گروه اجتماعي
روزنامههاي شهر كنار شيشههاي شير پشت در منازل منتظر طلوع آفتابند، در بسياري از كشورهاي دنيا، روزنامههاي محلي يا پرتيراژ قبل از شروع روز، به دست مخاطبان و مشتركان ميرسند. سيستم توزيع در بسياري از شهرها و كشورهاي بزرگ دنيا به گونهاي طراحي شده كه مخاطبان مطالعه مطبوعات را بخشي از زندگي روزمره خود قرار دهند نه فعاليتي فوق برنامه. در ايران اما نظام اشتراك مطبوعات به ادارات دولتي و دكههاي مطبوعاتي محدود است و فرهنگ مشترك شدن نشريات در ميان مردم ايجاد نشده است و شركتهاي توزيع هم به دلايل مختلف امكان اين را ندارند كه نظام اشتراك گستردهاي را مديريت كنند. سيستم توزيع مطبوعات در بسياري زوايا با چالشهاي جدي روبهرو است. عدم حمايت دولت از نظام توزيع، بالا بودن هزينه توزيع در شهرستانها و بسياري موارد ديگر كه در گفتوگو با «سالم نوربخش» كه سالها شركت توزيع مطبوعات داشته آنها را بررسي كرديم. هر چند معتقد است گفتوگو در رابطه با چالشهاي حوزه توزيع بيفايده است.
مهمترين مشكلي كه فعالان حوزه توزيع نشريات با آن روبهرو هستند، چيست؟
24 سال است كه با مطبوعات در حوزه انتشار و توزيع سر و كار دارم، سينه من پر از اسرار مطبوعات است، از تحريريه بگيريد تا توزيع. سالها پيش شركت «نامه امروز» را تاسيس كردم كه از اولين شركتهاي توزيع نشريات بود؛ شركتي كه در سال 95 يك ميليارد و هفتصد ميليون تومان ضرر داد. موضوع توزيع در وزارت ارشاد ومعاونت مطبوعاتي كاملا ناديده گرفته ميشود. در طول 24 سالي كه با مطبوعات در ارتباط بودم، تمام چالشهاي حوزه توزيع را در تمام اين سالها با معاونان مطبوعاتي مطرح كردم، گفتند رسيدگي ميكنيم اما تمام وعدهها در حد حرف باقي مانده، مديران اين حوزه به عنوان متولي مطبوعات، به توزيع فكر نكردهاند.
علاوه بر شركتهاي توزيع به دكههاي فروش مطبوعات هم در اين سالها بيتوجهي شده است. در صورتي كه دكهها هم در نظام توزيع نقش مهمي دارند. چند سال پيش گزارشي منتشر شد كه در آن به كيوسكدارها توهين شده بود، اين گزارش مدعي شده بود كه كيوسكهاي مطبوعاتي خوابگاه دانشجويي شدهاند. تمام كيوسكداران تهران در اعتراض به انتشار اين گزارش آن روزنامه را توزيع نكردند. ساعت هنوز 11 صبح نشده بود كه تمام رسانههاي خارجي اين خبر را منتشر كردند. اما مديران و متوليان مطبوعات به اهميت و نقش بخش توزيع توجه نميكنند.
