• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3961 -
  • ۱۳۹۶ شنبه ۴ آذر

نوشريعتي و بازگشت به آينده

احسان شريعتي استاد فلسفه

ما بايد دركي از تفكر، آينده و نوشريعتي داشته باشيم. در مورد اينكه ذات تفكر چيست، فلاسفه زيادي به بحث پرداختند؛ منجمله هايدگر. تفكر براي هايدگر يك نوع تذكر است. اين يك تعريف از تفكر است. اما همان طور كه هايدگر خود تصريح كرده متفكر كسي است كه مقابل متفكر بزرگ مي‌ايستد و مي‌انديشد و ما بايد مقابل هايدگر بايستيم و بينديشيم. اين كاري است كه به عنوان مثال مرحوم فرديد انجام نداده است. همان طور كه مثلا طرفداران پوپر در ايران داشتيم، يك نحله‌اي در ايران پديد آمد به نام طرفداران هايدگر كه اين نقض غرض بود چون هنوز هايدگر حتي درست ترجمه نشده است.
تفكر آينده به معناي نزديك آن، متفاوت با تصور مرحوم فرديد است كه پريروزي يا پس‌فردايي را مدنظر قرار مي‌دهد و آينده را خيلي دور مي‌بيند، آنچه از درك شريعتي‌وار از زمان يا در تفكر ديني به قول هايدگر مي‌آمد، انتظار ظهور قريب‌الوقوع است. يعني بحث از امكان ظهور و آينده در راه و خطري كه عنقريب فرامي‌رسد، است. شريعتي مي‌گويد همان طور كه ما فكر مي‌كنيم بايد تاريخ گذشته را بنويسيم، بايد تاريخ فردا را بنويسيم كه اين يك نوع تناقض به نظر مي‌رسد. وقتي شريعتي مي‌گويد تاريخ آينده را بنويسيم، يعني ناممكن را ممكن كنيم و آينده را بسازيم. اين تفاوت نگاه پيشروي است كه روشنفكري شريعتي با بنيادگراياني دارد كه زندگي امروز را در خدمت ديروز مي‌خواهند و تاريخ‌زده هستند. منظور از بازگشت شريعتي، بازگشت به سرچشمه‌ها براي آغازي ديگر بود. از اين روست كه تفكر شريعتي كه با اقتضاي زمان معاصر كه ازسرگيري و نوبازسازي باشد، يك نسبتي خواهد داشت. اين تا جايي است كه ما به ميراث شريعتي وفادار باشيم. براي من ميراث شريعتي در يك جمله خلاصه مي‌شود كه زندگي مبارزه با زر و زور و تزوير و به ويژه اين آخري است كه شريعتي آن را به استحمار ترجمان كرده بود و يك مفهوم‌سازي بديع ملي- مذهبي از شريعتي بود.
مساله بعدي مفهوم نوشريعتي است. سمپوزيوم به معناي با هم بودن است. ما گفتيم يك بحث درون پارادايمي انجام دهيم. نه به اين معنا كه با منتقدان گفت‌وگو نكنيم كه در جاي خود انجام خواهد شد. بلكه منظور اين است كه در بين طيف كساني كه هم‌افق با شريعتي مي‌انديشند بحث و جدل كنيم و با وجود همه اختلاف‌برداشت‌ها يك ميانگيني به جامعه بدهيم كه سر چه چيز بحث مي‌كنيم. موضوع سمپوزيوم ميراث شريعتي به عنوان نقطه عزيمت براي آينده است؛ از سوي ما به عنوان نوشريعتي‌ها. شريعتي باور داشت چيزي به نام ايسم صحيح نيست و به همين دليل شريعتيسم از نظر او بي‌معناست. خود او هم شريعتيست نبود و نمي‌خواهد از ما كه چنين باشيم. وقتي مي‌گوييم نوشريعتي، مي‌خواهيم ببينيم ميراث شريعتي كه چكيده آن زر و زور و تزوير است و بديل آن- عرفان برابري آزادي- چه معنايي دارد. اين نوشريعتي به معناي تكرار شريعتي در اكنون نيست. همچنان كه نمي‌خواهيم از شريعتي عبور كنيم (نوشريعتي معادل «نه شريعتي» نيست.) نوشريعتي به معناي نئوشريعتي مشابه نئوماركسيستي نيز نيست، زيرا در مورد شريعتي هيچگاه ارتدوكسي حاصل نشد كه بشود در آن تجديدنظر كرد. منظور اين است كه اكنون و اينجا در مواجهه با شريعتي و ميراث فكري او، خود باشيم و خود بينديشيم و بنا به اين تفكر پرسشگري و اعتراض كنيم و پاسخگوي انديشه و كار خودمان باشيم. بنابراين از اينجا شريعتي مي‌شود نوشريعتي و now-shariati كه ما باشيم و حرف مي‌زنيم!

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون