رشد بيتفاوتي اجتماعي
اميرعباس ميرزاخاني
خبر به صورت خيلي سريع در شبكههاي اجتماعي و خروجي خبرگزاريها با عناويني مانند«هواپيماي تهران ياسوج در مسير پرواز ناپديد شد»، «احتمال سقوط هواپيماي مسافربري در مسير»... و در آخر «تاييد سقوط هواپيماي مسافربري آر تي 72 در سميرم و جان باختن 66 نفر از سرنشينهاي آن» قرار گرفت.
هر روز به فراخور معضلات شهرنشيني در كلانشهر تهران، با آلودگي هوا و بلعيدن ميليونهاي تن گاز مونوكسيدكربن توسط شهروندان، مرگ در يك قدمي هر جنبندهاي قراردارد و معمولا راهحل دم دستي، تعطيلي مدارس و عدم فروش مجوز طرح ترافيك است. ناگفته پيداست اين راهحلها فقط مسكني زودگذر براي درمان اين درد ديرين است و قطعا بدون بررسي همهجانبه، حل موضوع ابتر خواهدماند.
هر روز در لابهلاي صفحه حوادث روزنامهها اخباري از واژگوني اتوبوس حامل مسافران بر اثر بياحتياطي راننده يا خواب آلودگي بدون بررسي ديگر جوانب مانند كيفيت خودرو، شرايط جغرافيايي جاده و ايمني جاده و كشته و زخمي شدن تعدادي از مردم، رشد آسيبهاي اجتماعي در نبود آموزشهاي موثر و تجويز نسخه تكعاملي و در برخي مواقع پاك كردن صورت مساله و دهها مشكل و آسيب ديگر، حكايت حزين از بيمار در حال احتضاري را روايت ميكند كه در صورت عدم مداوا وضعيت او بحراني خواهدشد.
كاهش سن فحشا، اعتياد به مواد مخدر صنعتي، افزايش نرخ طلاق و رشد فزاينده آسيبهاي اجتماعي مانند قتل و خودكشي، مقابله با ابر چالش هزاره سوم يعني آب، ترك تحصيل دانشآموزان در مناطق محروم، عدم فهم مشترك از مشكلات فرهنگي و اجتماعي كشور با توجه به موازيكاري نهادهاي فرهنگي، آلودگي هوا به دليل وجود ريزگردها و بسياري از مشكلاتي كه هر روز تيتراژ پاياني سريال زندگي ما انسانها به تصوير ميكشد و ميتوان با سناريوي منطقي و مناسب پايان خوبي را براي آن تصوير كرد.
توسعه پايدار، مهمترين شاخص رشد و پيشرفت يك كشور است و رشد مشاركت و همدلي اجتماعي يكي از مهمترين ابزارهاي سنجش توسعه پايدار در جهان محسوب ميشود. اما آنچه امروزه در اين باره با مرور وقايع هر روزه كشور، به وضوح ديده ميشود، رشد بيماري «بيتفاوتي اجتماعي» است. بيتفاوتي در جامعه امروز ما نوعي بيماري اجتماعي است؛ همانگونه كه در مقابل آن هر گونه اعتناي اجتماعي در مقياس «فردي و اجتماعي» نشانه پويايي و سلامت جامعه است. زماني كه فردي در مقابل اين وقايع ناگواراحساس مسووليت در مقابل همنوع خود نداشته باشد، تعهد چنداني هم به رشد و پيشرفت جامعه خود و اعتلاي فرهنگي، اجتماعي، علمي و اقتصادي آن نخواهد داشت.
اين در حالي است كه احساس تعلق خاطر فرد به كليت جامعه و تعهد به سرنوشت جمعي، عمل مهمي در حفظ انسجام ملي اعتلاي همهجانبه كشور است و در چنين وضعيتي تكتك افراد به جامعه احساس پيوستگي خواهند داشت.
«بيتفاوتي اجتماعي»، چنانچه در جامعه به عنوان يك مساله اساسي مورد بررسي همهجانبه و با مشاركت همه بخشها و دستگاهها قرار نگيرد، ديري نميپايد تا پيوستگي كليت اجزاي جامعه از بين خواهد رفت و اين ميتواند سرآغاز بحرانهاي هويتي و ساختاري در جامعه باشد.