نزاع بيپايان طب جديد و قديم
سيدعبدالجواد موسوي
اصلا نميدانم همين چند خطي كه ميخواهم بنويسم امكان انتشار پيدا ميكند يا نه. و همين نگراني و خودسانسوري گواهي است بر فضاي هولناكي كه بر پزشكي امروز ايران حاكم است. هرگونه انتقادي از بيمارستانها و پزشكان با واكنشي عجيب و غريب مواجه ميشود. اين همه سال دارم با صراحت تمام از صدر و ذيل عالم انتقاد ميكنم و خاطرات جالبي از عكسالعملهاي آدمهاي مختلف را به خاطر دارم اما شايد شگفتترين آنها مربوط به نامهاي است كه به وزير وقت وزارت بهداشت منتشر كردم و به بهانه درددلي با وزير گزارشي از نحوه برخورد پرسنل بيمارستانها با بيماران نوشتم. چند دقيقه از انتشار آن مطلب در يكي از خبرگزاريها نگذشته بود كه مديرمسوول خبرگزاري تماس گرفت و گفت: آقاي... تماس گرفت و خواهش كرد مطلب رابرداريد و بعد توضيحاتي داد كه بماند! از آن همه سرعت عمل حيرت كردم. اصلا كي فرصت كرده بودند آن مطلب را بخوانند. اينها را گفتم تا بگويم حملاتي كه اين روزها دارد به و طب سنتي ميشود كمي كه چه عرض كنم، خيلي مشكوك است. من نميگويم طب سنتي خوب است و طب جديد بد، اما اين همه هجمه بيرحمانه به طب سنتي را نميفهمم. اگر معيار آمار اشتباهات پزشكي و مرگ و مير بيماران است كه در طب جديد اين آمار بيداد ميكند. اگر معيار رضايت مردم است كه گمان نميكنم ميزان رضايت مردم از طب سنتي كمتر از رضايت آنها از طب جديد باشد. شنيدهايم تعداد كساني كه سال گذشته به بيمارستانها و درمانگاهها مراجعه كردهاند به ميزان قابل توجهي كاهش يافته. اين ادعا اگر درست باشد تا حدودي ميتوان به انگيزههاي مخالفان طب قديم و مدافعان طب جديد پي برد. من البته مدافع هيچ يك از انواع طب نيستم اما استدلال مخالفان طب سنتي را نميتوانم به اين راحتي قبول كنم. به نظرم تا مدافعان طب جديد دست از تعصب و دگمانديشي برندارند اين نزاع پايان نميپذيرد.