الفاظ ناپسند، چه چيزي را به فراموشي ميسپارد؟
روزنامهاعتماد
شوراي نويسندگان
اين روزها بيش از 500 هنرمند در نامهاي خطاب به آقاي رييسجمهور نسبت به نحوه و ادبيات برخورد رييس فرهنگستان هنر ايران با دستاندركاران هنر معترض شدهاند. ادبياتي همچون؛ «فضولي نكن»، «اينجا همه فاسدند... هنرمند فاسد است... گالريداري براي فساد گالري ايجاد كرده... هنرمندان شريك دزدند» و از اين قبيل موارد. واقعيت اين است كه رواج چنين ادبياتي براي جامعه خطرناك است، نه فقط به اين علت كه اين ادبيات غيرمحترمانه و توهينآميز است، بلكه مهمتر از همه به اين علت كه مضمون و مفهوم پيام را تحت شعاع و فراموشي قرار ميدهد. ضمن اينكه بيان آنها از جانب كساني كه در نهاد فرهنگي مهمي و چه بسا مهمترين نهاد فرهنگي كشور يعني فرهنگستان قرار دارند، برازنده كشور و آن نهاد نيست. فرض كنيم كه طرفين ماجرا با همين ادبيات به استقبال يكديگر بروند. بديهي است كمتر كسي متوجه موضوعات محل مناقشه طرفين خواهد شد و همه بر لغات به كار برده شده و تندي و شدت و بيادبي آن متمركز خواهند شد. از اين رو وظيفه مسوولان است كه مانع از رواج اين ادبيات در عرصه عمومي شوند. مهم هم نيست كه اين ادبيات عليه چه كساني به كار ميرود. شيوع آن براي جامعه و روابط ميان افراد خطرناك و هزينهبردار است و ما را چند گام به عقب ميراند.
همانطور كه گفته شد يكي از مهمترين هزينههايي كه از اين نوع ادبيات بر جامعه تحميل ميشود، فراموش شدن اصل ماجرا است و اين حتي از جهت اهداف مدعي ماجرا نيز نقض غرض است، مگر اينكه از اساس ماجراي كذبي را طرح كرده باشد. مساله از اين قرار است كه رييس فرهنگستان هنر، ادعاهايي را در زمينه فساد در بازار هنر ايران طرح كرده است. به احتمال فراوان خوانندگان اطلاع دارند كه در سالهاي اخير بازار هنر از جمله كارهاي تجسمي، حجمي، نقاشي و... در جامعه ايران بسيار گسترش پيدا كرده است. نه تنها در داخل ايران، بلكه در حراجهاي خارجي نيز آثار هنرمندان ايراني با ارقام قابل توجهي خريد و فروش ميشود. از همه مهمتر اينكه برخي از بانكها وارد اين تجارت شدهاند و ارقام كلاني را صرف خريد و فروش آثار هنرمندان كردهاند. مردم نيز از نمايشگاهها و گالريهاي موجود استقبال كردهاند و با خريد آثار هنرمندان، اين حوزه و فعاليت را رونق دادهاند. ولي اين وضع از دو سو تحت نقد و خطر است. نخستين نقد و اعتراض به بازاري شدن هنر است كه نقدي قديمي و تاريخي است. اينكه هنر را به ميدان خريد و فروش آوردن به نوعي خالي كردن هنر از روح تعهد و مردمي بودن آن است. هنري كه بايد در خدمت به عموم مردم و جامعه باشد، در خدمت سرمايهداري و دلالان آن درميآيد و فاقد اثرگذاري و روح انساني ميشود. اين انتقاد مهمي است كه بايد در جاي خود به آن پرداخت. در هر حال فراموش نشود كه هنرمندان نيز بايد زندگي كنند و اين شيوهاي براي امرارمعاش آنان است. ولي مشكل و نقد جديتري كه در اين خصوص وارد شده، بحث رواج فساد و تقلب و انواع ترفندها در اين بازار است كه به كلي ماجرا را تغيير ميدهد. اين نكتهاي است كه رييس فرهنگستان هنر مدعي آن است و بدون اينكه در مقام تاييد و رد ادعاهاي ايشان باشيم كه بايد از طريق مراجع صلاحيتدار انجام شود، بايد گفت كه اين ادعا در گرد و غبار الفاظ و جملات ناپسند گم شده است و پاسخي درخور براي ادعاهاي مزبور ارايه نميشود يا حداقل اينكه پاسخي كه فصلالخطاب باشد ديده نميشود. مشكل فقط فساد نيست. سال گذشته ممنوعالخروجي يكي از مشهورترين هنرمندان اين حوزه موجب خبرسازي رسانهاي شد و حتي انگهاي سياسي نيز به ماجرا زده شد ولي در نهايت معلوم شد كه مساله ناشي از اختلافات دو طرف نسبت به مالكيت برخي از همين تابلوها و اشياي هنري است.
خريد و فروش چند باره بسياري از تابلوها و اشياي هنري موضوع اختلاف ديگري بود كه هنرمند ديگري با شهرداري داشت. اينها مباحث حقوقي است ولي مسائل فنيتري هم وجود دارد. از جمله كپيكاريهاي كامپيوتري كه اعتبار كارهاي هنري را مخدوش كرده است و اخيرا در فضاي مجازي مواردي از آن در حوزه خط منتشر و حتي در مواردي به حذف آثار از گالريهاي فروش منجر شده است. تخلفات ديگري هم هست. كشيدن تصاوير و تابلوهاي بدل از روي اصل و قالب كردن آن به جاي تابلوي اصل كه اين موجب بياعتبار شدن كل مجموعههاي هنري خواهد شد. ولي بدترين اتهامي كه در اين ميان طرح شده، سرقت تابلوها و اشياي هنري مهمي است كه ميگويند برخي از آنها از مجموعهداران خصوصي اروپا سر در آورده است. جنجالي كه چندي پيش بر ارسال تابلوهاي موزه هنرهاي معاصر به خارج از كشور پيش آمد تا حدي معلول همين اتهام است. گفته ميشود، هنوز كه هنوز است از مجموعه بسيار غني اين موزه فهرستبرداري رسمي نشده است.
همه اينها براي هنر و بازار هنر خطرناك است و متاسفانه كمتر كسي حاضر به پاسخگويي شفاف است. شكلگيري مافيا در اين بازار خطرناك و عدم شفافيت نيز بلاي جان اين حوزه است. توجه به اصل ادعاي رييس فرهنگستان نبايد تحت شعاع الفاظ ناپسندي كه به كار برده شده قرار گيرد. شايد بهتر بود كه هنرمندان معترض به عبارات و الفاظ مذكور، خواهان رسيدگي به اتهاماتي كه طرح شده نيز ميشدند. در پايان تاكيد دوباره ميشود كه ما از درستي يا نادرستي اين اتهامات اطلاعي نداريم ولي اين را ميدانيم هنگامي كه اين نوع ادعاها مطرح ميشوند براي افكار عمومي ابهام توليد ميكند و با فحاشي و اتهامات دو طرف به هم ابهام رفع نميشود.