ابزارهاي ايران
در معادلههاي جديد منطقهاي
محمد عربشاهي
بعد از مصوبات اجلاس سران اتحاديه عرب در عمان در مارس گذشته و اجراي يك نمايش منطقهاي جذاب در رياض با حضور مقاماتي از كشورهاي عربي و اسلامي با حضور ترامپ در ماه مه، عربستان سعودي بار ديگر كشورهاي عربي را به دور خود جمع كرد تا فضاي «ايرانهراسي» را همچنان زنده نگه دارد. مشي «ائتلافسازي» سعوديها به خوبي بيانگر آن است كه آنها روشهاي كنوني «مشروعيت بخشي» به سياستها در روابط بينالملل را ميدانند و از فرصت وجود نهادهايي همچون «شوراي همكاري» در خليج فارس و «اتحاديه عرب» براي پيشبرد سياستهاي خود استفاده ميكنند.
از پانزده بند موجود در مصوبه اخير اجلاس فوقالعاده وزراي خارجه اتحاديه عرب در قاهره، دوازده بند نام ايران را در خود جاي داده و با توجه به عنوان اجلاس (مداخلات ايران در امور داخلي كشورهاي عربي)، سهبند ديگر دربردارنده محتوايي مرتبط با اتهاماتي است كه در خصوص حمايت از تروريسم و مداخلات بيثباتساز در كشورهاي عربي به ايران زده شده است. فارغ از آنكه محتواي اين مصوبه پانزدهگانه از جانب ايران خالي از واقعيت عيني است اما تاثير رواني آن در وراي مرزهاي ايران به ويژه در جهان عرب قابل توجه است. مشكل اساسي ايران با عربستان بر سر تعريف مفهوم «تروريسم» و مصاديق عيني آن در سوريه، يمن، عراق و بحرين هنوز پابرجاست و اين در حالي است كه اتحاديه عرب اعلام ميكند نمايندگان بيست و يك كشور حاضر در اجلاس قاهره ـ با صرفنظر از ملاحظات لبنان در سهبند و ملاحظات جمهوري عراق در دو بند ـ اين مصوبه را تاييد كرده و ايران را حامي تروريسم ميدانند.
شايد بتوان پذيرفت كه مصوبات اين اجلاس مانند ديگر مصوبات و بيانيههاي اجلاسهاي پيشين هيچگاه در صحنه عمل تاثيري نداشته و جنبه اجرايي پيدا نميكند و فراتر از توصيفها و محكوميتها نميرود اما چند نكته را نبايد خالي از اهميت دانست و از نظر دور داشت:
نخست آنكه اين نوع مصوبات در بين كشورهاي عربي، شكلي از رويه پيدا كرده و به طور مشخص در بند چهاردهم اين مصوبه هم بر استمرار بندهاي مربوط به «مداخلات ايران در امور داخلي كشورهاي عربي» در دستور كار نشستهاي همكاري كشورهاي عربي با ديگر كشورها تاكيد شده است. دوم، مد نظر داشتن روش سعوديها در كسب حمايت جمعي از طريق چندجانبهگرايي و نهايتا مشروعيت بخشي به سياستهايشان است كه در نهايت ميتواند به اجراي برخي تصميمات منجر شود. سوم جنبه رواني برگزاري اين اجلاسها و انتشار وسيع آن در رسانهها است كه نه تنها بر جوامع كشورهاي عربي بلكه بر ديگر كشورها نيز تاثيرگذار است و چهارم فعالسازي هياتهاي عربي مستقر در سازمان ملل و ديگر سازمانهاي بينالمللي جهت تحرك بيشتر و ارايه گزارشهاي مستمر از اين قبيل اجلاسها به نهادهاي بينالمللي است كه عملا ميتواند نتايج غيرخوشايندي براي ايران در تعامل با ديگر كشورها به بار آورد.
روند يا تلاش سعوديها براي «اجماعسازي» عليه ايران ادامهدار است و عربستان در پي بالاتر بردن سطح اين اجماع به خارج از مجموعه كشورهاي عربي است. هدف از آن نيز ناكامسازي دستاوردهاي سياست خارجي ايران طي سالهاي گذشته و تضعيف موقعيت منطقهاي و قدرت ايران در طولاني مدت است. همراهسازي ايالات متحده و نزديكي به رژيم اسراييل دو مولفه اصلي براي سياست خارجي كنوني عربستان محسوب ميشود. در استمرار اين روند، منطقه شتابان از فضاي پس از برجام و اميد شكلدهي به يك نظام جمعي براي فائق آمدن بر مشكلات فاصله گرفته و با دورنماي نامأنوس و ناآشنايي در افق منطقهاي روبه رو ميشود. حفظ قطببندي كنوني براي فائق آمدن نهايي بر بحران سوريه، تقويت همكاريها با اتحاديه اروپايي و حفظ و افزايش تعاملات و همكاريها با كشورهاي معتدل عربي، ابزارهايي است كه ايران در معادلات آتي منطقه به آن نيازمند است.
كارشناس مسائل خاورميانه