حضورانحصاري يك جريان
فاضل ميبدي
فلسفه نماز جمعه در اسلام اين است كه مردم به اخلاق و تقوا دعوت شوند و با مسائلي كه مربوط به دنياي اسلام است آشنا شده ودر جريان مسائل روز قرار گيرند. اين مهم بر عهده خطيب نمازجمعه است. در نماز جمعه ممكن است خطيب محترم مردم را به اخلاق و تقوا دعوت كند و حتي مردم را در جريان مسائل روز نيز قرار دهد؛ اما اگر احساس شود موضوعات و خبر‌هايي كه از اين تريبون مطرح مي‌شود، بر خلاف گروهي از مردم است اين مهم بر خلاف تقوا است. تقوا ايجاب مي‌كند در نماز جمعه جانبداري صورت نگيرد و انسان‌ها به يك چشم نگاه شوند. خطيب نماز جمعه مانند قاضي است؛ قاضي بايد عادلانه عمل كند اما ما شاهديم چه در سخنراني‌هاي خطبه، چه پيش از خطبه يك جريان سياسي صاحب اين تريبون است و جريان ديگر محروم شده است. بر اين اساس در شهرستان‌ها كساني كه در نمازجمعه شركت مي‌كنند يك عده معدود و كم‌شماري هستند. نگاهي به صف‌هاي نمازجمعه نشان مي‌دهد كه صف‌ها خلوت شده و جوانان نيز به اين امر مقدس اهميت لازم را نمي‌دهند؛ شايد يكي از علت‌ها همين باشد كه در نماز جمعه حقايقي كه بايد، گفته نشده و مسائل يك‌جانبه مطرح مي‌شود.
براي ارايه راهكار نخست بايد بررسي كرد آيا اراده‌اي براي حل اين مشكل وجود دارد يا خير كه متاسفانه ما شاهد اراده‌اي براي حل اين مشكل نيستيم. ستاد نماز جمعه مي‌داند صف‌هاي نماز خلوت شده است. مثلا در تهران نزديك به 10 ميليون جمعيت چه كساني شركت مي‌كنند؟ آيا دانشجويان و نخبگان شركت مي‌كنند؟ خيلي از مسوولان نيز ديگر علاقه‌اي به شركت ندارند. چرا رييس‌جمهور كه نفر دوم اجرايي كشور است، حتي يك بار هم در نماز جمعه حاضر نشود و صحبت نكند؟ حتي اين تريبون به معاون اول ايشان هم نمي‌رسد. بنابر‌اين بايد اراده‌اي در كار باشد تا بتوان اين موضوع را برطرف كرد كه همچين اراده‌اي در كار نيست.