سيستم توزيع چقدر ميتواند در بهبود وضعيت موجود مطبوعات نقش داشته باشد؟
توزيع ريل قطار مطبوعات است. نه تنها به اين ريل رسيدگي نميشود، حتي به آن نگاه هم نميكنند. كاركنان سيستم توزيع نيروهاي گمنام مطبوعات هستند، متوليان مطبوعات اصلا آنها را نميبينند. من در مورد وضعيت مطبوعات و به خصوص بخش توزيع، چند سال پيش به معاونت مطبوعاتي وزارت ارشاد تذكر دادم. اما توجه نكردند. در آن سالها 8 شركت توزيع داشتيم، در حال حاضر همه اين شركتها ورشكست شدهاند. به معاون مطبوعاتي وزير ارشاد گفتم شركتهاي توزيع، بنگاههاي خصوصي هستند. از نظر شما اين اختيار را دارند كه يك روز تصميم بگيرند كار را تعطيل كنند؟ گفتند بله، گفتم تا به حال به اين فكر كردهايد اگر شركتهاي توزيع كار را تعطيل كنند چه اتفاقي براي مطبوعات ايران ميافتد؟ در حال حاضر يك شركت توزيعكننده به نام نشرگستر داريم و يك دنياي اقتصاد كه فقط روزنامه دنياي اقتصاد و چند نشريه ديگر را توزيع ميكند. اگر نشر گستر هم كار را تعطيل كند كه به احتمال بسيار زياد در سال 97 اين كار را خواهد كرد، مديران مطبوعات چه اقدامي انجام خواهند داد؟ روزنامهها ميتوانند اين هزينه و نيروي انساني را براي توزيع روزنامه در يك هزار و 400 كيوسك تهران و تمام شهرستانها تامين كنند؟
به صدور مجوزهاي فلهاي نشريات اشاره كرديد؛ فكر ميكنيد اين اتفاق چه تاثيري در وضعيت مطبوعات دارد؟
متاسفانه معاونتها و مديركلهايي كه در اين سالها در معاونت مطبوعاتي مشغول كار شدند، فقط به صورت فلهاي مجوز صادر كنند. افتخار وزارت ارشاد و معاونت مطبوعاتي اين است كه هر چند هفته اعلام كنند كه هشتاد و چند نشريه مجوز گرفتند. مديران فقط به صورت فلهاي، مجوز صادر ميكنند، اما به فكر توزيع نيستند، اين نشرياتي كه مجوز ميگيرند، چطور بايد توزيع شوند؟ صدور فلهاي مجوز نشريات، روزنامههاي اصيل و قديمي را به حاشيه برده است، از طرفي هم باعث شده مطبوعات به حالت كما برود.
مجوزهايي كه شبانه صادر ميشود، راه رانتخواري را باز ميكند. چرا كسي نميپرسد بودجه معاونت مطبوعاتي كجا هزينه ميشود؟ چرا آمار شفافي وجود ندارد؟ بسياري از نشرياتي كه مجوزشان شبانه به نام مديران و مديركلهاي وزارتخانهها صادر ميشود، حتي چاپ نميشوند يا به شكل ديجيتالي در حد چند نسخه محدود منتشر ميشوند كه بتوانند از يارانهها استفاده كنند. از سوي ديگر مديران مسوول روزنامهها از شكل توزيع گلهمندند كه چرا در برخي دكهها نشرياتشان توزيع نميشود. چالش مهمتر دكههاي مطبوعاتي هستند كه فضاي كافي براي ارايه نشريات ندارند. از بين 5- 4 هزار نشريه مكتوبي كه مجوز دارند 300 -200 عنوان منتشر ميشوند و به دكه ميرسند. محدوديت فضاي دكه باعث ميشود دكهدار نشريات را گلچين كند و تنها چند عنوان را روي دكه بگذارد.
طرح ديگري كه توسط معاونت مطبوعاتي اجرا طرح اشتراك نيمبهاي نشريات بود؛ ارزيابيتان از اين طرح چيست؟
طرح اشتراك نيمبها باعث افت شديد فروش نشريات اصيل شد. اگر فروش نشريات قبل و بعد از اجراي اين طرح را بررسي كنيد ميبينيد كه قبل از اين طرح فروش نشريات چقدر بوده؛ شايد بتوان گفت اين طرح مطبوعات را بيارزش كرده است. وقتي كه نشريات اعم از روزنامه، هفتهنامه، دو هفتهنامه و... در انبارها و زيرپلهها تلنبار شد، مطبوعات بيارزش شد. وقتي كالايي را با قيمت پايين يا رايگان در اختيار كسي قرار ميدهند، بيارزش ميشود. حتي اگر از نظر كيفيت هم در سطح قابل قبولي باشد، اين ذهنيت براي مخاطب ايجاد ميشود كه اين كالا بيارزش است، اين اتفاق براي مطبوعات هم افتاد. قبل از اينكه طرح اشتراك نيم بها اجرا شود كه در آن هم يك جابهجاييهاي مالي انجام شد، بيمه خبرنگاران و اتفاقات ديگري كه در اين حوزه افتاد مطبوعات را نابود كرد، اگر نه همين روزنامه اعتماد تا چهار، پنج سال پيش چه نيازي به يارانه داشت؟
