رژيم پهلوي و فرصت اصلاح
الهه كولايي
انقلاب سال 1357 ايران كه به نام انقلاب اسلامي در تاريخ انقلابهاي جهان ثبت شد، تجربهاي بينظير از تلاش مردمي بود كه خواستند آيينها و آداب ديني را بر زندگي سياسي خود حاكم كنند. در واقع اين انقلاب كه با ايدئولوژيسازي اسلام شكل گرفت، در شرايطي پا به عرصه سياست نهاد كه جهان نظام دوقطبي و رويارويي امريكا و اتحاد شوروي را تجربه ميكرد. فضاي بينالمللي و رويارويي دو ابرقدرت در پيروزي سريع اين انقلاب تاثيري بسزايي داشت.
بسياري از انقلابيون سال 1357، جمله معروف رهبري انقلاب اسلامي، امام خميني را در پي پيروزي انقلاب اسلامي به ياد دارند كه «22 بهمن بايد سرمشق ما در طول تاريخ باشد». اين جمله يادآور عبور نظام پادشاهي از مراحل اصلاح تدريجي و پاسخ دادن بهنگام به مطالبات مردم بود. انقلاب اسلامي در شرايطي شكل گرفت كه رژيم پهلوي فرصت اصلاح را از دست داده بود. مردم ايران در فرآيند گسترش امواج انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني ديدگاهها، خواستهها و مطالبات خود را مطرح ساخته بودند، ولي شاه تا فرداي جمعه خونين 17 شهريور 1357، اين صدا را نشنيد و به خواستهها و مطالبات مردم توجه نكرد. او زماني صداي مردم را شنيد كه ديگر دير شده بود. اين درست شبيه همان حادثهاي بود كه در سال 1370 در اتحاد شوروي رخ داد. رژيم كمونيستي هم ضرورت اصلاح را ناديده گرفته بود و تا آنجا واقعيتها را انكار كرد كه ديگر براي اصلاح دير شد و به ضرورت، حادثه فروپاشي اتحاد شوروي اتفاق افتاد. دكتر روحاني، رييسجمهوري روز گذشته در جريان سخنراني خود در مراسم تجديد ميثاق با آرمانهاي انقلاب اسلامي به نكات مهمي در اين زمينه اشاره كرد كه بيانگر توجه به اين تجربههاي عبرت آموز در انقلاب اسلامي و ديگر انقلابها است. تجربه انقلابهاي ديگر هم بهخوبي نشان داده اگر به خواستهها و مطالبات مردم پاسخ داده نشود، نظامهاي سياسي قادر به حفظ جايگاه و دوام خود نيستند. عوامل گوناگون داخلي و خارجي ميتواند ماندگاري آنها را تحت تاثير قرار دهد و به واژگون شدن آنها بينجامد. براي انقلاب اسلامي و رويارويي آن با نظم ناعادلانه حاكم بر جهان نيز، پشتوانه مردمي بسيار حياتي و تعيينكننده بوده است. در پي رخدادهاي اخير و طرح تقاضاهاي قانوني و برحق مردم براي به دست آوردن شرايط مناسب براي زندگي شرافتمندانه و محترمانه كه همه انسانها لياقت و شايستگي آن را دارند و اعتراض به فساد، رانت، تبعيض و بيعدالتي... بايد همه نهادهاي قدرت، برآورده كردن اين خواستهها را با همه امكانات موجود در كشور هدف قرار دهند. البته برآورده ساختن اين مطالبات در كشوري كه در حال توسعه است، به سرعت قابل دسترسي نيست. نكته مهم و اساسي كه بايد در اين شرايط مورد توجه قرار گيرد، حركت و مديريت امور در سمت و سويي است كه چشمانداز بهبود وضعيت را براي مردم به نمايش بگذارد. بنابراين ميتوان از تجربه انقلاب اسلامي مانند همه انقلابهاي ديگر، اين درس را يادآور شد كه برآوردن خواستهها و مطالبات مردم ضرورتي است انكارناپذير، كه پايداري و ماندگاري هر نظام سياسي را تضمين ميكند و به ارتقاي آن ياري ميرساند.