ببخشيد با مدّ و تشديد
سيدعلي ميرفتاح
ديروز در صفحه 3 «اعتماد» اتفاقي افتاد كه بابتش عذرخواهي ميكنم. همين كه متوجه اشتباه تايپي شدم، ياد اين بيت ايرج افتادم كه نوش بينيش ميسر نشود/ نيست صافي كه مكدر نشود/ ندهد شربت شيرين به كسي...، فلك را ميگويد. فلك، تقدير، روزگار، نيروي قهار طبيعت، هر چه اسمش را بگذاريد، ميگويد ندهد شربت شيرين به كسي/ كه در آن يافت نگردد مگسي. گاهي آنقدر سرگرم محتوا ميشويم كه از اشتباهات لپي، شما بخوانيد خطاي تايپي، غافل ميشويم. اغلاط مطبعي هر چقدر كه قبل از طبع خود را از چشمها ميدزدند و پنهان ميشوند، بعدش خودنمايي ميكنند و سروصدا راه مياندازند. ما معمولا دو سه جور حروف داريم. حروف ساده، حروف سياه و حروف ايتاليك. تقريبا همه فونتها را با فشار دكمهاي ميتوانيد از حالت ساده دربياوريد و ايتاليك يا سياهشان كنيد. براي اينكه خواندن مصاحبهها ساده شود، غالبا گرافيستها سوال و جواب را از هم متمايز ميكنند. سوال را «كنترل بي» ميگيرند و بُلد ميكنند و جواب را با حروف ساده ميچينند. باز هم براي اينكه خواننده راحتتر بين سوال و جواب فرق بگذارد عرض سوال را از عرض ستون كمتر ميكنند و از علامتهايي استفاده ميكنند. اگر ميبينيد دارم با ذكر جزييات روند كار را توضيح ميدهم دليلش اين است كه ميخواهم درِ هر نوع سوءتفاهمي را ببندم. اجتنبوا من مواضع التهم. ويراستاران روزنامه معمولا با نشانههايي به گرافيست ميفهمانند كه كدام سوال را ساده ببندد و كدام جواب را سياه. اما انصاف بايد داد كه گاهي حجم بالاي مطالب و خستگي چشم، باعث خطاي مفاهمه ميشود و صفحهآرا دچار سوءتفاهم ميشود. ويراستار كنار متني خط ميكشد و مينويسد «سياه»؛ منظورش همان «بُلد» است. اما صفحهبند به اشتباه لغت سياه را تايپ ميكند. بعد هم هر كس سرگرم كار خود ميشود و ملتفت حضور اين «خطا»ي فاحش نميشود. اشتباه در هر شكل و اندازهاش بد و باعث آبروريزي است. كار بد مصلحت آن است كه مطلق نكني اما اگر قدري با ساز و كار روزنامه آشنا باشيد ميدانيد كه بعضي اوقات از آن گريزي نيست و سردبير جز اينكه با مدّ و تشديد تكرار عذرخواهي كند كار ديگري از دستش برنميآيد. البته بايد به شيوههاي نويني رسيد و راه تكرار را حتيالمقدور بر خطاهايي اينچنين بست، اما عجالتا بزرگواري كنيد و از سر تقصيرات خرد و كلان من و رفقايم بگذريد.