فكر ميكنيد تقبل بخشي از هزينهها توسط دولت چقدر ميتواند راهگشا باشد؟
در كشورهاي اروپايي همه شهرها (مثل مناطق شهرداري تهران) منطقهبندي شدهاند. هر منطقه يك وانت مخصوص دارد كه نشريات آن منطقه را به طور مستقيم از چاپخانه تحويل ميگيرد و در محلات و منازل توزيع ميكند و مردم همزمان با صرف صبحانه روزنامه را هم مطالعه ميكنند. اما نكته مهم اين است كه اين هزينه را دولت پرداخت ميكند. شركت توزيع توان پرداخت اين هزينه را ندارد. اگر دولت هزينه و بودجه ويژهاي به مطبوعات و توزيع آن اختصاص دهد، من تضمين ميدهم همين روزنامه اعتماد 50 درصد افزايش فروش داشته باشد. در شهرستانها هم تيراژ چندين برابر ميشود. وقتي هزينهاي پرداخت نميشود، توزيعكننده چه كار ميتواند انجام دهد؟ سازمان برنامه و بودجه چرا بودجهاي براي مطبوعات در نظر نميگيرد؟ آقاي حضرتي كه مدير يك روزنامه است، به عنوان نماينده مجلس چقدر پيگير چالشهاي مطبوعات در مجلس بوده؟ چقدر تلاش كرده كه كميسيون فرهنگي مجلس اين چالشها را ببيند و از آن آگاه شود؟
در شرايط فعلي بسياري از روزنامهها اگر آگهي دولتي نداشته باشند، بايد با هزينه شخصي اداره شوند. اما اگر وزارت ارشاد و سازمان برنامه و بودجه وارد عمل شوند و بودجهاي را براي هزينه توزيع مطبوعات در نظر بگيرند، فروش روزنامهها چندينبرابر خواهد شد. البته يك زماني معاونت مطبوعاتي ارشاد طرحي را اجرا كرد كه براي آذربايجان شرقي و خوزستان و چند استان ديگر ماشينهايي را درنظر گرفتند كه در شهرستانها توزيع نشريات را انجام دهند. اما اين طرح اصلا نتيجهبخش نبود، به دليل اينكه كارشناسي شده نبود. بهطور مثال استان خوزستان 28 زير مجموعه دارد، اگر 5 نسخه روزنامه اعتماد به بندر امام يا دزفول و انديمشك ارسال شود، حدود 8- 7 هزار تومان هزينه ارسال (پست يا باربري) بايد براي آن پرداخت شود. كل اين 5 نسخه يا حتي 10 نسخه (در صورتي كه تمام نسخهها فروش برود) چقدر پورسانت نصيب شركت پخش ميكند؟ همين وضعيت باعث ورشكستگي شركتهاي توزيع ميشود.
پيشنهاد شما به عنوان كسي كه هم ناشر است و هم از وضعيت توزيع آگاه است، براي بهبود وضعيت مطبوعات چيست؟
چندين بار پيشنهاد مكتوب و طرح توجيهي به معاونت مطبوعاتي ارايه دادم اما به آن توجهي نشد. پيشنهاد دادم كه فرم كيوسكهاي مطبوعاتي را تغيير دهند و به گونهاي طراحيشان كنند كه حداكثر نشريات روي دكه ديده شود. اگر معاونت مطبوعاتي و شهرداري و اداره اماكن كارگروهي تشكيل دهند، ميتوانند سروساماني به اين وضعيت بدهند. در تهران از مركز به سمت شمال و شمال غرب حداقل امكان جانمايي
300 – 200 كيوسك جديد وجود دارد. ميتوان در كنار پاركها كيوسكهاي ويژهاي براي ارايه مطبوعات در نظر گرفت يا در نزديكي فرهنگسراها، در كنار لوازمالتحريرفروشيها و كتابفروشيها قفسهاي تشكيل شود كه نشرياتي كه مخاطب دارد در اين مكانها عرضه شود. توزيعكننده نميتواند اين هزينه را بپردازد. اين كار مستلزم تشكيل يك كارگروه است كه با اتحاديههاي ذيربط هماهنگيهاي لازم را انجام دهد. برخي معتقدند بايد مطبوعات به شكل سوپرماركتي توزيع شود. توزيع مطبوعات در سوپرماركتها اصلا مناسب و نتيجهبخش نيست. در فضاي سوپرماركت چند نشريه ميشود قرار داد؟ مگر اينكه يك نشريه آنقدر قدرتمند باشد و درآمد داشته باشد كه يك استند اختصاصي در سوپرماركتها قرار دهد و يك هزينهاي هم به صاحب سوپرماركت بپردازد كه اين استند را در يك فضاي مناسب قرار دهد كه با شرايط اقتصادي كه مطبوعات در حال حاضر دارند به نظر ميرسد چنين ايدهاي قابل اجرا نباشد.