سنت حسنهاي كه
به انتظار دولت نمينشستيم
نيوشا طبيبي
ايرانيان پيش از اين به سنت حسنهاي بودهاند كه خود شهر و ديار و روستايشان را مراقبت ميكردند و به انتظار حكومت و دولت نميماندند. آنها از جيب خود قنات و كاريز ميساختند و آب را به آباديهايشان ميرساندند، از كاريزها نگهداري ميكردند، پاكيزهشان ميكردند و به دقت مراقب آنها بودند. مردم دست همت بر كمر خود ميزدند و آباد ميكردند. يعني سرزمين را از آن خود ميدانستند. در سالهاي بعد و به دلايل زياد، اما كار را به گردن دولت گذاشتند و دولت هم در يك رودربايستي تاريخي هر آنچه بايد و نبايد را بر دوش گرفت. كار به جايي كشيد كه دايره مسووليتها به چهارديواري خانه محدود شد و بيرون از آن بر عهده دولت و شهرداري گذاشته شد. پيش از اينها يعني حدود بيست، سي سال قبل، همان كسي كه امكان نداشت در خانه خود زباله بر زمين بريزد، زباله ريختن در معابر و دستمال و ته سيگار از شيشه پنجره خودرو به بيرون افكندن را كاري معمول و بياشكال ميديد، چون شهرداري بايد معابر را تميز كند و به ما ربطي نداشت و همگان به منظره زبالههاي بر زمين عادت داشتند. اندكي ديرتر كمكم حساسيتها و خواستهايي شكل گرفت و اندك اندك شهروندان با شهرهايشان آشتي كردند و شهر را به عنوان خانه خود پذيرفتند. اما هنوز اقليتي كوچك هستند كه خود را مالك كشور نميدانند و حسابشان را از بقيه جدا ميكنند. دايره مسووليت خود را محدود به خانههايشان كردهاند و براي آنچه بيرون از خانه اتفاق ميافتد ارزش و اهميتي قائل نيستند. آنها هنوز شهر را كثيف ميكنند، نماي خانههايشان را زشت و بد تركيب و ناپاكيزه نگه ميدارند، به اموال عمومي آسيب ميزنند يا از آنها به درستي استفاده نميكنند. نبايد فراموش كرد كه اموال عمومي و هر آنچه در كشور وجود دارد، ثروت ملي و ازآن ملت ايران است كه اداره آن را به صورت مشروط وكالتا به دولت سپرده. اگر به هواپيما، اتوبوس، تاسيسات شهري، جنگل و كوه و بيابان آسيب زده شود، به اموال ملت، به داراييهاي خودمان و فرزندانمان آسيب وارد شده است. به وقت هيجان و ناراحتي و گلهمندي به جاي آسيب زدن و نابود كردن داراييهاي ملي بايد به فكر روشهاي مآلانديشانه و عاقلانهتري بود. ما اهل يك خانواده و ساكن يك خانه هستيم. بايد از يكديگر و از داراييها و خانهمان با دقت و حساسيت مراقبت كنيم.