• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3925 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۱۸ مهر

يادداشتي به بهانه اجراي گروه «كلون» در فرهنگسراي نياوران:

حس‌كشي

عليرضا مهراد

 

كلون نام گروهي است كه فعاليتش را به تازگي رسمي كرده است و تا به حال دو كنسرت برگزار كرده است. بدون عذاب وجدان بايد بگويم اجراي كلون در فرهنگسراي نياوران به هيچ‌وجه كيفيت خوبي نداشت. اين گروه متشكل از تعدادي موزيسين با تحصيلات آكادميك است؛ نويد زمردي آهنگساز، نوازنده گيتار كلاسيك و گيتار الكتريك، فراز عقيلي نوازنده پيانو، آكاردئون و اورگان، شهاب شرفي شاعر، آهنگساز و خواننده، بهتاش ابوالقاسم نوازنده درامز، علي شقاقي نوازنده گيتار بيس نوازندگان گروه «كلون» را تشكيل مي‌دهند. هركدام‌شان هم از آموزگارانِ سازِ خودشان، در بهترين سطح هستند. اجراي‌شان در عمارت روبه‌رو هم به دلِ بسياري نشسته بود. اما اجراي اخيرشان در فرهنگسراي نياوران اشكالاتي داشت كه هر چه سعي كردم مرا با خود همراه نكرد.
اول از همه اينكه پس از اجراي هر قطعه خواننده متني به دست مي‌گرفت و شروع به سخنراني مي‌كرد. اغراق نمي‌كنم واقعا سخنراني بود. وقتي مجموع دقايقي كه خواننده صحبت مي‌كند با دقايقي كه موسيقي اجرا مي‌شود برابر باشد يا حتي بيشتر، آيا نامي جز سخنراني دارد. اين در حالي است كه با فرد سخنور و شيرين زباني هم طرف نبوديم، بلكه اغلب تلاش‌هايي براي طنازي بود كه نتيجه‌اي معكوس مي‌داد. اگر كسي چند كنسرت ديده باشد مي‌داند كه حرف زدن و تفكيك قطعات با چنين گسست‌هايي مخاطب را از حال و هواي اجرا خارج مي‌كند. ضمن اينكه بيان بسياري از موارد به هيچ عنوان ضرورتي نداشت. براي نمونه معرفي كردن تعداد زيادي ميهمان با ذكر خاطرات و محاسن هر كدام، فضاي كنسرت را بيشتر شبيه به دورهمي كرده بود.
نكته ديگر اينكه خواننده دچار ضعف بود. بيشترين جايي كه اين ضعف خودنمايي مي‌كرد در شروع‌ها بود كه گاهي به موقع و سر ضرب نبود و همچنين گاهي با نُتي اشتباهي وارد موسيقي مي‌شد. اين شروع‌هاي فالش چنان عجيب بود كه گويي خواننده آموزش كاملي را طي نكرده است. در قسمت‌هاي ديگري كه بايد بالا مي‌خواند هم از موسيقي جدا مي‌شد و ديگر دلنشيني سابق را نداشت. البته كه دور و نزديك شدنش به ميكروفن هم دليل ديگري براي بدتر شدن اوضاع بود.
صدابرداري هميشه در ايران معضل بوده وهست. اين‌بار هم كلون از صدابرداري خير نديد. صداي سازها به قدري تفكيك شده بود كه حس شنيدن يك موسيقي واحد را كم مي‌كرد. براي نمونه بيس و درامز با هم شنيده مي‌شد، گيتار جدا، پيانو و وكال هم مجزا بودند. اين‌بار برعكس هميشه كه ميزان صداي سازها كم و زياد است صداي سازها در هم‌تنيدگي نداشت. مثل اينكه صداي سازها روي نوارهاي متفاوت ضبط شود بدون اينكه ميكس شود هم‌زمان با هم و حتي در بلندگوهاي متفاوت پخش شوند. اين مشكل هم به وضوح حس و حال اجرا را كاهش مي‌داد.
بيشتر قطعات‌شان شبيه به تركيبي از تصنيف و موسيقي پراگرسيو بود؛ تركيبي كه نقطه مشتركش احساس است. تصنيف بيشتر از هر چيز، فرمي است كه باعث ارتباط احساسي بين مخاطب با اثر مي‌شود و براي همين هم عامه‌پسند است. از طرفي موسيقي پراگرسيو هم با تغييرات زيادش با احساسات درگير مي‌شود. اما موسيقي مهندسي شده و دقيقِ پراگرسيو نياز به توانايي گروه‌نوازي و دقتي دارد كه در اين گروه يافت نمي‌شد. با توجه به اشعار و خوانش به نظر مي‌رسد كافي است بيشتر به سمت تصنيف و موسيقي به اصطلاح پاپ سنتي حركت كنند تا نتيجه مطلوبي بگيرند. اما جمع كردن چند چيز در يك پكيج نيازمند داشتن چند توانايي متفاوت است. كلون از آن‌گروه‌هايي است كه مي‌تواند آلبوم استوديويي با كيفيت و دلنشيني منتشر كند چرا كه تقريبا بيشتر مشكلاتش مربوط به اجراي زنده است. البته اگر ريسك‌پذيري داشته باشند و در همين ابتداي كار خواننده جديدي براي خود پيدا كنند شايد افق جديدي پيش روي‌شان باشد. بايد منتظر ماند و ديد، آلبوم‌شان چه طور صدا مي‌دهد. همچنين با توجه به سن و سال نه چندان كمي كه دارند شايد زمان برخي آزمون و خطاها تمام شده و بايد زودتر به ثبات برسند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون