رسانهها و گفتوگو ي ملي
مجتبي حسيني
اسماعيل جبارزاده، معاون سياسي وزارت كشور از تدوين منشوري به دستور رييسجمهور خبر داده كه قرار است فضاي وفاق و گفتوگوي سياسي را در سطح ملي فراهم كند. به گفته اين مقام وزارت كشور در راستاي تحقق اين امر مهم، جلسات متعددي با حضور صاحبنظران تشكيل شده و محصول آن بهزودي در قالب بخشنامهاي به استانداران سراسر كشور ابلاغ خواهد شد. تدوين منشور گفتوگوي سياسي را بايد اقدام جدي دولت و به ويژه رييسجمهور، براي عملياتي كردن پروژه گفتوگوي ملي دانست. ترديد ندارم كه اهالي رسانه به ويژه روزنامهنگاران سياسي منصفِ معتدل با توليد محتوا به استقبال تلاش دولت در اين زمينه خواهند رفت. چرا كه گفتوگو ميان عقايد مختلف، حتي اگر محصول مشتركي هم نداشته باشد، ميتواند ادراكي واقعبينانه را براي طرفين گفتوگو به دنبال داشته باشد. البته اميد آن است كه اين منشور كه با تلاش دولت و همكاري مديران جريانها و گروههاي سياسي تهيه و تدوين ميشود، مورد مفاهمه جناحها قرار بگيرد و به مرور اخلاق و كردار سياستمدارانمان تغيير كند و اگر اينگونه شود فبها المراد. اما پرسش اصلي اين است كه سياستمداران محترم تا به امروز از طريق چه بلندگوهايي نظرات و عقايدشان را به گوش رقباي خود ميرساندند و ميرسانند؟ آيا آنان همواره براي بيان ديدگاههاي خود دور يك ميز مينشينند و پس از سلام و عليكي محترمانه، با ضوابط و استانداردهاي اخلاقي با يكديگر گفتوگو و مذاكره ميكنند يا آنكه انتقاد و تحليل رقيب را از طريق حنجرههاي كاغذي و مجازي به هم منتقل ميكردند و ميكنند؟طرح اين پرسش به اين علت است كه روزنامهها همواره نقش پيغامرساني را براي بازيگران سياسي داشتهاند و نظرات و ديدگاههاي آنان را به جامعه مخابره كردهاند. پس بهتر نيست براي بالا بردن شانس موفقيت گفتوگوي ملي، اين پروژه ابتدا بين رسانههاي جناحها در مقام تريبونهاي آنها آغاز شود تا اگر موفقيتآميز بود و تغييري در تحليل و رويكرد طرفين حاصل شد، اين پروژه ميان جناحها كليد زده شود؟ به تعبيري ديگر بايد گفت ما روزنامهنگاران و اهالي رسانه، بيش از همه به سياستمداران مورد علاقهمان شباهت داريم. اسمهايمان با هم متفاوت است اما يك رسم و آيين را دنبال ميكنيم و منظومه فكري و عقيدتيمان فرق چنداني با هم ندارد. تفاوت، فقط در كنشگريها و مسووليتهايمان خلاصه ميشود. سياستمداران كار سياسي ميكنند و ما كار سياسي را تفسير و تحليل ميكنيم. البته با تعطيلي احزاب، روزنامهها و روزنامهنگاران كار و بار احزاب را هم به دوش كشيدند تا سياست و بازي سياسي از رونق نيفتد. پس روزنامهها و روزنامهنگاران مانند سياستمداران ميتوانند براي انجام گفتوگو با يكديگر گام برداشته و محكي جدي بخورند. اگر نظام ارزشي-عقيدتي روزنامههاي اصلاحطلب و اصولگرا با بازيگران سياسيشان قرابت دارد، پس ميشود اين پروژه را هم ميان روزنامههاي جناحي مورد آزمايش قرار داد.
رسانهها و گفتوگو ي ملي
بيترديد همانگونه كه در حال حاضر سياستمداران شناسنامهدار كشور براي عبور از بحرانها و خروج از بنبستها، متفقالقول از ضرورت گفتوگو با يكديگر سخن ميگويند ما روزنامهنگاران اصلاحطلب و اصولگرا هم ميتوانيم در حد بضاعت خود و با رعايت اصول و استانداردهاي حرفهاي مان، گفتوگو كردن با يكديگر را بيازماييم. البته شايد خيليها معتقد باشند كه گفتوگوها نتيجهاي براي افكار عمومي نخواهد داشت اما شايد بتوان گفت؛ كوچكترين محصول اين گفتوشنودها، آشنايي بهتر، دقيقتر، منصفانهتر و به روزتر طرفين گفتوگو از يكديگر خواهد بود. به واقع اگر با مدير روزنامه معروفي كه با پيشفرضهاي ديروزي و قديمياش، همواره كنش امروز ما را مورد سنجش قرار داده و ميدهد و با يك ادبيات خاص در نقد رسانههاي اصلاحطلب مينويسد، گفتوگوي بيواسطه و صادقانهاي صورت بگيرد، بر او اثري نخواهد داشت؟حداقل بركتِ چنين گفتوگوهايي اين خواهد بود كه طرفين، شناخت و تحليل دقيقتر و بهروزتري از يكديگر پيدا خواهند كرد. پس عقل سليم حكم ميكند با حفظ و رعايت اصول و استانداردهاي اخلاقي و بدون پيشفرضهاي كهنه نسبت به يكديگر، تلاش كنيم تا بر سر مفاهيم ملي و اصولي و حتي موارد اختلافي بدون آنكه به هم انگي بزنيم، با يكديگر به گفتوگو بنشينيم.در صورت عملياتي شدن پروژه گفتوگوي ملي ميان سياستمداران و رسانهها ميتوان اميدوار بود كه «سياست بازي» جاي خود را به «بازي سياسي» دهد و فصل شوم بداخلاقيها به پايان برسد. باور داشته باشيم كه اتمام ناهنجاريهايي از جمله تهمت و تخريب، دروغگويي و پروندهسازي، قضاوت بيمبنا درباره رقيب و...، سياستورزي و روزنامهنگاري را در ايران يك گام به جلو خواهد برد. التزام به منافع ملي، حفظ و تقويت وفاق ملي، حفظ و حراست از آزادي، استقلال و تماميت ارضي كشور، التزام به قانون اساسي، التزام به اسلاميت و جمهوريت نظام بر اساس اصل ششم قانون اساسي، پذيرش حقوق اساسي ملت و... نقاط مشترك اصلاحطلبان و اصولگرايان است كه ميتواند نقطهجوش دو جناح و رسانههاي دوطرف براي بهبود وضعيت ايران و ايراني باشد. البته براي موفقيتآميز بودن پروژه گفتوگوي ملي، پيششرط ديگري هم لازم است. رسانهها همزمان با آغاز پروژه گفتوگوي ملي بايد با فراغبال و به دور از تهديد و تحديدهاي محتمل و مفروض بتوانند نقش واقعي و حرفهاي خود كه همانا آگاهسازي افكار عمومي و نقد عملكردهاست را ايفا كنند چرا كه رسانهها با وجود محذوريتها و معذوريتها، كاركرد و اثربخشي خود را از دست خواهند داد. قطعا ما روزنامهنگارانِ اصلاحطلب و اصولگرا؛ اگر ما بتوانيم گفتوگوي موفقِ محترمانه و منصفانهاي با يكديگر داشته باشيم، گفتوگوي ملي هم حتما ميتواند موفقيتآميز باشد.