نگاهي به اجراي گروه «كروم» در برج آزادي
يا رومي روم يا زنگي زنگ
سيامك قليزاده
كروم، گروه راكي است كه سال گذشته نخستين آلبومش، «چتر روياها» را بدون سروصداي رسانهاي، منتشر كرد و بلافاصله ترتيب اجرايي در سالن «چارسو» را داد. چند هفته پيش اجراي كوچكي در «شب شنبهها» داشتند و چندي پيش كنسرت مستقلي در برج آزادي برگزار كردند. در اين كنسرت يك قطعه جديد، به همراه قطعاتي از آلبوم «چتر روياها» و سه قطعه كاور از گروههاي «ميوز» و «دفت پانك» نواخته شد.
اگر تركيب قطعات را براي آشانايي با سليقه و نگرش گروه، ملاك قرار دهيم دچار سردرگمي خواهيم شد. قطعه جديد گروه تقريبا ارتباطي به آلبومشان نداشت و از طرفي دفت پانك و ميوز هم نه تنها به همديگر بلكه به آثار كروم هم ارتباط چنداني ندارند. دفت پانك گروهي با مايههاي الكترونيك و دنس؛ ميوز آلترنيتيو راكي با ريفهاي خيرهكننده، سخت در كنار هم ميگنجند. اين مشخصه به تمام زواياي كروم قابل تعميم است؛ «سردرگمي». البته كه آنها به بهترين نحو و با هماهنگي مثالزدني از عهده اجرا برآمدند و اين سردرگمي هيچ ارتباطي با كيفيت اجرا نداشت.
تمام اعضاي كروم در كارشان از بهترينها هستند و جداي از تكنيك، رويكرد و نگرش خاص خود را دارند. «گروه»هايي كه گيتار باس و درامز ساختند نسبت به همسبكانشان تفاوت داشت و به روزتر بود. گيتاريست و كيبورديست گروه، جدا از نوازندگي سطح بالا و هوشمندانه، در ايجاد صدادهي خاص بسيار موفق عمل كردند؛ صدايي كه تنها اجراي درست نُتها نيست و درهمتنيدگي افكتها از اركان اصلياش است. پدرام نيكنفس هم با تكنيك و توانايي منحصر به فردش در خوانندگي، كمك ميكند كه گروه در جزييات، كم اشتباه و بسيار سطح بالا باشد. جدا از آهنگسازي و نوازندگي، بايد گفت گروه به صدا اهميت ويژهاي داده است؛ هم در ميكس آلبوم و هم در استفاده از افكتهاي سازها و وكال براي اجراي زنده. در كنسرت هم با اينكه صدا بيش از حد بالا بود اما تمام ريزهكاريهاي صوتي گروه به گوش ميرسيد. با تمام اين ويژگيهاي مثبت، چرا برخي مخاطبان در برخورد به آنها سردرگم باقي ماندند؟
شايد نخستين جمله پدرام نيك نفس، راهگشاي اين مشكل باشد. او پس از اجراي قطعه اول (جديدترين قطعه) كه كمي حال و هواي دنس داشت، گفت؛ اوضاع خراب است و موسيقي ما هم بايد كمي بازاري شود. توجه به بازار به شكل خودآگاه تا حد زيادي كروم را به حالت عدم قطعيت برده است. آنها نميدانند ميخواهند پاپ باشند يا راك. شايد برخي آنها را پاپ راك بدانند و البته كه با گوش دادن آلبوم ميتوان چنين نتيجهاي گرفت. اما با ديدن كنسرتشان درمييابيم حتي پاپ راك هم نيستند. استايل موسيقي كاملا راك است اما پرفورمنس خواننده اين حس را به مخاطب نميدهد؛ بلكه برعكس بيشتر تلاش براي جذب مخاطب را يادآور ميشود كه عملكرد مرسوم گروههاي پاپ است. اين جمله تنها براساس رفتارشناسي مخاطب و خواننده در ايران قابل تفسير است وگرنه شايد در نقاط ديگر جهان از چنين پرفورمنسي كه پر از ديالوگ با مخاطب است و سعي در ارتباط كلامي با آنها دارد برداشت ديگري شود.
حتي اگر به تركيب مخاطباني كه سالن برج آزادي را پر كرده بودند دقت ميكرديم با تفاوتهاي عجيب روبه رو ميشديم. اصولا مخاطب اجراهاي راك برج آزادي طيف خاصي هستند كه اتفاقا نسبت به مخاطبان پاپ سالن ميلاد قابل تفكيكاند. اما مخاطبان كروم تركيب عجيبي از علاقهمندان هميشگي راك و پاپبازها بودند.
گروهي با اين توانايي و قدرت، اگر نتواند تكليف خود را در توليد محتوا و رويكرد روشن كند بدون شك كارش تمام است چراكه تعداد مخاطباني كه به قصد پاپ ميآيند و با موسيقي راك روبهرو ميشوند قطعا ريزش پيدا ميكند و همچنين مخاطب موسيقي راك اگر روحيه راكاستاري در گروه نبينند يا حس كنسرتهاي پاپ را تجربه كنند قطعا ديگر پا در كنسرت كروم نميگذارد.