«الچِ» اسطورهاي كه بعد از مرگش متولد شد
گروه جهان
پنجاه سال پيش شايد حاكم بوليوي فكرش را هم نميكرد كه قرار است به دليل اقدامات او ياد و خاطره دشمنش براي هميشه جاودان بشود. محمد نزال در روزنامه الاخبار نوشته آن عكس و تصويري كه بعد از مرگ چه گوارا منتشر شد او را به مسيح در قتلگاه شبيه كرده است، در 9 اكتبر 1967 بود كه ارنستو چه گوارا اعدام شد و تصوير او بعد از مرگ دنيا را اشغال كرد؛ اسطورهاي كه بعد از مرگش متولد شد. چه كسي از او معروفتر است؟ رييسجمهور وقت امريكا چه كسي بود؟ حاكم بوليوي كه بود؟ آيا كسي او را به ياد ميآورد؟ در مقابل، اما چه كسي امروز و قرنها بعد اسم چه گوارا را فراموش خواهد كرد؟ ديروز كوبا ياد و خاطره ارنستو چه گوارا را 50 سال بعد از مرگش با حضور رائول كاسترو «رفيق» راهش در سانتا كلارا گرامي داشت؛ همان جايي كه همهچيز از ابتدا شروع شد. او و مورالس، رييسجمهور بوليوي هم برنامه ويژهاي براي سالروز مرگ چه گوارا با حضور فرزندان او تدارك ديده بود، او چند روز پيش هم گفته بود كه سازمان جاسوسي امريكا عامل اصلي شكنجه و اعدام «الچِ» بود.
درباره انقلابيگري چه گوارا در طول چند دهه گذشته زياد گفته شده است؛ وسام متي در روزنامه الاخبار نوشته: معمولا فاصله زماني ميان تاريخ حاضر و گذشته را با سال اندازه ميگيرند اما اندازهگيري فاصله زماني دوره ما و عصر چه گوارا را بايد با سال نوري اندازهگيري كرد. در پنجاهمين سالگرد اعدام چهگوارا به دست مزدوران سرويس جاسوسي امريكا بايد يادآوري كرد كه ماجرا فقط يك عمليات ترور كثيف و وحشتناك عليه «الچِ» يا كشته شدن الگوي جنبش آزاديخواهي ميهني نبوده است. متي معتقد است چه گوارا و آرمان او يكبار به وسيله دشمنانش و يك بار هم به وسيله رفقايش اعدام شده است. اين تحليلگر لبناني مينويسد: جنبش آزاديخواهي تحولات زيادي داشته، كار به جايي رسيد كه جنايت دوباره رخ داد؛ يك بار به وسيله مزدوران امريكايي و بار دوم هم به وسيله خود انقلابيها، رفقاي چه گوارا. اين نويسنده و تحليلگر لبناني معتقد است جنايت دوم خطرناكتر است زيرا جسم چه گوارا را هدف قرار نداده بلكه آرمان و راه او را نشانه رفته است. جنايت اول او را به نمادي بينالمللي و جهاني تبديل كرد كه هرگز ياد او را از خاطرهها پاك نخواهد كرد و باعث شد هزاران انقلابي، دههها بعد از او همچنان در راه «الچِ» قدم بگذارند اما جنايت دوم باعث شد تا سمبل انقلابيگري ترور شود؛ حالا از تصوير او براي تبليغات تجاري خود استفاده ميكنند، عكس نماد ضديت با امپرياليسم حالا به وسيلهاي براي تبليغ نوشيدنيهاي الكلي و سيگار تبديل شده است.
متي معتقد است كه اقدام به ترور مجدد چه گوارا در نتيجه مسيري است كه بعضي از رفقاي او رفتهاند زيرا نميتوان اين وضعيت را به همه كساني كه بعد از او باقي ماندند، نسبت داد. جنبش انقلابيگري رفقاي «الچِ» به جاي ادامه راه او به بيراه رفت. دشمنان و دوستانش براي از بين بردن نماد او در همه زمينهها باهم رقابت كردند. با اين حال ستاره «الچِ» نه تنها خاموش نميشود بلكه روز به روز هم پر نورتر ميشود. او در طول سالها به نماد ميليونها جوان در امريكاي جنوبي تبديل شد كه در مسير خود به سوي آزادي و تغيير، به او اتكا كردند. به اين ترتيب چهگوارا نمونه نمادي است كه با وجود تغيير زمان و دگرگوني جهان، اما نماد و آرمانش در ذهن پيروانش تغيير نكرده است.
پنجاه سال بعد از مرگش هنوز هم ميليونها نفر در سراسر جهان از او الهام ميگيرند اما از آن زمان تاكنون شمار زيادي از همراهان او تغيير كرده، لباس انقلابي خود را در آوردند و چهره خود را تغيير دادند. اما «الچِ» جاودانه شده است. به گزارش فرارو، «ماريو تران» وارد كلاس مدرسهاي شد كه از آن به عنوان سلول زنداني اصلي استفاده ميشد. اسير، كثيف بود و موهايش ژوليده، با لباسهايي پاره و مندرس. به جاي چكمه، تكههاي چرم را به پايش گره زده بود. او روي زمين خاكي دراز كشيده بود و از زخم گلولهاي كه به پايش خورده بود، خون ميچكيد. او مثل يك حيوان زخم خورده بود. تران، تفنگ نيمه اتوماتيكش را روي او نشانه گرفت. در افسانهها آمده كه زنداني گفته بود: ميدانم كه آمدهاي من را بكشي! شليك كن بزدل، فقط قرار است يك مرد را بكشي! تران شليك كرد. بنا بود كه جلوه داده شود كه اين شبهنظامي در جريان درگيري كشته شده است و به همين خاطر تران اول به دستها و پاهاي او شليك كرد. در حالي كه مرد از درد روي زمين به خود ميپيچيد، تران دوباره شليك كرد و اينبار گلوله را به سينه او زد و او را كشت. اسمِ زنداني، «چهگوارا» بود، ترسناكترين انقلابي ماركسيست جهان، مرده بود.