توفان ديگري در راه است*
اگر در ماههاي پيش، كاهش شديد قيمت نفت را به عنوان فاجعهاي اثرگذار در حيات دولت، حيات مردم و حيات صنايع و زيرساختهاي كشور خوانديم و يكي از عوامل آن را توطئه عربي برشمرديم، حالا طي يكي، دو هفته گذشته، انتشار كتابهايي با تيراژ 150 (يكصد و پنجاه) نسخه در بازار كتاب ايران، نه تنها كسي را نگران يا شوكه نكرده بلكه حتي خبري از آن در هيچ رسانهاي بازتاب نداشته و گويي كاهش روزافزون تيراژ كتاب در ايران، روندي عادي را طي ميكند. به بيان ديگر، روند تضعيف صنعت نشر كشور به نقطهاي رسيده كه ديگر اكنون براي همگان پذيرفتني است كه تجديدچاپ كتابي از عبدالمحمد آيتي - مترجم و انديشمند صاحبنام - از سوي يكي از معتبرترين ناشران كشور در تيراژ 150 نسخهاي منتشر شود. ميتوانيم از كنار اين اتفاق مثل دهها و صدها اتفاقي كه به تدريج نازل شده و ما را به آدمهايي پوستكلفت يا بيتفاوت و خوابزده تبديل كرده، بگذريم. اگر چند سال پيش گرد و غبارهاي كشور دوست و همسايه وارد كشورمان شد و آسمان جنوبيها را سرخ و سياه كرد و چندي بعدتر، شهرهاي غربي ما نيز گرفتار هجوم غبارها شد، امروز كار به جايي رسيده كه تعطيلي مدارس خوزستان، ايلام و آذربايجان نيز درمان درد نيست و چه بسيار خانوادههايي كه برخلاف ميلشان، خيال مهاجرت از شهرهايشان را در سر ميپرورانند. بيخرديها، تدبير نكردنها، دست روي دست گذاشتنها و مشغول شدن به دعواهاي سياسي و گروهي، آمار قربانيان را روز به روز بيشتر ميكند. قرباني يعني جوان، نوجوان و كودك امروز كه برنامه و تدبير چنداني براي آيندهاش نداريم. اگر امروز راهحلي براي پديده گرد و غبارها نينديشيم، تعطيلي مدارس و مهاجرت شهر به شهر هم معضلي را حل نخواهد كرد و آنگاه بايد از فجايعي ديگر سخن بگوييم. تيراژ كتاب يك شاخص است. شاخص پيشرفت و توسعهيافتگي. اگر از توسعه علم و فناوري، يكه و بهترين بودن و... صحبت ميكنيم، اگر از گفتوگو با دنيا و دستيابي به آرامش و پيشرفت دم ميزنيم، بد نيست نيمنگاهي هم به شاخصهاي بديهي توسعه داشته باشيم. آب سالم، هواي سالم، تغذيه سالم، آموزش و پرورش سازمان يافته، تعدد كتابخانههاي عمومي، پژوهشهاي مستقل، تشكلهاي مردمنهاد، سرانه مطالعه و اشتغال و... فاكتورهايي بيارتباط با هم نيستند. حركت به سمت توسعه و قلههاي علمي نه تنها بيارتباط با اينها نيست كه رابطه انداموار و لازم و ملزومي با آنها دارد. چند هفته پيش وقتي وزير ارشاد مطلع شد كه تيراژ كتاب به 750 نسخه رسيده، نگرانياش را پنهان نكرد. امروز داريم از انتشار كتابهايي در تيراژ 150 نسخه خبر ميدهيم. توزيعكنندگان كتاب ميگويند كه دو ماه آخر هر سال همواره بيشترين رجوع به كتابفروشيها را داشته است ولي امسال ويزيتورها به زحمت ميتوانند 300 نسخه از يك كتاب تازهچاپ از نويسندهاي تراز اول را بين كتابفروشيهاي سراسر كشور بازاريابي كنند. توزيعكنندهاي كه با 70 درصد كتابفروشيهاي كشور در ارتباط است، ميگويد: به نظر ميرسد كه حدود 700 كتابفروشي فعال در كشور داشته باشيم و وقتي تنها 200 نسخه از يك كتاب استاندارد و قابل قبول سفارش داده ميشود، به اين معني است كه درصد كمي از آنها، براي «خريد اماني» يك كتاب عمومي ريسك ميكنند. اين وضعيت يكي از پررونقترين فصلهاي هميشگي خريد كتاب است و ميتوان تصور كرد كه در نيمه اول سال آينده منتظر چه بحراني بايد بود. در چنين شرايطي دلواپساني كه كماكان افكار انتزاعي به سرشان چسبيده، چاره كار را در برخورد با نشر كتابهاي غيرقانوني و اصرار بر سانسور و مجوز ندادن به فلان نويسنده و... ميدانند. حركت بر اين مدار، چشم بستن بر ژرفاي چاه عميقي است كه در انتظار نسل آينده، دهان باز كرده. اين يعني اصرار بر اشتباهات گذشته و تعميق بحران كنوني به بحراني عجيبتر.
٭ عنوان يادداشت، نام يكي از رمانهاي سيدمهدي شجاعي است