همين مردمي كه عليه من شعار دادند، بعد از گل شجاعي مرا به اوج برده بودند.
(دركنفرانس مطبوعاتي معروف بعد از بازي ايران – عربستان كه منجر به اخراج او شد... دايي با تاكيد برحمايت مسوولان ميخواست به خبرنگاران اثبات كند كه چندان نگران قضاوت روي سكوها نيست، اما او بلافاصله و به فرموده اخراج شد.)
آقاي تاج شما بفرماييد بيرون.
(در بازي ايران مقابل كويت در كويت در مرحله اول مقدماتي جام جهاني... اين نخستين تجربه رسمي دايي در تيم ملي بود. او در رختكن به حضور نايبرييس فدراسيون در رختكن واكنش نشان داد و گربه را دم حجله كشت!)
آخه به تو چه كه من كراوات ميزنم؟
(دايي بعد از واكنش بعضي از رسانههاي ايراني كه از كراوات زدن او در مراسم قرعهكشي جام جهاني ايراد گرفته بودند، در خلال مصاحبهاي با همشهري جوان اين جمله را ادا كرد.)
من نه قهرمانم، نه نخبه؛ من خاك پاي همه مردم هستم اما متاسفانه ما به نخبهكشي عادت كردهايم.
(در برنامه شب شيشهاي.)
مگر اين همه سال كه برايشان گل زدم برايم چه كار كردند كه حالا كه بد بازي كردم انتظار خوبي از آنها داشته باشم.
(بعد از بازي ايران مقابل مكزيك كه انتقادات از علي دايي به نهايت رسيده بود. بغض دايي در مصاحبهاي با عادل فردوسيپور شكست. اين مصاحبه هرگز پخش نشد.)
تعجب داره؟
(واكنش خشمناك به مطلب طنزآميز يك روزنامهنگار. در يكي از روزنامههاي ورزشي كه پاي كلمه كاپيتاني علي دايي در تيم منتخب ايران كه به نفع زلزلهزدهها به ميدان رفته بود، علامت تعجب گذاشته بود.)
علي كريمي بايد كفشهاي من را جفت كند.
(بعد از آنكه علي كريمي در مصاحبه با هفتهنامه تماشاگران، حرفهاي تندي عليه دايي بر زبان آورد، اين بازيكن در مصاحبه با روزنامه ورزش و انديشه، پاسخ كريمي را داد) .
براي آقاي مهدويكيا مينويسند او در سالهاي حضور در هامبورگ كمترين خلاف رانندگي را داشته و از او تقدير ميكنند، اما منتظرند ما يك قدم كجبرداريم تا همه عليه ما موضع بگيرند.
(در خلال گفتوگويي خصوصي در ماهنامه نسيم.)
در جام جهاني 2006 بازيكناني بودند كه به چشم من نگاه ميكردند اما به عمد به من پاس نميدادند.
(در گفتوگو با روزنامه اعتماد ملي.)
حالا من مجبورم قطع كنم چون تو از اين جملههاي من كه مصاحبه نميكنم يك مصاحبه درمياري!
(حدس دايي درست بود. اين نظري ندارمها، تبديل به تنها مصاحبه او در دوران سكوت 10 ماههاش شد. البته شكر خدا دوباره دايي را با مصاحبههايش به دست آورديم!)