• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3915 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۴ مهر

محسن رشيد:

ترديدي ندارم كه نيروي زميني عراق از نيروي زميني ارتش ما قوي‌تر بود

گروه سياسي| محسن رشيد، رييس سابق دفتر مطالعات و تحقيقات جنگ، از روزهاي جنگ و ابتداي انقلاب مي‌گويد. جمله‌هاي كليدي اظهارات محسن رشيد را در ادامه به نقل از جماران مي‌خوانيد.
 انتظار رفتار منطقي داشتن از دوران ابتداي انقلاب، اساسا انتظاري غيرممكن و غيرمنطقي است. هيچ چيزي جاي خودش نيست و هر آنچه در جاي خودش است؛ در هارموني و هماهنگي با ديگر عناصر نيست. دولت موقت به شوراي انقلاب اعتماد ندارد، شوراي انقلاب به دولت موقت اعتماد ندارد. سپاه به ارتش اعتماد ندارد. ارتش خودش را باخته، باخته!
 دولت موقتي كه من و جمعي ديگر از دوستان‌مان در اول انقلاب حفاظت نخست‌وزيري‌اش بوديم و رفتيم عليه بازرگان شكايت برديم به امام از نخست وزيري و هفته بعدش امام نپذيرفتند و از طريق آقاي رسولي محلاتي پيام دادند كه پاسداران آقاي بازرگان خودشان با آقاي بازرگان موضوع را حل كنند. ما آنجا در خود كاخ نخست‌وزيري زديم و در اسلحه‌خانه را شكستيم به خاطر اينكه آنجا دعوا داشتيم. ما مي‌گفتيم بعضي دانشجويان خارج از كشور كه بعد از پيروزي انقلاب آمده‌اند و در دستگاه دولت حضور دارند كه اساسا سابقه انقلابي ندارند، هرچند كه بعضي‌هاي‌شان هم واقعا انقلابي بودند و حتي در لبنان هم سابقه مبارزه داشتند و ما با آنها احساس جدايي نمي‌كرديم، همچنان كه در حوادث كردستان با آنها همسنگر بوديم، ما با آنها مشكلي نداشتيم ولي با آنهايي كه با نسيم پيروزي انقلاب، انقلابي شده، بدون درك دوران خفقان و لمس حاكميت رعب‌آميز ساواك وارد كشور شده بودند و حضورشان در نخست وزيري چشمگير بود، ما با آنها قابل جمع نبوديم. منِ پاسدار محافظ كاخ نخست‌وزيري هرچند به بازرگان احترام مي‌گذاشتم؛ اما از نظر انديشه، ارزش‌گذاري و هدف‌گذاري با مرحوم بازرگان قابل جمع نبوديم. اساسا همديگر را قبول نداشتيم. شما درباره اين سيستم سخن مي‌گفتيد، به نظر شما اساسا كلمه سيستم را به چنين مجموعه‌اي مي‌توان نسبت داد؟
 هدف استراتژيك عراق در هجوم سراسري شهريور 1359تصرف خوزستان بود و اگر در مرزهاي غربي كشور دست به تهاجم زد، بيش از اينكه هدفش تصرف آن مناطق باشد، با هدف تامين بيشتر بغداد، به آن منطقه دست به تجاوز نظامي زد. در هجوم سراسري سال 1359، ارتش عراق از قصرشيرين وارد خاك ما شد و قصد داشت كه تا تنگه پاتاق در شرق سرپل زهاب را اشغال كند و آن تنگه را ببندد. تا به اين ترتيب امكان پيشروي نيروهاي زميني ايران به طرف مرزهاي غربي كشور را غير محتمل سازد و به عبارتي ديگر، ضريب امنيت بغداد را در مقابل تهديدات زميني ايران به صفر برساند.
 امام خيلي سعي كرد ارتش را احيا كند؛ اما تلاش كفايت نكرد. سران خائنش فرار كرده يا كشته شده بودند. مستشاران نظامي امريكايي و اتاق فكر آن رفته‌اند. پمپاژ خبري مجاهدين خلق (منافقين) و فداييان خلق كه ارتش ضد خلقي منحل بايد گردد را به خاطر بياوريد؛ اگر واقعا حمايت امام از ارتش نبود و اين شعار جا مي‌افتاد و ديگران هم تكرارش مي‌كردند؛ چه رخ مي‌داد؟
