دست روحاني هم بسته است
علي شكوهي
فضاي سياسي در جبهه اصلاحطلبان درباره دولت دكتر روحاني منتقدانهتر از قبل شده است. محور انتقادها هم به مواضع كنوني شخص رييسجمهوري مربوط است و هم به عملكرد كلي دولت در حوزه عزل و نصبها و هم به وعدههايي كه بر زمين مانده است. اين طيف از اصلاحطلبان معتقدند راي دكتر روحاني با حمايت شاخصين اصلاحطلب فراهم شد و مردم با وعده تحقق مطالباتي معين به سر صندوقهاي راي آمدند و بنابراين اكنون دكتر روحاني بايد به وعدههاي خود عمل كند و سرمايه اعتماد مردم را از دست ندهد. آنان به محدوديتهاي شخص رييسجمهوري واقفند اما ميگويند دكتر روحاني هم به اين محدوديتها واقف بود و اگر قادر به تحقق آن وعدهها نبود، نبايد اساسا چنين مطالباتي را مطرح ميكرد. چنين به نظر ميرسد كه اين طيف از دوستان اصلاحطلب به برخي نكات توجه ندارند.
اول- فضاي بعد از سال 88 به شكلي بود كه اصلاحطلبان با هويت اصلاحطلبي خيلي شانس حضور در راس قوه مجريه را نداشتند و بنابراين بايد سراغ كسي ميرفتند كه هم تاييد صلاحيت ميشد، هم شانس راي آوردن داشت، هم خود را در جبهه كلي اعتدالگرايان و اصلاحطلبان تعريف ميكرد و هم اگر موانع سر راه او قرار نداشت به تحقق وعدههاي خود اصرار ميورزيد.
دوم- اين پذيرفتني است كه دكتر روحاني به راي اصلاحطلبان و حمايت شاخصين جبهه اصلاحات وابسته است اما اين را هم بايد اذعان كرد كه وجود روحاني هم براي اصلاحطلبان يك فرصت مهم بود تا در انزوا نمانند و راه بازگشت آنان به درون حكومت بسته نشود.
سوم- قطعا روحاني ميدانست كه براي تحقق وعدههايش با محدوديت مواجه است ولي باز هم بايد بر اين مواضع تاكيد ميكرد تا هم انتظارات مردمي عليه بخشي از حاكميت را دامن بزند و هم نشان دهد كه اگر مجال يابد در چه مسيري حركت خواهد كرد.
چهارم- كساني هم كه به روحاني راي دادند ميدانستند او با محدوديتهاي زيادي مواجه است و بنابراين تصور نميكردند كه روحاني، رايدهندگان خود را فريفت. همكاري اصلاحطلبان با روحاني با علم به همه اين محدوديتها صورت گرفت. اكنون وضعيت به نسبت سال 92 خيلي عوض نشده است كه بخواهيم رفتار ديگري از خود نشان بدهيم.