحت اعلام كرده است خواستار برچيده شدن و لغو همه تحريمها پس از رسيدن به توافق است، بنابراين نقش طرف امريكايي سختتر است هرچند كه مسوولان امريكايي مدام اعلام ميكنند اين ايران است كه بايد تصميم سياسي بگيرد...
به نكته مهمي اشاره كرديد. در هفتههاي اخير مقامات ايران و امريكا پيوسته ميگويند كه طرف مقابل است كه بايد اراده و تصميم سياسي بگيرد. به نظر شما كدام اظهارنظر به واقعيت نزديكتر است؟
آقاي اوباما در نشست خبري كه با خانم مركل داشت، بيان كرد كه مذاكرات از بخش فني و حقوقي فراتر رفته و اين ايران است كه بايد تصميمگيري كند، اما بايد توجه داشت كه اراده سياسي بايد در واشنگتن بيشتر از تهران باشد. در تهران به نظر ميرسد كه تصميمگيري راحتتر است زيرا اگر جمعبندي نظام سياسي كشورمان مبني بر اين باشد كه توافق به سود كشور است و قانع شود، تصميمگيري نسبت به امريكا آسانتر است چراكه در امريكا اينچنين نيست و اگر راس دولت امريكا به توافق برسد باز نهادهايي مانند كنگره هستند معلوم نيست كه با دولت همراهي داشته باشد.
به نظر شما مهمترين خطري كه ميتواند توافق را به خطر بيندازد، چيست؟
به نظر من توافق انجام ميشود اما زمان آن مشخص نيست. اگر ما براي توافق زمان بگذاريم و بگوييم كه ظرف يكسال به توافق برسيم، شايد اين مساله نتيجهبخش نباشد اما قرار هم نيست چنين مذاكره پيچيده و دشوار چندجانبهاي كه فقط ايران و 1+5 در آن دخيل نيستند، به سرعت نتيجهبخش باشد. يادمان باشد كه مذاكرات هستهاي كره شمالي چندين سال است كه طول ميكشد و حتي با اينكه اين كشور آزمايش اتمي انجام داده اما روند مذاكرات در حال ادامه پيدا كردن است. اين مذاكرات متوقف ميشود اما كسي هم نميگويد كه مذاكرات شش جانبه شكسته خورده است. در مورد بحث هستهاي نيز همين مساله ميتواند صدق پيدا كند. اگر اين دور از مذاكرات هستهاي متوقف شود و حتي تمديد هم نشود، طرفين مجبور هستند بار ديگر به پاي ميز مذاكره بنشينند. اما مهمترين مسالهاي هم كه ميتواند اين مذاكرات را تهديد كند، از سوي طرف امريكايي و بهطور مشخص كنگره است كه با بازيگري فعال لابيهاي امريكايي در حال نقش بازي كردن هستند. اگر مشكلات داخلي امريكا در اين عرصه حل شود و همانطور كه باراك اوباما قول داده است بتواند كنگره را قانع كند تا تحريمها برداشته شود، رسيدن به توافق امكانپذير است.