 ترديدي ندارم كه نيروي زميني عراق از نيروي زميني ارتش ما قوي‌تر بود. هرچند كه ارتش ما، ارتش عراق را دست كم مي‌گرفت، اما اين نگرش متاثر از تاثير تبليغات قبل از انقلاب و درون سازماني ارتش بود. شما بايد در اين ميان به يك نكته بسيار توجه كنيد و آن اينكه به ارتش شاهنشاهي تفهيم شده بود كه اگر جنگي بين ما و عراق صورت بگيرد؛ مدت جنگ از هفته بيشتر نخواهد شد و قدرت‌هاي بين‌المللي مانع از طولاني شدن جنگ خواهند شد. 
 صدام به طور كلي 15 هزار كيلومتر مربع از خاك ما را اشغال كرد، 1500 كيلومتر مربع در عمليات‌هاي سال اول جنگ كه استراتژي ما «سلب آرامش از دشمن» (دربرابر استراتژي سرزمين‌هاي سوخته) بود، آزاد شد. حدود 8500 كيلومتر مربع هم طي سال دوم جنگ با اجراي استراتژي آزادي سرزمين‌هاي اشغالي طي 4 علميات ثامن‌الائمه تا بيت‌المقدس آزاد شد. 5000 كيلومتر مربع ديگر در اشغال مانده بود كه با عقب‌نشيني بعد از فتح خرمشهر 2500 كيلومتر ديگرش آزاد شد و 2500 كيلومترمربع ديگر از جمله، زاويه شلمچه و طلاييه، فكه، بخشي از مهران، تمام سومار و نفت شهر و كليه ارتفاعات سوق‌الجيشي مرز، از شمال قصرشيرين تا فكه در اشغال عراق باقي مانده بود. عراق اين مناطق را در اشغال نگه داشته بود تا درصورت قبول ايران براي نشستن به سر ميز مذاكره، به عنوان برگ برنده از آنها سوءاستفاده كند. 
 عراق با برنامه جنگي سه روزه و حداكثر يك هفته‌اي به ايران حمله كرده بود. در همان ماه هفته اول جنگ، خطاي محاسباتي‌اش آشكار شد. همچنين ظرف كمتر از 6 ماه، توان نيروي هوايي‌اش تحليل رفت و اگر فرانسه با ميراژ‌هاي خودش دست عراق را نمي‌گرفت؛ اساسا نيروي هوايي عراق، از پاي در آمده بود. در ضمن اراده صدام و شخصيت او را چه در برپايي جنگ و چه در تداوم و سرنوشت جنگ نمي‌توان ناديده گرفت. او با اراده‌اش با ارعاب و كمك حزب بعث و آشنايي با متدهاي سانتراليزمي بارها قواي نظامي‌اش را بازسازي و تقويت كرد و دوباره به ميدان جنگ بازگرداند. اين يكي از مهم‌ترين مساله‌هايي بود كه ما در مواجهه با پيشنهاد آتش‌بس بايد به آن فكر مي‌كرديم. زماني كه ما در طريق القدس داشتيم مي‌جنگيديم، صدام براي بغداد سنگر‌بندي مي‌كرد. 
 امروز كساني كه مي‌گويند چرا ما اول جنگ مثل مذاكرات 1+5 عمل نكرديم، نمي‌فهمند كه اول جنگ قدرت ما مثل الان اثبات شده نبود و به رسميت شناخته نمي‌شد. الان قدرت‌مان اثبات شده است كه مي‌توانيم حرف بزنيم. قدرت خميرمايه مذاكرات است. 
 تصور من اين است كه امام از سويي نمي‌خواست كه تجربه نخستين رياست‌جمهوري ايران با شكست مواجه شود؛ از سوي ديگر امام هرگز نمي‌خواست نظام يكي از دو بال خود را از دست بدهد. سقوط بني صدر نماد حذف جرياني بود كه جناح پيروز آن را حذف جناح ليبرال‌ها محسوب كرد. اگرچه جناحي كه شالوده آن را نهضت آزادي و جريان بني صدر تشكيل مي‌دادند را مي‌توان ليبراليست‌هاي مذهبي ناميد. اما به باور من تداوم حضور آنان در حاكميت مدّ نظر امام بود و امام تمايلي به حذف آنان نداشت. همچنان كه ديديم خلأ ناشي از حذف آنان را جريان مذهبي-  سنتي پر كرد. چيزي كه موجب شد فرياد امام عليه اسلام امريكايي و اسلام متحجرين بلند شود. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون