ازحماسهها تا معركهگيريماجراجويان!
محمد كاظمي
تلفات ناشي از زلزله غرب كشور به غايت غمانگيز و ناگوار است و انسان را بيقرار و غرق در اندوه ميكند. اين روزها ايرانيان سوگوار از دست دادن عزيزاني هستند كه به ناگاه نقاب خاك بر چهره گرفتند و با رفتنشان بغض و اشك را ميهمان خانههايمان كردند. در برابر مشيت الهي و قضاي روزگار جز تسليم و تضرع چه ميتوانيم بكنيم و جز اميد به رحمت حضرت حق و تشريك مساعي چه راهي پيش پايمان هست؟ به خانواده و بازماندگان صميمانه تسليت عرض ميكنيم و سرسلامتي ميدهيم و متواضعانه غبار غم از چهرشان پاك ميكنيم.
پيرامون زلزله كه همه جا در كمين ما نشسته است و تاكنون سيليهاي سخت به صورتمان نواخته است سخن بسيار است. در اينكه ما در برابرش بيدفاع هستيم و متاسفانه چاره كار نميكنيم و بياغراق دست روي دست گذاشتهايم تا چه پيش آيد هم انكاري نيست. در اين زمينه نكات جدي و مهم و بزرگي وجود دارد كه پس از ايجاد ثبات در مناطق زلزله زده و فروكش كردن دامنه بحران اگر عمري باقي بود بيان خواهد شد. هرچند در كشور ما همه مسائل از ريز تا درشت موجوار عمل ميكنند و به سرعت از يادها ميروند ولي همانگونه كه ديديم و جراحت تيغ زلزله را بر جان خود لمس كرديم حوادث طبيعي هرگز با ما شوخي ندارند و درست در زماني كه انتظارش را نداريم همه را غافلگير ميكنند و ناگهان انبوه خسارات مادي و معنوي بر سرمان آور ميشوند.
اما در اين ميان و پس از زلزله سرپل ذهاب پديدهاي رخ داد كه ضرورت دارد اندكي به آن بپردازيم و در اطرافش سخن بگوييم. با اينكه مدتهاست علاوه بر كارشناسان و جامعهشناسان مشاهدات ميداني هم از كمرنگ شدن اخلاق جوانمردي و گذشت و نوعدوستي در جامعه ما حكايت دارد ولي موج عظيم همدلي و همدردي و مسابقه پرشور و شعور كمك به هموطنان زلزله زده چنان ارتفاع گرفت كه ناظران را متعجب ساخت. مردم از فقير تا غني از كارگر گرفته تا دكتر و مهندس و ورزشكار و هنرمند و دانشجو و پير و جوان و زن و مرد و كودك و بزرگ صحنههاي زيبايي از مهرباني و ياريگري و ايثار آفريدند كه جز تحسين و خضوع در مقابل آنان و اظهار عجز از تشكر بايسته و شايسته كاري از دستمان بر نميآيد. از سوي ديگر مراكز دولتي و حكومتي هم فراهم آمدند و چه بسيار كه بالاتر از مسووليتشان به وظيفهشان رنگ اخلاق و جوانمردي و انسانيت زدند. هلال احمر خوش درخشيد، ارتش ملت را غرق در ستايش كرد و سپاه سنگتمام گذاشت.
تلاش مجدانه انبوه وزارتخانهها و سازمانها و شركتهاي دولتي آنقدر بزرگ و زياد بود كه آوردن نام همه آنها در اين مختصر امكانپذير نيست. گرچه هنگام بحران نقصها و عيبها و اشكالها و ناهماهنگيها خودنمايي ميكنند و بعضا گريزي از آنها نيست ولي بايد انصاف به خرج داد و بر ظرفيتهاي عظيم اجتماعي خود افتخار كنيم. اتفاقا سخن اصلي اين است كه ما براي داشتن جامعهاي زنده و بالنده و اخلاقي چيزي كم نداريم. اگر قدر اين حماسههاي انساني شناخته شود و مورد محافظت جدي قرار گيرد قطعا به درجههاي بالاي ثبات و تعادل و آسايش و آرامش خواهيم رسيد. ثابت شد كه مردم ما به خودي خود خوب و بزرگ و مهربان و نوعدوستند، شايد ما مسوولان نتوانستهايم با نظم و انضباط و موقعشناسي و عمل به وظايف قانوني خود صفات خوب اجتماعي مردم را شكوفا كنيم؛ شايد با خودخواهيها و خودمحوريها و منفعتپرستي و قدرتطلبي، برخي مسوولان ز باغ رعيت درخت سيب كندهاند و غلامان ديگر رحم را جايز ندانسته كل باغ را به يغما بردهاند؟ وقتي در اوج بحران زلزله و غليان اندوه مردم يك مقام سابق بياعتنا به غم مردم ميرود و بر سينه خود ميزند و براي دوست خود
عزا ميگيرد، از رهگذران كوچه و بازار چه انتظاري داريم كه زمان را زمانه خودخواهي قلمداد نكنند؟ متاسفانه همين نوع نگاه مخرب بود كه هشت سال به هدم پايههاي اخلاق جامعه پرداخت و هنوز هم حتي در بدترين شرايط از ماجراجويي و مسالهآفريني دستبردار نيست. به هر حال در آزمونهاي مختلف عيار و اخلاق و فهم و شعور همه به نوعي آشكار ميشود؛ جا دارد از آن درسگيريم و همواره خوبان جامعه محور باشند و مستمرا بر سطح ارزشهاي انساني جامعه افزوده شود.
*نماينده مجلس