• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3925 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۱۸ مهر

نگاهي به آلبوم «نقطه پرگار» اثر ميلاد درخشاني و مصباح قمصري

سراب

مهدي سامان پور

 

توليدكنندگان آلبومِ «نقطه پرگار»، پيشينه مشخصي دارند. «ميلاد درخشاني» پيش از اين آلبوم‌هاي افشارستان ۱ و ۲، «هيچم خبر از هيچ»، «اشارات نظر» و اخيرا هم آلبوم باكلامِ «حرف بزن» را منتشر كرده و در آهنگسازي، نوازندگي و خوانندگي فعال است. «مصباح قمصري» هم در همكاري‌هايش با علي قمصري، فعاليت‌هايش به عنوان تهيه‌كننده اجرايي و همچنين توليد آلبوم‌هاي شخصي‌اش مانند «نيستي در هست» سابقه‌ روشني (نه در مقابل تاريك) دارد. حالا آنها پا به ميدان گذاشته‌اند و با كمك هم آلبوم نقطه پرگار را توليد كرده‌اند. هردوي آنها به نوعي وام‌دار سنت هستند اما قدم در راه قدما نگذاشتند و اين هم چيز عجيبي نيست؛ مانند تمام پسران بزرگان موسيقي ايراني. ميلاد درخشاني اگرچه تار مي‌نوازد و همين يعني گره خوردن با موسيقي اصيل و به اصطلاح سنتي، اما از بچگي با گروه آويژه بزرگ شده و حالا هم چند سالي است كه موسيقي پاپي توليد مي‌كند كه بر پايه موسيقي ايراني ساخته نشده و به جز برخي استفاده‌هاي‌سازي (در برخي قطعات از ساز ايراني استفاده مي‌شود)، به تمامي غربي است. منظور فرم موسيقي، ريتم‌ها و حتي ساختارش است وگرنه كلام فارسي‌ است. البته همه مي‌دانند به صرف كلام فارسي، موسيقي ايراني نمي‌شود.
بدون شك هيچ كدام از اين موضوعات نه تنها اشكال محسوب مي‌شود بلكه تلاشي در جهت پيشرفت است. اينكه فردي مانند مصباح قمصري سعي كند موسيقي شبه «ملنكوليك» توليد كند يا ميلاد درخشاني موسيقي پاپ توليد كند همگي تلاش‌هايي براي در جا نزدن است. اما مشكل اصلي جايي است كه با تحريك ريشه‌ها ماجراجويي مي‌كنند. نقطه پرگار نه اثري پاپ است، نه ملنكويك و نه حتي همان به اصطلاح تلفيقي كه هميشه حرفش بوده است؛ اركستري غربي با صدادهي ايراني يا برعكس يا حتي همنشيني اقوام و فرهنگ‌ها و اصوات. مهم‌ترين مشكل آلبوم هم همين است كه معلوم نيست چيست.
حتي اگر امروزي‌تر نگاه كنيم و به اين موضوع قايل باشيم كه اصلا نيازي به مرزبندي و سبك‌شناسي در اثر نيست بايد گفت باز هم مبهم است. نقطه پرگار همنشيني تار، بم‌كمان و پركاشن است كه نه نگاهي ايراني دارد و نه نگاه غربي و نه حتي تركيبي؛ اصلا بي‌نگاه است. در اين آلبوم تار ملودي مي‌نوازد اما به سرعت و بدون هيچ تاكيدي روي ملودي. در پايان حتي اگر يك جمله ملوديك در ذهن مخاطب باقي مانده باشد جاي بسي خوشحالي است كه البته بسيار بعيد است چنين اتفاقي بيفتد. شايد هزاران آلبوم ديگر هم ساخته شده باشند كه حتي يك جمله از آن به خاطرمان نمانده باشد اما قطعا تمركز كار روي چيز ديگري بوده است كه بايد آن را جست. بم‌كمان كه‌ سازي با گستره صوتي بم، ساخته قمصري است بسيار هيجان‌زده عمل مي‌كند و مشخص نيست كه مي‌خواهد جملات ريتميك بسازد (مانند كاركردي كه گيتارباس دارد) و گروو ايجاد كند يا مي‌خواهد با تار در ملودي‌نوازي رقابت كند. پركاشن هم رويكرد خاصي ندارد؛ نه همراه و مكمل بم كمان در ساختاري چارچوب‌مند است و نه بيت نگه‌دار ساده‌اي براي ملودي‌پردازي‌هاي بي‌كران تار. خلاصه اينكه هويت و هويت‌بخشي مشخصي ندارد.
باور ندارم كه آهنگسازي در اين آلبوم، با نگاهي مستقل و جدا از نوازندگي انجام شده باشد. كساني كه اهل موسيقي راك يا متال باشند مي‌دانند كه از بداهه‌نوازي‌هاي دو يا سه نفره و حتي در عرض يك روز، چنين آلبوم‌هايي توليد مي‌شود. نوازنده گيتار الكتريكي را تصور كنيد كه در تكنيك نوازندگي ماهر است و به اصلاح گام‌نوازي مي‌كند، باسيستي هم كنارش نشسته و گاهي كاركرد سازش و قواعد مرسوم را فراموش كرده، هيجان‌زده مي‌شود و به جاي دور ريتميك، شروع به ملودي‌پردازي موازي مي‌كند، دوستي هم روي كاخن نشسته و هرازگاهي حواسش را جمع مي‌كند و برحسب اتفاق با يكي از دو نوازنده همراه مي‌شود. حاصل چنين تجربه‌اي بسيار شبيه به نقطه پرگار خواهد بود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون