• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3926 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۱۹ مهر

نگاهي به حضور گروه‌هاي تئاتر دانشجويي در سالن مستقل

عصر تجربه و خطر غروب آن

حسام نامي

 

رابرت بروستاين، كارگردان هنري شركت «تئاتر امريكن ريپورتوري» در آخرين روزهاي قرن بيستم، مقاله‌اي با عنوان «دموكراسي و فرهنگ» نوشت. بروستاين در مقاله خود با اشاره به سازوكاري به نام «بنياد ملي ياري هنرها» به اين موضوع مي‌پردازد كه در امريكاي ميانه قرن بيستم، با اوج‌گيري جنبش‌هاي هنري مستقل، دوگانه هنر توده‌اي و هنر نخبه‌گرا حمايت دولت از هنر موضوعيت پيدا مي‌كند. آقاي بروستاين اين دوگانه را با يك تقسيم‌بندي فرهنگي، يعني فرهنگ توده‌اي و فرهنگ متوسط همراه مي‌كند و سپس به نقد عبارت نخبه‌گرا مي‌پردازد كه نشان از تسليم و عقب‌نشيني دارد. بروستاين اما اين عقب‌نشيني را در مقاله خود مي‌گشايد كه طبق آن چگونه نهاد حمايتي مبدل به جايي براي ترويج هنر توده‌اي مي‌شود. از ديد بروستاين هاليوود نمونه خوبي از يك هنر توده‌اي است، هنر تكثيرپذير كه به قول والتر بنيامين آن هاله قدسي خود را از دست داده است. بحراني كه بروستاين از آن سخن مي‌گويد، بحراني است كه اين روزها در ايران با آن دست و‌پنجه نرم مي‌كنيم. پس از هفده سال عبور از قرن بيستم، هنوز اين مساله وجود دارد كه متولي حمايتي از هنري مستقل از سليقه توده يا به عبارتي عوام، كيست؟ پيش از انقلاب حكومت به واسطه تلاش‌هايش مبني بر پررنگ كردن هنر غربي - به عنوان مثال موزه هنرهاي معاصر يا تئاتر شهر - فاز حمايتي خود را بسط مي‌دهد كه اين مساله به واسطه سرمايه نفتي آن دوران قابل توجيه نيز بود. گرايش جامعه به سوي بورژوازي شدن چتر حمايتي از هنر را وسيع‌تر و وسيع‌تر مي‌كرد. با پيروزي انقلاب نيز اين رويه چندان تغيير نكرد. برخلاف آنچه انقلاب را نقطه بازگشت به هنر سنتي مي‌دانند، انقلاب ادامه‌دهنده مسير هنر مدرن بوده است و در اين مسير همواره حمايت‌هاي دولتي از اين جريان وجود داشته است. نمونه بسيار خوبش در تئاتر، آنكه تئاتر ديني به عنوان يك گرايش مدرن همواره مورد حمايت دولت بوده؛ اما تعزيه به عنوان شكل سنتي آن حتي در خطر بوده و كماكان حامي مالي آن مردم‌اند. در حال حاضر در سينما اين چتر حمايتي بر سر بخش «هنر و تجربه» است. حالا بماند زماني كه از تجربه سخن به ميان مي‌آيد به نظر سهم تئاتر يا هنرهاي تجسمي به مراتب بيشتر از سينماست. همان‌طور كه در اروپا اين هنرها بيش از سينما مورد حمايت دولت قرار مي‌گيرند؛ چرا كه توان بازگشت مالي سينما را ندارند و عموما به جريان‌هاي هنري درون جامعه تبديل مي‌شوند. همانند تئاترهاي آلترناتيو كه در خيابان يا فضاهاي عمومي اجرا مي‌شوند و مخاطب مي‌تواند رايگان به تماشاي آن بنشيند. در چنين وضعيتي كه دولت همانند وضعيت مقاله «فرهنگ و دموكراسي» بروستاين از هنر پيشرو حمايت نمي‌كند، به نظر بايد به مقاله مذكور بازگرديم و ببينيم براي تئاتر امريكا چه رخ داده است. بروستاين يك مرثيه بر آن مي‌نويسد. اما در ايران وضعيت كمي جذاب‌تر است. بخش خصوصي برخلاف امريكا به سراغ تئاتر پيشرو رفته و آنچه قرار بود در جايي چون تئاتر دانشگاهي مولوي برپا شود، در تئاتر مستقل تهران با عنوان «عصر تجربه» برگزار مي‌شود. گروه‌هاي جوان، بدون حمايت دولتي كه به واسطه اهداف مشترك گرد هم آمده‌اند اين فرصت را يافته‌اند در فضايي حرفه‌اي، بدون دغدغه هزينه‌هاي هنگفت سالن، انديشه‌هاي پيشرو خود - كه عموما محصول آزمايش و تجربه است - را با مخاطب به اشتراك بگذارند. حال اين پرسش مطرح مي‌شود كه اين جريان تا چه اندازه مي‌تواند سرپا بماند؟ آيا تئاتر خصوصي مي‌تواند در يك بازه زماني طولاني حامي چنين حركتي باشد؟ اين را به خاطر داشته باشيم كه بخش دولتي پيش‌تر در «پروژه قشقايي» از اين برنامه عقب‌نشيني كرد. همانطور كه سينماي خصوصي دولت را تحت فشار قرار داده است تا «هنر و تجربه» نيز كركره‌اش را پايين بكشد. در يك كلام بخش خصوصي نيز مورد هجمه تئاتر توده‌ است و خطر كوتاه بودن عمر «عصر تجربه» حس مي‌شود تا ما نيز به وضعيت مشابه امريكا دچار شويم.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون