وسط اقيانوس آرام
مهرداد احمدي شيخاني
در اقيانوس آرام جزيرهاي به نام «ايستر» وجود دارد كه از جزاير سرزميني كشور شيلي است. اين جزيره يكي از آن جاهايي است كه آرزوي ديدنش را دارم هرچند ميدانم كه اين فقط يك رويا است. آنقدر دلبسته اين جزيرهام كه وقتي كتاب «گزيده تاريخ هنر ايران و جهان» را مينوشتم، به مجسمههاي عظيم و شگفتانگيز آن اشاره كردم. داستان اين مجسمهها و سازندگان آن، در پردهاي از راز و رمز مانده است و تا امروز هيچ راهي به شناخت سازندگان و دلايل اين كار گشوده نشده است. مردماني كه يك زماني اين مجسمهها را ميساختند و ناگهان همهچيز را رها كردند و تعداد زيادي مجسمه نيمهكاره به جاي گذاشتند و در تاريخ گم شدند. جدا ماندگي از باقي جهان دليل اين بيخبري از سرنوشت ساكنان آن است. مردماني كه معلوم نيست از كجا آمدند به كجا رفتند.
گاهي نظرات برخي از آنهايي كه ميگويند «آنچه در كشورهاي اطراف ما ميگذرد، به ما چه مربوط است و چه لزومي به دخالت ما در آنجا است؟»، مرا به اين تصور مياندازد كه در ديدگاه اينان، ايران جزيرهاي است تنها در ميان اقيانوس، كه آنچه در اطرافش ميگذرد قرنها و كيلومترها از آن دور است و آن همه جنگ و كشتار كه در افغانستان و عراق و پاكستان و اين همه سلاح و سخن و تهديد و تحديد هم، هيچ دخلي به اين جزيره جدا افتاده از باقي جهان ندارد و انگار كه اگر تصور كنيم كه ايران همان جزيره جدا مانده از باقي جهان باشد و مفهومي بهعنوان «عمق استراتژيك» در كشورهاي اطراف شامل حالش نشود، براي ديگران همچنين خواهد بود و براي آنها، ايران عمق استراتژيك نخواهد بود. اما چه سود كه حتي اگر ما تصور كنيم جداي از كشورهاي اطرافيم، كشورهاي اطراف از ما جدا نيستند.